- ۰ نظر
- ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۱
تمدن و فرهنگ ایران زمین ریشه در قلب تاریخ دارد و ایرانیان از معدود مردمانی بودند که از ابتدا ایمان به دینی منسجم، دارای شریعت و آداب و مناسکی تعریف شده، داشتند؛ به گونه ای که همه ابعاد زندگیشان از رفتارهای فردی و اجتماعی گرفته تا مناسبات سیاسیشان آمیخته با شعائر و شریعت بود. شاید به همین دلیل با ورود اسلام به این سرزمین – فارغ از تمام گمانه های درست و غلط تاریخی – از آن جا که مشابهتی بسیار میان آئین باستانی ایران و اسلام وجود داشت (اوج این همانندی را در باور به معاد و سزای اعمال می توان دید)، سر به اسلام سپرده و مومنانی راست کیش به این دین آسمانی گردیدند.
به فرض مردود، حتی اگر بپذیریم که تمدن ایرانی در مواجهه با فرهنگ اسلامی ایرانیان در ابتدای ورود اسلام و به عنوان ملت مغلوب، تمایلی به آداب و رسوم اعراب مسلمان نداشتند، اما به واسطه آشنایی با تعالیم پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت ایشان، فرهنگ ایرانی با اسلام درآمیخته و قوامی شگرف یافت و دین به عنوان ستونی مستحکم در جامعه باقی ماند.
غیرت، رادی و جوانمردی، میهن پرستی، اهمیت ناموس و عرض، پایمردی و استقامت در برابر ظلم، خصلت های تاریخی ایرانیان بوده که بدون تردید ریشه در شریعت گرایی آنان و ایمان به خالق و معاد و فرجام اعمال داشته است و در طول تاریخ چه پیش از اسلام و چه پس از آن، همین خصلت ها، ایرانیان را مردمانی مستقل و با ثبات فرهنگی حفظ کرد که در برابر هجوم بیگانگان یا تسلیم نشدند و یا اگر از لحاظ مادی و جغرافیایی شکست خوردند، فرهنگ خود را حفظ و مهاجم را در آن جذب کردند.
قرون متمادی گواه بر این ثبات است، از حمله اسکندر مقدونی در عصر باستان گرفته تا دوره اسلامی و هجمه افغان ها ، مغولان، تیموریان و ترک های سلجوقی و حتی همین قرون اخیر و در عصر قاجار وفتنه بابیت و بهائیت وحملات استعماری روس و انگلیس و پهلوی ها و طرح جامعه سکولار دیکته شده غرب، هیچ کدام این ثبات فرهنگی را از ایران نگرفت.
با اتکای همین فرهنگ غنی شده با تعالیم شیعی بود که انقلاب اسلامی با پیروزی بر حکومت سکولار پهلوی، مولد یک حکومت شیعی و اسلامی ناب گردید و البته استعمار نوین را در حسرت خیال خام استیلای مطلق بر جهان گذاشت.
در آن طرف اما تمامیت خواهان دنیا که همیشه تاریخ رویای کدخدایی بر دهکده جهانی در سر داشتند آرام نگرفته و از تلاش برای تسلیم جهانیان بازننشستند و ایران این جواهر خاورمیانه شاید در راس همه آرزوهای جهانگشایی بود، لکن تجربه تاریخی از دژی مستحکم گواهی می داد و البته کند و کاو همین تاریخ روزنه های امیدوار کننده ای برای غلبه نشان میداد، تجربه هایی که در اندلس و امپراطوری عظیم عثمانی کارگشا شده و حکومت های مسلمان و ریشه دار این دو سلسله را به نابودی و تسلیم واداشته بود.
