سوال – وقتی ما دوباره گناه می کنیم ، آیا این رضایت خدا همچنان ادامه دارد ؟
پاسخ – ما در همان مقطع گناه رضایت را قطع می کنیم .زیرا خداوند به فعلی که خلاف باشد راضی نمی شود . ممکن است که از من راضی است ولی از کار من راضی نیست . یعنی من انسان خوبی هستم ولی کار خلافی کرده ام . خدا می گوید که من از این عمل راضی نیستم ، آنرا پاک کن . وقتی آنرا پاک کردی ، می گوید که تو ذاتا انسان بدی نیستی . انسان کافر و مشرکی که ذاتش آلوده شده است ، مرضی پروردگار نیست . کسی که مومن است و ولایت دارد عشق خدا دارد ولی یکی از دستش در رفته است . زمینه ی رضایت هست ولی خدا از عمل راضی نیست . زیرا خدا عمل را نهی کرده است و نمی تواند از عملی که نهی کرده راضی باشد . پس وقتی طرف گناه می کند ، همانجا خدا از عمل او راضی نیست . اینجا تفکیک می کند و می گوید که تو بنده ی مومن من هستی و ولایت داری ، همه ی اینها نشانه ی رضایت من از تو است ولی رفتارت ناشایست است .آنرا پاک کن . خدا به من فطرتی پاک داده وولایت اهل بیت را دلم گذاشته عشق به خودش را در دل من گذاشته ، می گوید از اینها پاسداری کن که این آفت سراغت نیاید و اگر آمد آنرا پاک کن . پاک کن یعنی توبه کن و از این رفتار بدت بیاید . اگر خوشت بیاید کم کم آن را تکرار می کنی تا اینکه گناه در جانت نفوذ می کند . چه بسا خطر این است که کل حقیقت ایمان تو را نابود کند . و تو را به یک کافر تبدیل کند و آنجا دیگر خداوند کلا از تو راضی نیست . ولی اگر آن را کنترل کنی و هیچ گاه ناامید نشوی خدا از تو راضی است ، حواسمان به این ناامیدی باشد زیر شیطان بطور مداوم روی آن کار می کند و ما هم مدام باید امیدواری مان را حفظ کنیم . در روایتی از امام باقر سوال شد که فردی که گناه می کند و توبه می کند و مکرر این کار را می کند آیا خدا او را می بخشد ؟ امام فرمود : بله . مبادا مومنین را از رحمت خدا مایوس کنید . مبادا جوری حرف بزنید که یک گناهکاری که ذاتش قالب خدا را دارد و ناراحت است ، این نشان می دهد نورانیتی در دلش است که از این تاریکی بدش می آید . ولی اگر ذاتش ناپاک بود نمی توانست حالت تنفر از گناه داشته باشد . اینکه با ناپاکی احساس نفرت می کند نشان می دهد که ذاتش پاک است واصل و اساس روشنایی در دلش است . وقتی یک تیرگی می آید باید آن را از بین ببرد و ناامید نشود . پس اقرار به گناه بکنیم ، ایمان به رحمت پروردگار داشته باشیم و در زندگی سعی کنیم تکیه برخدا را تمرین کنیم نه تکیه بر خلق . یعنی در عین تعاملی که با دیگران داریم ورفتارهای قشنگی که با مردم داریم اما نقطه ی اتکای ما برای حل مشکلات وگرفتاری ها خدا باشد یعنی چشم و دل ما به دست خدا دوخته بشود نه به دست مردم . این جور نباشد که گره گشای من مردم باشند . گره گشای من خداست . اگر به آنها هم مراجعه می کنم شاید آنها وسیله ای باشند اگر خدا بخواهد . در عین اینکه نگاه من به خدای متعال است و از او جدی می خواهم به دیگران مراجعه می کنم . مثل وقتی که ما بیمار می شویم به پزشک مراجعه می کنیم . نمی توانیم بگوییم که توکل بر خدا می کنم و دکتر نمی روم . روایت داریم که از انبیاء بنی اسرائیل بیمار شد وگفت که من پیش دکتر نمی روم و خدا شفا دهنده است . به او وحی شده که تو وقتی بیمار می شوی باید سراغ پزشک بروی اما از من شفا بخواهی . یعنی آنچه موثر و حقیقت امر است من هستم ولی باید سراغ ابزار بروی و چشمت به من باشد . در مورد ولایت امام صادق (ع) فرمود : اگر خدا بخواهد از کسی راضی باشد و خیری به او بدهد یک نقطه ی روشنی را می فرستد و روشنایی در دلش ایجاد می کند. و به دنبال خدا می رود . پس کسی که از گناه تنفر دارد آن روشنایی در دلش ایجاد شده است . می فرماید : به سرعت سراغ امر ولایت می رود . مردم ما الان یک ثروت غنی دارند . وقتی شما خیلی از گناهکاران را که می بینید خودشان گناهشان را تایید نمی کنند و شرمنده هم هستد ولی ایام مصیبت امام حسین (ع) ببینید که چکار می کنند ، ایام مصیبت فاطمه زهرا چکار می کنند . یعنی وقتی برای امام حسین (ع) سینه می زند افتخار می کند و این یک سرمایه است . من نمی گویم جوانان ولایی ما از این بهره های موسمی از آن ببرند . با داشتن این سرمایه چرا عشق ابا عبدالله رادر عروسی ها نمی آوریم و فقط در ایام محرم از آن استفاده می کنیم . عشق اباعبدالله را در عروسی های مان بکشانیم . اگر می خواهد مجلس عروسی انجام بگیرد ، این جوان با غیرت و اباعبداللهی که سیاه می پوشد عزاداری می کند ، چرا در عروسی اش به یاد حسین نباشد ؟ چرا در کوچه و خیابان که می رود به یاد اباعبدالله نباشد ؟ چرا در خلوت هایش یاد امام حسین (ع) نباشد ؟ وقتی شیطان او را فریب می دهد و می خواهد با یک نامحرم ارتباط برقرار کند چرا یاد حسین نمی افتد؟ و نمی گوید که یا اباعبدالله من را نجات بده . بنابراین آن سرمایه ای که امام باقر فرمود ، باید سعی کنیم آنرا تقویت کنیم واز موقت و موسمی برخورد کردن آنرا به جریان دائمی تبدیل کند. تبدیل به نورانیتی بکند که نه فقط در محرم یا صفر و فاطمیه باشد بلکه همیشه همراهش باشد . باید تمام ایام فاطمی و حسین باشد . اینها کم ارزشی نیست
.yamojir.com
- ۹۴/۱۱/۱۲