مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است


عواقب چشم چرانی :

بنده از یک کار خیلی رنج می برم آن هم این که جلوی چشم خود را نمی توانم بگیرم و هر صحنه شهوت آلودی را می بینم.لطفا عواقب و آثار سوء چشم چرانی را بیان کنید. ممنون از زحمات شما

توجه به عواقب چشم چرانی می‌تواند وجدان انسان را بیدار کند و عزم ما را جزم تر نماید.
1. عامل غفلت و فراموشی: چشم چرانی یکی از مصادیق حب دنیا و عامل مهمی برای بروز غفلت از یاد خدا و خود است. غفلت همان چالش اساسی است که انسان در سر راه کمال و سعادت خود دارد و بیداری اولین نیاز او برای حرکت در این مسیر است. چشم چرانی باعث می شود که انسان هر چه بیشتر به خواب رود و از بیداری و یاد خدا دور ماند.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد. لَیْسَ فِی الْبَدَنِ‌ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ‌ عَزَّ وَجَل(بحارالانوار، ج 101، ص 35) .

2. اولین گام انحراف عملی: چشم چرانی و نگاه به نامحرم, گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه, انحراف و گناه مبتلا می کند.
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد. (روضة المتقین، ج 9،‌ص 434)نگاه کردن به ناموس دیگران،‌ خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطانی است. النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ ...( بحارالانوار، ج 104، ص 38)پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
3. حسرت و اندوه طولانی: امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: چه بسا نگاه هایی که غصه های طولانی را در پی دارد . به این معنی که چشم قوی ترین ابزار حسی است . یعنی میدان آستانه تحریک چشم از بقیه حواس بیشتر است و بیشترین تحریکات حسی را دریافت می کند و این دل است که بعد از نگاه به کار می افتد یعنی آنچه را دیده ، می بیند ، دل طلب می کند و چون امکان رسیدن به آنچه دیده شده فراهم نمی شود ؛ افسردگی و رنجوری عاید انسان می شود .
از فحوای حدیث رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ که فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد, فهمیده می شود که علاوه بر حسرت دنیوی, فرد چشم چران در آخرت از فرط حسرت و پشیمانی چشمانی گریان خواهد داشت. کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله (بحارالانوار، ج 101، ص 35.)

4. به خطر افتادن امنیت و سلامت جامعه: در واقع، نگاه های آلوده، مسموم و شهوت انگیز، آتش درون را شعله ور می سازد که فرایند و محصولی جز فحشا، سیاهی دل؛ مشکلات و نارسایی هایی اجتماعی، نخواهد داشت. چشم چرانی دام شیطانی، بذر شهوت و رویشگاه فسق و فجور است که دل را می لرزاند، آرامش و ثبات را سلب نموده و باعث هرج و مرج و فتنه و فساد در جامعه می شود.
لذا چشم چرانی، این تیر مسموم و زهرآلود شیطانی اگر بدون قید و بند، رها شود یقیناً سلامت و امنیت طرفین را به خطر می اندازد، جوان و نوجوانی که به کوچه و خیابان راه می افتد اگر دستور اسلام را رعایت نکرده و نگاهش را کوتاه نکند و از طرف دیگر، کسانی که باید حجاب و پوشش اسلامی را رعایت کنند، رعایت نکنند، چشم جوان به صحنه های شهوت انگیز خواهد افتاد، و نیروی قدرتمند شهوت به جوشش و غلیان آمده و تحریک خواهد شد، درچنین شرایط حساس و خطرناکی، این جوان، یا باید به عیاشی، فساد و تجاوزگری روی آورد و به خواسته های قوه شهوانی جواب مثبت دهد، امنیت خود و دیگران را به خطر اندازد، و یا با تخیل و تصور، با حالت افسرده و پریشان، زندگی بیمار گونه خود را ادامه داده آسایش و آرامش خانواده را برهم زند.