راهکار البته همان دگردیسی فرهنگی و سلب ماهیت و اصالت دینی این جوامع بود، این استراتژی البته در خود جوامع غربی نیز بسیار کارآمد نشان داده و در برهه هایی از تاریخ به خصوص پس از دو جنگ جهانی، به امداد قدرت ها و حکومت ها رسید و مردمان خسته و سرخورده از جنگ را به رنگ و بویی فریبنده مشغول و مدهوش گرداند تا تالمات جنگ و ظلمی که از سمت حاکمانشان بر آن ها رفته را فراموش کنند.http://www.rajanews.com/
سوال – راه های پُربرکت شدن زندگی چیست ؟
پاسخ – تمام آحاد جامعه دینی نسبت به برکت سازی در زندگی، مسئول هستند. انسان مسلمان طبق آیین مسلمانی موظف است که یک انسان برکت محور باشد. اگر ما عرصه های برکت سوزی را در خانواده یا جامعه می بینیم همه در برابر آن مسئول هستیم. این طور نیست که فقط نان آور خانه مسئول باشد و اعضای دیگر خانواده مسئولیتی نسبت به برکت نداشته باشند. اعضای خانواده باید از ورود حرام به محیط خانواده جلوگیری کنند. در وصیت حضرت زهرا(س) داریم که من در تمام مدتی که در خانه ی علی بودم دروغی نگفتم ،خیانتی نکردم و حرام و حلالی انجام ندادم .بنای خانواده بر اساس بنیان صداقت و دروغ نگفتن است. وقتی دروغ در خانواده رواج پیدا کند و موضع گیری نسبت به آن نشود ، خانواده تبدیل به فرودگاه شیاطین می شود. در قرآن داریم که آیا به شما خبر بدهم که شیاطین بر قلب چه کسانی فرود می آیند ؟شیاطین بر قلوب کسانی که زیاد دروغ می گویند و گناه می کنند، فرود می آیند. وقتی شیاطین صحنه گردان این خانواده شدند حتما در اقتصاد خانواده هم دست اندازی می کنند. کسانی که می خواهند الهی زندگی کنند و سلوک رحمانی داشته باشند باید در خانواده صداقت داشته باشند. اگر ما فرزندان را بر اساس صداقت تربیت کردیم ، کسب و کار ما صداقت محور خواهد شد و در اینجا خدا می فرماید: این صداقت خیر و برکت می آورد و دروغ نکبت آور و شوم است و برکت را دور می کند. صداقت برکت ساز و دروغ برکت سوز است. پس خانواده در نهادینه کردن عوامل برکت ساز مسئولیت بزرگی دارد و باید آن عوامل را از خانواده دور کند. اعضای خانواده باید نسبت به درآمد خانواده تیزبین باشند و ببینند که آیا در این درآمد ،حق نیازمندان رعایت می شود و صدقه چقدر در خانواده جریان دارد. خداوند گسترش دهنده ی و سرچشمه ی برکات است و در درآمد ما حقی برای نیازمندان قرار داده است .نگاه غافلانه به صدقه این است که ما هر چه صدقه بدهیم از درآمد ما کم می شود. امام علی(ع) می فرماید: با دادن صدقه برکت الهی را نازل کنید. ما نباید بر سر نیازمندان منت بگذاریم زیرا آنها حقی در مال ما دارند و ما داریم با خدا معامله می کنیم .شیطان ما را وسوسه می کند که زکات و صدقه ندهیم و ما باید در خانواده اینها را تذکر بدهیم. روایت داریم که هیچ مالی از بین نمی رود اگر حقوق الهی آن پرداخت شده باشد. خمس و زکات بیمه ی اموال است ولی شیطان ما را وسوسه می کند که مالی را که با زحمت بدست آورده ایم به فرد دیگری ندهیم .ما از بیمه های انسانی استفاده می کنیم که در هنگام ضرر بخشی از آن توسط بیمه جبران شود. بیمه الهی، بلا و بن بست های اقتصادی را بر می دارد. این دو نوع بیمه خیلی با هم فرق می کنند. خانواده و اعضای آن باید دیدی نسبت به حرام و حلال داشته باشند. نکند که ما یک چیز حرام را حلال بپنداریم. مثلا شیطان به ما می گوید که ربا هم یک داد و ستد اقتصادی است، در اینجا خانواده باید یک تیز بینی اقتصادی داشته باشد که بداند چه چیزی ربا است و چه چیزی ربا نیست .امام صادق(ع) می فرماید: رباخوار از دنیا نخواهد رفت مگر اینکه به نوعی جنون مبتلا شود زیرا حقیقت ربا برهم زدن عقل و تعادل انسانی است .در قرآن داریم که رباخواران در حالتی وارد جهنم می شوند که گویی شیطان آنرا را مسخ کرده است و به جنون مبتلا شده اند. پیامبر می فرماید: در شب معراج دیدم که رباخواران شکم های بزرگی دارند که اینقدر این شکم بزرگ است که روی پاهای آنها افتاده است و به زمین کشیده می شود و آنها تعادل شان را از دست می دهند. ربا یعنی زیاد خواهی از حق و انصاف .ربا گیرندگان و ربا دهندگان هم در گناه ربا شریک است .ربا چرخه ی اقتصادی سالم را بهم می زند. روایت داریم که بزرگترین دشمنان یک مرد (رباخوار) در قیامت زن و فرزندانش هستند زیرا آنها می گویند که با آوردن لقمه ی حرام، راه شیطان را در زندگی آنها باز کردی .