مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

۱۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

رهبر انقلاب اسلامی ظهر(یکشنبه) با پاسداران جوان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با شجاعت در مقابل ورود نظامیان آمریکایی به آب‌های جمهوری اسلامی ایران، اقدام و متجاوزان را بازداشت کرده بودند، دیدار کردند و آنان را از نزدیک مورد تفقد قرار دادند.
  • .......
یک جامعه‌شناس گفت: متاسفانه ما در یکی از سریال‌هایی که این روزها پخش می‌شود، طلاقی را شاهد بودیم که به نهایت ساده‌انگارانه تلقی شد و هیچ‌کدام از خانواده‌ها نقش چندانی برای جلوگیری از آن ایفا نکردند.
 
علی هاشمی اظهار کرد: در اکثر سریال‌های تلویزیونی، نویسندگان و تهیه‌کنندگان در پی تولید آثاری هستند که بتواند مسایل گوناگون اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی را منعکس کرده و در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.
 
این جامعه‌شناس ادامه داد: علاوه بر این، در جامعه‌شناسی هنری نیز برخی هنرمندان (کارگردان، تهیه‌کننده، نویسنده و حتی هنرپیشه) بیشتر تمایل به ساخت مجموعه‌هایی دارند که دغدغه جمعیت کثیری از جامعه محسوب می‌شود و حتی ممکن است زمینه شکل‌گیری بسیاری از چالش‌ها را فراهم کند؛ البته در این میان، هنرمندانی موفق خواهند بود که خود را جزو مردم دانسته و هرگز از پیکر بزرگ جامعه احساس جدایی نکنند.
 
وی تصریح کرد: در واقع، موفقیت هنرمندان رسانه‌ای زمانی میسر می‌شود که خود نیز با گوشت، پوست و استخوان مسائل مختلف اجتماعی و مصادیق مرتبط با آن‌ها را درک کرده باشند؛ البته همه سریال‌ها، به موازات نقاط قوت، نقاط ضعفی هم دارند که باید در طول فرآیند بازخورد (feed back) مورد تحلیل و بررسی موشکافانه قرار گیرد.
 
هاشمی افزود: سریالی که این شب‌ها از یکی از شبکه‌ها پخش می‌شود، نقاط قوت فراوانی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به استفاده از بازیگران جوان و باتجربه در کنار هم و پرداختن به برهه‌ای اثرگذار در تاریخ معاصر کشور اشاره کرد. با وجود موارد عنوان‌ شده، این سریال پرمخاطب از یک عیب اساسی و انتقاد برانگیز رنج می‌برد که ممکن است بخاطر بالا بودن جمعیت مخاطبان، همین یک نقص نیز دو چندان جلوه کرده و فرصت بهره بردن از تماشاکننده‌ها را به تهدید تبدیل کند.
 
این جامعه‌شناس با تاکید بر این‌که سیاه نشان دادن چهره «طلاق» در کشور ما باید مورد توجه فیلم‌سازان باشد، گفت: متاسفانه این سریال ایرانی در وهله‌ی اول نوعی ازدواج را به تصویر کشید که از روی احساس، بدون شناخت کافی و به دور از قاعده بسیار مهم «هم‌کفوی» بود که می‌تواند آموزه‌هایی از این سهل‌انگاری را در ذهن مخاطبان علی‌الخصوص جوانان بر جای بگذارد. در واقع این سریال پرطرفدار علاوه بر این‌که یک تجربه تلخ را به تصویر کشید، به راحتی توانست قبح مغبوض‌ترین فعل حلال را نیز شکسته و آن را تبدیل به یک عادت کند.
 
وی تصریح کرد: طلاق در ظاهر واژه‌ای بیش نیست اما اگر کمی عمیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم درمی‌یابیم که این مقوله امروزه بسیار حاد و واگیردار شده و تب آن ممکن است همه اعضای یک خانواده و متعاقب آن بخشی از مردم جامعه را در حوزه‌های روانشناختی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و آموزشی با چالشی جدی مواجه کند. در واقع هر کسی مفهوم طلاق عاطفی و تبعات ناشی از آن را به خوبی درک می‌کند اما سریال در حال پخش بدون دلایل محکم و متقن توانست پدیده شوم طلاق را به عرصه نمایش بگذارد.
 