5. ایجاد نگرانی و اضطراب: آنچه از مجموع آیات، روایات و تجربیات کارشناسان به دست می آید این است که: چشم چرانی های هوس آلود بدحجابی و بی حجابی زنان و دختران بی بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب ونگرانی افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامنی در جامعه به حساب می آید. در طرف مقابل اگر اصول و ارزش های اسلامی از جمله حجاب و پوشش اسلامی، رعایت شود از چشم چرانی و نگاه های آلوده جلوگیری به عمل آید وخانم ها در نشست و برخواست و صحبت ها و مکالمات روزمره، دستورات شرع مقدس را رعایت کنند یقیناً زمینه های فساد زدوده شده دام های شیاطین برچیده خواهد شد، آرامش روحی و روانی برای افراد و خانواده ها، نظم، ثبات و امنیت در جامعه پدید خواهد آمد. امام علی(ع) می فرماید: «کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام می گیرد.» و نعمتی بالاتر از آرامش قلب، وجود ندارد. این موهبت بزرگ اگر در اعضا و افراد جامعه، محقق شده و تجلی پیدا کند، جامعه نیز به طبع اعضا و افراد خود، دارای امنیت و آرامش خواهد شد.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
این همه آفت که به تن می رسد از نظر تو به شکن می رسد
دیده فرو پوش چو دُر در صدف تا نشوی تیر بلا را هدف

6. عذاب اخروی: علاوه بر ابتلا به عواقب دنیوی، «چشم ناپاک» از عذاب و شکنجه الهی نیز بی نصیب نمی ماند. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند. «مَنْ مَلَاَ عَیْنَیْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَراماً حَشاهُما اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامَةِ بِمَسامیرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّی یَقْضِیَ بَیْنَ‌ النّاسِ ثُمَّ یُؤمَرُ بِه اِلَی النّارِ».

 سایت های پرسمان دانشجویی
http://akhlagh.porsemani.ir

  • .......