هاشمی خاطرنشان کرد: کیمیا به مخاطب خود تاکید می‌کند که هر کدام از زوجین، می‌توانند به راحتی اراده کرده، به زندگی مشترک پایان دهند و بلافاصله زندگی جدیدی را شروع کنند. در واقع، ما در طول سریال شاهد دو انتخاب اشتباه یکی در مورد ازدواج و دیگری در مورد طلاق هستیم که تبعات منفی آن پس از گذشت چندین دهه هنوز هم هویدا است.
 
این جامعه‌شناس یادآور شد: هنرمندان رسانه‌ای، علی‌الخصوص رسانه پرمخاطبی به نام تلویزیون باید به این مسئله توجه داشته باشند که ساده‌انگاری ناهنجاری‌هایی مانند طلاق از جانب زن یا مردی که در متن سریال، نقش اجتماعی مثبت را ایفا می‌کند، هزینه گرانی به نام فروپاشی بنیان خانواده، آوارگی فرزندان و هزاران مشکل دیگر را بر دوش جامعه باقی می‌گذارد.
  • .......

یکی از کلید واژه های اصلی و همیشگی رهبر انقلاب «استکبار ستیزی» است. مفهومی که باید مقالات پژوهشی متعددی  در تبیین ابعاد مختلف آن نگاشته شود. آنچه در این میان اهمیت پرداختن به این مفهوم را دوچندان می کند، آیات متعدد قرآن در این باره است. رهبر انقلاب نیز در بسیاری از بیاناتشان درباره ضرورت استکبارستیزی، علاوه بر دلایل عقلی، به آیات متعدد قرآن و عبارات نهج البلاغه استناد کرده اند. آنچه در ادامه خواهد آمد، مجموعه ای از بیانات قرآنی رهبر انقلاب پیرامون ضرورت «استکبارستیزی» است.

ابلیس، اولین مستکبر
نکته‏ى دومى که جوانها باید به آن توجه کنند، این است که ما چرا با فلان دولت یا فلان رژیم مخالفیم؟ آیا این درست است که کسى تصور کند موضع‏گیرى ما در مقابل قدرتهاى استکبارى عالم، یک موضع‏گیرى موسمى یا مصلحتى یا تاکتیکى است، یا نه؟! البته که این تصور غلطى است. معنا و مفهوم استکبار، یک مفهوم قرآنى است و چیزى نیست که بى‏خود و بى‏دلیل، در فرهنگ انقلاب ما به وجود آمده باشد. مفهوم استکبار، مقابله با استکبار را از سوى مسلمین و مؤمنین و نظام و انقلاب اسلامى اقتضا مى‏کند؛ آن هم نه به صورت مصلحتى و موسمى و تاکتیکى؛ بلکه به صورت همیشگى این مقابله وجود دارد. ذات انقلاب این است و تا انقلاب هست، چنین چیزى هم خواهد بود. اصلًا مفهوم استکبار در قرآن‏ همین است که عنصرى یا شخصى یا جمعى یا جناحى، خود را بالاتر از حق به حساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاک حق قرار بدهد! اولین مستکبر در تاریخى که قرآن براى ما ترسیم مى‏کند، ابلیس است: «أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ»( بقره/ 34). او، اولین مستکبر است. ممکن نیست فرض کنیم که یک مسلمان یا مؤمن یا موحّد، حتّى یک روز یا یک‏لحظه، از دشمنى با ابلیس و شیطان منصرف بشود. اصلًا خط اسلام، یعنى خط ضد ابلیس و شیطان. در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانى بودند که دعوت الهى و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ»(اعراف/88). وقتى پیامبر سخن حق مى‏گوید و مردم را به حق دعوت مى‏کند، مستکبران مى‏گویند: اگر زیاد حرف بزنى، تو را اخراج مى‏کنیم! این لحن زورگویانه، در مقابل داعى به حق است. این، معنا و تصویرى روشن از استکبار است که در دنیاى امروز، همان نظام سلطه مى‏باشد و در محیط سیاسى دنیا، همان روح ابرقدرتى و هرآن چیزى است که به سمت ابرقدرتى کشش داشته باشد و تمایل پیدا بکند. قدرتهایى که هنوز ابرقدرت نیستند، اما خودشان را نیمه‏ابرقدرت (!) مى‏دانند، آنها هم در برخوردشان همین‏طورند... همین جنجالِ مربوط به حجاب در اروپا را مشاهده کنید. على‏رغم شعارهاى آزادى‏یى که مى‏دهند، ولى یک گرایش کوچک و یک مظهر محدود از تفکرِ غیر و ضد خودشان را به‏هیچ‏وجه تحمل نمى‏کنند. این، همان روح استکبار است، همان‏ «لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ»(اعراف/88) است که چون برخلاف نظر ما حرف مى‏زنى، اصلًا تحملت نمى‏کنیم.  (10/ 08/ 1368)