اثبات قرآنی برتری علی(ع) از پیامبران بیان کنید

صعصعه فردی مورد توثیق همه ، مردى عالم و فاضل و از اصحاب على (ع ) بوده، به ایشان عرض کرد:
«اخبرنى انت افضل ام آدم ؟» ؛مرا خبر دهید شما افضل هستید یا آدم ابوالبشر(ع )؟
حضرت فرمودند: «تزکیة المرء لنفسه قبیح» ؛ قبیح است که مرد از خود تعریف و تزکیه نماید و لکن از باب «و اما بنعمة ربک فحدث» مى گویم :«انا افضل من آدم »؛ من از آدم افضل هستم .
عرض کرد:«ولم ذلک یا امیرالمؤ منین »؛ به چه دلیل افضل از آدم هستى ؟
حضرت بیاناتى فرمود که خلاصه اش این است که براى آدم (ع ) همه قسم وسایل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود، فقط از یک درخت گندم منع گردید و او راضى نشد و از آن درخت نهى شده خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد. ولى خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود من به میل و اراده خود چون دنیا را قابل توجه نمى دانستم از گندم نخوردم .
کنایه از آن که کرامت و فضیلت شخص در نزد خدا به زهد و ورع و تقوى است هر کس اعراض او از دنیا و متاع دنیا بیشتر است ، قطعا قرب و منزلت او در نزد خدا بیشتر و منتهاى زهد این است که از حلال غیر منهى اجتناب نماید.
عرض کرد: «انت افضل ام نوح ؟»؛ شما افضل هستید یا نوح (ع )؟
فرمود: «قال انا افضل من نوح»؛ من از نوح برتر هستم .
عرض کرد: «لم ذلک ؟»؛ چرا افضل هستید از نوح ؟
فرمود: نوح قوم خود را به سوى خدا دعوت کرد، آنها اطاعت نکردند به علاوه اذیت و آزار بسیار به آن بزرگوار نمودند تا درباره آنها نفرین کرد، «رب لاتذر على الارض من الکافرین دیارا»
اما من بعد از خاتم الانبیاء (ص ) با آن همه صدمات و اذیت هاى بسیار فراوانى که از این امت دیدم ابدا درباره آنها نفرین نکردم و کاملا صبر نمودم،چنانچه در ضمن خطبه معروف شقشقیه فرمود:«صبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجى »
صبر نمودم در حالى که در چشم من خاشاک و در گلویم من استخوان بود.
کنایه از اینکه نزدیک ترین مردم خدا کسى است که صبرش بر بلا بیشتر باشد.
عرض کرد: «انت افضل ام ابراهیم ؟»؛ شما افضل هستید یا ابراهیم (ع )؟
فرمود:«قال : انا افضل من ابراهیم »؛من افضل از ابراهیم هستم . ابراهیم عرض کرد: «رب ارنى کیف تحیى الموتى قال : اولم تؤ من قال بلى ولکن لیطمئن قلبى الایة »
ولى ایمان به جایى رسیده که گفتم : «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا»؛ اگر پرده ها بالا رود و کشف حجب گردد یقین من زیاد نخواهد شد.
کنایه از آن که علو درجه شخص به مقام یقین او مى باشد که واجد مقام حق الیقین شود.
عرض کرد، «انت افضل ام موسى ؟»؛ شما افضل هستید یا موسى (ع )؟
فرمود: «قال : انا افضل من موسى »؛ من افضل هستم .
عرض کرد: به چه دلیل شما افضل از موسى هستید؟
فرمود: وقتى خداوند موسى را ماءمور به دعوت فرعون کرد که او به مصر برود، عرض کرد: «قال رب انى قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون . واخى هارون هو افصح منى لسانا فارسله معى ردا یصدقنى اخاف ان یکذبون »؛موسى گفت : اى خدا من از فرعونیان یک نفر را کشته ام و مى ترسم که (به خون خواهى و کینه دیرینه ) مرا به قتل برسانند، و با این حال اگر از رسالت ناگزیرم هارون را نیز که ناطقه اش فصیح تر از من است با من شریک در کار رسالت فرما تا مرا تصدیق کند که مى ترسم این فرعونیان سخت تکذیب رسالتم کنند.
اما من وقتى رسول اکرم (ص ) از جانب خدا مأمورم کرد که بروم در مکه معظمه بالاى بام کعبه آیات اول سوره برائت را بر کفار قریش قرائت نمایم . با آن که کمتر کسى بود که برادر یا پدر یا عمو یا دایى یا یکى از اقارب و خویشانش به دست من کشته نشده باشند مع ذلک ابدا نترسیدم ، اطاعت نموده تنها رفتم ماءموریت خود را انجام دادم آیات سوره برائت را برخواندم و مراجعت نمودم .
کنایه از آن که فضیلت شخص با توکل به خداست هر کس توکلش بیشتر است فضیلتش بالاتر مى باشد موسى (ع ) به برادرش اتکاء و اعتماد نمود ولى امیرالمؤ منین (ع ) توکل کامل به خدا و اعتماد به کرم و لطف عمیم ذات ذوالجلال حق نمود.
«قال : انت افضل ام عیسى ؟ قال انا افضل من عیسى قال لم ذلک »؛عرض کرد: شما افضل هستید یا عیسى (ع )؟
فرمود: من افضل از عیسى هستم .
عرض کرد: چرا شما برتر هستید؟
فرمود: پس از آن مریم (س ) به واسطه دمیدن جبرییل در گریبان او، به قدرت خدا حامله شد همین که موقع وضع حمل رسید وحى شد به مریم که :
«اخرجى عن البیت فاءن هذه بیت العبادة لابیت الولادة »
از خانه بیت المقدس بیرون شو زیرا که این خانه محل عبادت است ، نه زایشگاه و محل ولادت و زاییدن فلذا از بیت المقدس رفت در میان صحرا پاى نخله خشکیده عیسى به دنیا آمد.
اما من وقتى مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت در حالتى که وسط مسجدالحرام بود به مستجار کعبه متمسک گردیده و عرض کرد: الهى به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه بنا کرده درد زاییدن را بر من آسان گردان . همان ساعت دیوار خانه شکافته شد، مادرم فاطمه را با نداى غیبى ، دعوت به داخل خانه نمودند که : «یا فاطمة ادخلى البیت »
فاطمه ، مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم .
(از این امر پروردگار به فاطمه بنت اسد در دخول کعبه معظمه و نهى از مریم (س ) از وضع حمل در بیت المقدس با توجه به شرافت مکه معظمه بر بیت المقدس شرافت فاطمه (س ) بر مریم و شرافت على (ع ) بر عیسى (ع ) معلوم مى شود

برگرفته از کتاب: شبهاى پیشاور، ص ۴۷۳٫

  • .......