مبارزه با استکبار یک شعار احساسی و تاکتیکی نیست
یکى از کسانى که در قرآن‏، راجع به او کلمه‏ى استکبار و مستکبر به کار رفته، شخص «فرعون» است. او، در باره‏ى موسى(علیه السلام) چنین حرفهایى مى‏زد. بنابراین، مسأله‏ى استکبار یک مسأله‏ى قرآنى است. ما با همه‏ى این جلوه‏هایى که بیان شد، مخالفیم. مبارزه‏ى ملت ایران، یک مبارزه‏ى شعارى و احساساتى و موسمى و تاکتیکى نیست؛ بلکه یک مبارزه‏ى قرآنى و عمیق و داراى ریشه‏ى مکتبى است. ما با همه‏ى مظاهر استکبار در دنیا برخورد مى‏کنیم. با امریکا بیشتر از دیگر دولتها و مستکبران عالم برخورد مى‏کنیم؛ چون بیشتر از همه مستکبر است؛ چون جاهلانه‏تر و غرورآمیزتر از همه، نسبت به ملتهایى که با او روبه‏رو هستند- و بیش از همه نسبت به ملت ما- استکبار را به کار مى‏برد. تحلیل مبارزه‏ى مردم ایران، این‏گونه است. (10/ 08/ 1368)

در مقابل مستکبر احساس ضعف نکنید
امروز بحمد اللّه این استقلال، این شجاعت و این ایستادگى در مقابل زورگویى استکبار جهانى، مخصوص این ملت و این کشور است و همین است که استکبار را نسبت به این کشور و این ملت، دچار حقد و بغض کرده است. اما من این را عرض کنم؛ این هم ناشى از وعده‏ى الهى است که حقد و بغض استکبار، هیچ کارى نخواهد توانست بکند؛ «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».(آل‏عمران/139) قرآن‏ کریم در دو جا مى‏فرماید: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا»(آل‏عمران/139)، «فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ»(محمّد/35). هرگز از مواضع خودتان پایین نیایید و در مقابل دشمن احساس ضعف نکنید. او که بناى کار را بر دروغ و فریب و زورگویى گذاشته، ضعیف است؛ اما شما که به خدا متکى هستید، قوى هستید. (30/ 11/ 1370)
«استکبار» غیر از «تکبّر» است
البته «استکبار»، معناى وسیعى دارد. در قرآن‏ هم، شاخه‏ها و مشتقّات «استکبار»، مکرّر به کار رفته است. خود کلمه‏ى «استکبار» هم، در قرآن‏ به کار رفته است.( فاطر/ 42 و 43) به نظر مى‏رسد که «استکبار»، غیر از «تکبّر» است. شاید این طور بشود گفت که «تکبّر»، بیشتر به یک صفت قلبى و روحى اشاره مى‏کند؛ یعنى انسان خود را برتر از دیگران بداند و بگیرد. «استکبار»، بیشتر به جنبه‏ى عملىِ تکبّر توجّه دارد. یعنى کسى که کبر مى‏ورزد و خود را بالاتر از دیگران مى‏داند، در رفتار خود با دیگران هم، طورى کار را سازماندهى مى‏کند که این تکبّر، در عمل مشخّص و واضح مى‏شود.  دیگران را حقیر مى‏کند، به دیگران اهانت مى‏کند، در کار دیگران دخالت مى‏کند و براى دیگران، به عنوان تصمیم‏گیرنده ظاهر مى‏شود. این، معناى «استکبار» است که در آیه‏ى کریمه‏ى قرآن هم، آن جایى که در باره‏ى مستکبران سخن مى‏گوید، مى‏فرماید: «فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِیرٌ ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ»(فاطر/43). یعنى در مقابل پیامبر و حرف حق، استکبار ورزیدند. نگفتند ما بالاتریم؛ بلکه این بالاتر بودن را، این بیشتر حق داشتن یا براى خود حقّ بیشترى قائل بودن را، در عمل سازماندهى کردند؛ یعنى همان جنگهاى طولانى و تمام نشدنى جبهه‏ى کفر و عناد و طغیان، با جبهه‏ى پیام حق و معنویت و نور و هدایت. «استکبار»، یعنى این. البته در هر زمانى و براى هر ملتى، ممکن است «استکبار» معناى خاصى پیدا کند. براى ما ملت ایران، در جریان انقلاب و پیش از انقلاب و بعد از آن تا این ساعت، استکبار معناى خاصى داشته و عبارت از قدرتهاى مسلّطى در جهان بوده است که در مسائل این کشور و در سرنوشت و کارهاى این ملت، حضورى ظالمانه و قدرت‏مندانه و قلدرانه را در پیش گرفتند. براى ما، معناى استکبار، این بوده است. اگر بخواهیم در بین دولتهاى دنیا، مستکبر را پیدا کنیم، دچار مشکل نمى‏شویم. یعنى دولت «امریکا»- که امام به او لقب «شیطان بزرگ» دادند- در مقابل نداى حق‏طلبانه‏ى ملت ایران، مستکبر بود. استکبارى که در زمان ما شکل گرفت، «استکبار امریکایى» بود. قبل از انقلاب هم این طور بود. در دوران انقلاب و تا امروز هم همین‏طور است. (09/ 08/ 1375)