سوال: آیا علی ابن ابی طالب علیه السلام برتر از همه مخلوقات است؟

امیرمؤمنان علیه السلام فضائل بی‌شماری دارد که در قرآن و روایات صحیح و معتبر فریقین بیان شده است.

یکی از فضیلت بی‌نظیر آن حضرت نخستین مسلمان بودن ایشان است 

، پیشگامی آن حضرت بر دیگر صحابه در صدر اسلام است؛ اما این نوشتار بر اساس روایات معتبر شیعه و اهل          سنت،‌ موضوع پیشگامی آن حضرت را بر پیشینیان (تمامی مخلوقات در امت های پیشین) و آیندگان مطرح و              اثبات می‌کند. ‌

الف: روایات شیعه:

روایت اول از طریق امام باقر (علیه السلام):

مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی به نقل از امام باقر علیه السلام با سند صحیح از زبان امام حسن مجتبی             علیه السلام نقل کرده که ایشان بعد از شهادت پدرشان سخنرانی نموده و چنین فرمودند:

[8] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ لَمَّا قُبِضَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَامَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ قُبِضَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ رَجُلٌ مَا سَبَقَهُ الْأَوَّلُونَ وَ لَا یُدْرِکُهُ الْآخِرُونَ إِنَّهُ کَانَ لَصَاحِبَ رَایَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَنْ یَمِینِهِ جَبْرَئِیلُ وَ عَنْ یَسَارِهِ مِیکَائِیلُ لَا یَنْثَنِی حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ لَهُ ....

امام باقر علیه السلام فرمود: چون امیر المؤمنین علیه السلام وفات کرد: حسن بن على علیه السلام در مسجد کوفه به پا خاست و حمد و ثناى خدا گفت و بر پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله درود فرستاد. سپس فرمود: اى مردم در این شب مردى وفات کرد که پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و پسینیان باو نرسند. او پرچمدار رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله بود که جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپش بودند. از میدان بر نمی گشت جز اینکه خدا به او فتح و پیروزى می‌داد....

الکافی - الشیخ الکلینی - ج 1 ص 457


ب: روایات اهل سنت:

در منابع اهل سنت نیز آمده است که امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان خطبه خواندند و به ویژگیهای بی‌نظیر آن حضرت از جمله پیشگامی ایشان نسبت به پیشنیان و آیندگان تصریح نمودند.

این روایات در منابع آنها از طرق متعد و به دو صورت نقل شده است:

گاهی به صورت مطلق پیشگامی امیرمؤمنان علیه السلام را بر پیشینیان بیان کرده اند؛‌ و گاهی در برخی از سندها و طرق، مقید به «علم و عمل» شده است. ابتدا روایات مطلق و پس از آن روایات مقید را ذکر می‌کنیم:

1. ابو الطفیل کنانی صحابی:

ابو الطفیل یکی از صحابه جلیل القدر رسول خدا صلی الله علیه وآله است که این روایت را از امام مجتبی علیه السلام نقل کرده است:

 حدثنا أحمد بن زهیر قال نا أحمد بن یحیى الصوفی قال نا إسماعیل بن أبان الوراق قال نا سلام بن أبی عمرة عن معروف بن خربوذ عن أبی الطفیل قال خطب الحسن بن علی بن أبی طالب فحمد الله وأثنى علیه وذکر أمیر المؤمنین علیا رضی الله عنه خاتم الأوصیاء ووصى خاتم الأنبیاء وأمین الصدیقین والشهداء، ثم قال یا أیها الناس لقد فارقکم رجل ما سبقه الأولون ولا یدرکه الآخرون لقد کان رسول الله صلى الله علیه وسلم یعطیه الرایة فیقاتل جبریل عن یمینه ومیکائیل عن یساره فما یرجع حتى یفتح الله علیه

ابو الطفیل می‌گوید: حسن بن علی خطبه خواند و حمد و ثنای الهی را به جا آورد و فرمود: امیرمؤمنان خاتم اوصیاء پیامبران و وصی خاتم پیامبران، امین راستگویان و شهداء بود. آنگاه فرمود: ای مردم ! مردی از میان شما رفت که گذشتگان از او سبقت نگرفتند و آیندگان به پای او نمی‌رسند.