معنای بسیاری از آیات قرآن را امروز می فهمیم
امروز که حکومت اسلامى تشکیل شده و نظام جمهورى اسلامى به وجود آمده است، ما معناى بسیارى از آیات قرآن‏ را مى‏فهمیم، که قبل از تشکیل حکومت اسلامى، تصویر گنگ و مبهمى از آن آیات داشتیم. امروز که دشمنی هاى استکبار و قدرتهاى ظالم و ستمگر و افزون‏طلب در مقابل چشم ماست و صف‏آرایی هاى آنها را مشاهده مى‏کنیم- توطئه‏ها و نقشه‏هاى آنها و نوع فریب افکار عمومى یا فریب بعضى ذهنهاى آلوده‏ى برخى از خواص- براى ما آشکار مى‏شود که عمق معناى آیه‏ى قرآن چیست و به کجا اشاره مى‏کند و چه آسیبهایى را براى ذهن خوانندگان و متدبّران در قرآن مجسم مى‏کند. قدر این را باید دانست. (28/ 06/ 1380)

چرا این قدر نام «شیطان» در قرآن تکرار شده است؟!
راه ادامه‏ى این موفقیتها، عزیزان من! این است که ما دشمن‏ را فراموش نکنیم. دشمن‏ را فراموش نباید کرد. در همه‏ى قضایا باید توجه داشت که دشمنى وجود دارد که از غفلت ما ممکن است استفاده کند، ضربه وارد کند. این، روشى است که قرآن‏ به ما یاد مى‏دهد. شما ببینید سرتاسر قرآن‏ چقدر اسم «شیطان» تکرار شده. خوب، یک‏بار مى‏گفتند یک شیطانى هست، تمام شد دیگر؛ این براى همین است که انسان در عرصه‏ى زندگى- که عرصه‏ى چالشها و مبارزه است؛ زندگى سرتاپا چالش و مبارزه است- فراموش نکند که دشمن دارد و دشمن ممکن است ضربه بزند. راهش این است: دشمن را فراموش نکنیم؛ خداى متعال را هم که پشتیبان ماست، از یاد نبریم؛ احساس مسئولیت حضور در صحنه را هم از یاد نبریم. این، آن عامل بسیار مؤثر و مهم است. (08/ 10/ 1386)
ادامه دارد

  • .......