المعجم الأوسط، ج 2، ص 336

طبرانی در «المعجم الکبیر»، این روایت را از طریق «هبیرة» با سند معتبر نقل کرده  است:

المعجم الکبیر، ج 3، ص 79 ، ح2717، ص 80، ح2725

نتیجه:

طبق این روایات که از نظر شیعه و اهل سنت صحیح هستند، امیر مؤمنان علیه السلام بر همه پیشینیان و از جمله بر پیامبران گذشته (جز در مقام نبوت) برتری دارند،‌ و پیشگام از همه آنها است و آیندگان نیز نمی‌توانند به مقام آن حضرت دست یابند.

هرچند برخی از اسناد این روایت، پیشگامی حضرت را در مقام (علم، عمل و حلم) بیان می‌کنند،‌ اما اسنادی که به صورت مطلق (لم یسبقه الأولون ولا یدرکه الآخرون) آمده، بیشتر از روایات مقید هستند و هر دو دسته هرگز با هم تعارضی ندارند و در نتیجه پیشگامی مطلق ایشان بر اولین و ‌آخرین ثابت می‌شود. حال با این اوصاف اگر فردی امیر المؤمنین علیه السلام را کنار بزند و افراد دیگر را بر ایشان مقدم کند، آیا  در مقابل خداوند عذری دارد؟!

 

منابع  مورد استفاده:

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)


  • .......


از نظر شیعه، امامان علم غیب می‌دانند و از مرگ خود آگاه‌اند و با اختیار خود می‌میرند، در این صورت آیا امامی که جام زهر نوشید، آیا خودکشی نکرده است؟

پاسخ:

اولاً گاهی شهادت در راه خدا و گزینش اختیار مرگِ سرخ، برای امام علیه‌السلام یک تکلیف، بلکه عین تسلیم نسبت به خواست خداست. حسین بن علی علیه‌السلام با کمال آگاهی و اختیار، راه کربلا را پیش گرفت و می‌دانست که کشته می‌شود. امّا شهادت برای او یک تکلیف بود تا مسلمانان را با ماهیت واقعی امویان آگاه سازد. پس در مقابل حکومت جائر، امام با علم قطعی به مرگ، باید به استقبال شهادت برود و به تکلیفش عمل کند. درباره‌ی دیگر پیشوایان، باید گفت مسمومیت آنان، ناشی از جهادهای لسانی و قلمی آنان بر ضدّ ستمگران و خلفای جور بوده است واکنش این جهادها جز این نبود که دشمنان بر ضد آنان به پا خیزند و آنان را به هر وسیله‌ای نابود کنند. پس اگر گفته می‌شود که شهادت و مرگ آنان به اختیار خودشان بود، مقصود همین است که آنان با اختیار کامل به نبرد با ستمگران برخاستند و نتیجه‌ی قطعی آن، همان شهادت و مسمومیت آنان بوده است و اگر ایشان دست روی دست می‌گذاشته و یا ستایش‌گر ستمگران و خلفای اموی و عباسی می‌شدند، هرگز به استقبال شهادت نمی‌رفتند. زندگی پیشوایان، زندگی انزوایی و گوشه‌گیری نبود. آنان در متن اجتماع به تبلیغ احکام، بیان عقاید و دیگر وظایف می‌پرداختند و نتیجه قطعی این نوع رفتارها شهادت و مسمومیتشان بود و آن‌ها با اختیار کامل پذیرای این مسمومیت بودند و این کار به خاطر پیشبرد مقاصد اسلام بود.

ولی در مواردی که در خانه‌ی خود مسموم شدند، به خاطر این است که آگاهی آنان از غیب در گرو خواست و اراده‌ی خداوند بوده است. اگر وضعیت ایجاد می‌کند، از این علم و آگاهی بهره می‌گرفتند. بنابراین، ممکن است در این موارد، از این علم غیب بهره نگرفته‌اند، شاید هم مصلحت نبوده است. بنابراین، آگاهی پیامبر و امام از غیب، مانند کسی است که نامه‌ای همراه دارد و هرگاه بخواهد از محتوای آن آگاه گردد، می‌تواند بگشاید و از مضمونش آگاه گردد. اگر پیامبر و امام در مواردی هدف تیر حوادث ناگوار و مصایب قرار می‌گرفتند، به خاطر آن بود که روی مصالحی نمی‌خواستند به علمی که در باطن وجودشان است توجه کنند و مصلحت الاهی اقتضا می‌کرد که در این موارد از اختیار خود بهره‌مند نشود و اگر هم به آن علم توجه می‌کردند، چون تسلیم محض خواست خدا بودند به استقبال شهادت می‌رفتند.

منبع

طبری، محمد، پاسخ جوان شیعی به پرسش‌های وهابیان، قم، مشعر، چاپ چهارم، تابستان

  • .......

 

          فرق بین یهود و صهیونیسم چیست ؟

  • صهیونیسم یک حزب و تشکیلات سیاسی است که با وسایل و ابزار ظالمانه و نامشروع اهداف جابرانه و غاصبانه ای را تعقیب می کند.
    صهیون نام کوهی است در اورشلیم که بارگاه حضرت داود پیامبر(ع ) در آن قرار دارد و واژهء صهیونیسم از آن گرفته شده است .
    قبل از جنگ جهانی اول ،روزنامه نگاری به نام (تئودر هرتزل ) اهل اطریش ، یا مجارستان در سال 1895کتابی به نام (دولت یهود) نوشت و منتشر نمود. او در این کتاب از لزوم تشکیل کشور مستقل برای یهودیان سخن به میان آورد اما به محل و مرکز تشکیل دولت یهود اصلاً اشاره ای نشد.
  • اولین کنگره حزب صهیونیسم در شهر (بال سوئیس ) تشکیل گردید که در آن کنگره فلسطین محل تشکیل دولت یهود تعیین شد.
    پس از شکست دولت عثمانی و حاکمیت انگلستان بر فلسطین و لبنان و شروع جنگ جهانی اول که دامنه اش به حدود فلسطین رسیده بود. یکی از رهبران صهیونیسم به نام (هربرت سموئل ) یادداشتی به اعضاء کابینه انگلستان ونمایندگان عوام آن کشور تقدیم کرد و در آن یاداشت پیش نهاد کرد که یک دولت یهودی تحت نظارت انگلستان درفلسطین ایجاد شود، و از طرفی ، جمعی دیگر از رهبران یهود ،و در رأس آن دکتر وایزمن استاد کرسی شیمی دانشگاه منچستر انگلیس که در اثر کشف ماده (اسیتون ) که برای مواده منفجره ضروری بود، در جامعه و دستگاه دولتی انگلیس صاحب نفوذ بودند ، با مقامات انگلیس و هم چنین فرانسه و آمریکا درباره تشکیل دولت یهودی درفلسطین مذاکره کردند و بالاخره کار به جایی رسید که بالفور وزیر خارجه وقت انگلیس وعده تشکیل دولت یهودی را در روز دوم نوامبر 1917میلادی به صهیونیست ها داد و در نتیجه یهودی ها با حمایت کامل انگلیس و آمریکا وفرانسه دولت خود را تشکیل دادند.
  • اصطلاح صهیونیست مسیحی، اصطلاح جدیدی است که به مسیحیانی گفته می‌شود که تفکر صهیونیستی دارند و همانند یهودیان صهیونیست، معتقد به تسلط یهود بر بیت المقدس و اماکن مقدس مسلمانان می‌باشند تا شرایط ظهور مسیح فراهم گردد.
  • منابع
      مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی
  • .......