وظیفه ی مردم، مسئولان، مجریان، قانونگذاران و قوه قضائیه این است که در جامعه ی دینی کسی به سمت رباخواری پیش نرود. پس در مسئله ی ربا، کل جامعه مسئول است. قوانین بانکداری اسلامی ما اشکالی ندارد ولی ممکن است که در اجرا، مشکلاتی وجود دارد. سود بالایی که برای وام ها گرفته می شود تا چه حدی درست است ؟ این مسئولیت همه مردم و مسئولین است که ببینند که قوانین بانکداری اسلامی تا چه حد اجرا می شود. ربا اعلان جنگ با خداست. در قرآن داریم: اگر ربا ترک نشود بدانید که شما با خدا و رسولش اعلان جنگ کرده اید. عاقبت این اعلان جنگ ،بی برکتی است .link.yamojir.com/
مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی قدّس سره بارها برای طلاب می فرمودند:
علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین علیه السلام، بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی علیه السلام را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.
عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟
حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه سلام اللّه علیها عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها برود.
آیت الله سید نصر الله مستنبط از کتاب «کشف اللئالی» نقل فرموده که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند. امام علیه السلام در سفر بودند، پرسش های خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم نمودند، چون عزم سفر کردند برای پاسخ پرسش های خود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند، امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امکان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسش ها را نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان از مدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مصادف شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند.
هنگامی که امام(ع) پرسش های آنان و پاسخ های حضرت معصومه(س) راملاحظه کردند، سه بار فرمودند:«فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.» باتوجه به این که حضرت معصومه(س) به هنگام دستگیری پدر بزرگوارش خردسال بود،این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرت حکایت می کند.http://www.hawzah.net/
در دنیا دی مادی سنجش افراد و اعمال و عملکردها بر پایه میزان کمیت است نه کیفیت ولی در معنویات معیار سنجش کیفیت است نه کمیت. چه بسا اعمال فراوانی که با اغراض باطل بی ثمر باشند. و چه بسا یک عمل اندک ولی با هدفی متعالی انسان را به سوی کمال رهنمون سازد.
اینکه فرموده اند: "إنّما الأعمال بالنّیات" نیز اشاره به همین کیفیت نگری در اسلام دارد. چه بسا اعمالی که ظاهری خوب و کمیتی بسیار دارند ولی با جاه طلبی، نام جویی و تشخص، برتری طلبی در میان همنوعان، منت گذاشتن و غیره آلوده و حتی باطل شوند! هرچه رنگ و صبغه الهی در کارهای ما بیشتر جلوه گر شود ارزش آن کار نیز بالاتر می رود.
در آیه ۳۸ سوره نساء به یکی از اعمالی که به دلیل نیت غلط و فاسد بی ثمر شده است اشاره می کند. می فرماید چرا انفاق هایتان را با نیت ریا و خودنمایی انجام می دهید!؟ در آیه بعد به اهمیت اخلاص در اعمال از جمله در انفاق می پردازد:
«وَ ما ذا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَ کانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِیماً.»
«و بر ایشان چه مى شد، اگر به خداوند و روز قیامت ایمان مى آوردند و از آنچه خداوند روزى آنان کرده (از روى اخلاص، نه ریا) انفاق مى کردند؟ و خداوند به نیّت آنان داناست.» (آیه ۳۹ سوره نساء)
سه نکته:
* دامنه وسیع انفاق های خالصانه
در آیه ۳۸ که یخن از انفاق ریاکارانه بود انفاق را به اموال نسبت داد و اینجا فرمود: "مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ"؛ این تفاوت به چه چیزی اشاره دارد؟
۱- در انفاق ریایی برای شخص حلال و حرام مهم نیست ولی در انفاق مخلصانه حلال و رزق الهی بودن مهم است.
۲- انفاق کننده با ریا خودش را مالک مال می داند ولی شخص با اخلاص می داند که او تنها امانت دار است و مالک حقیقی خداست.
۳- ضمن اینکه انفاق های ریایی معمولا با مال است زیرا بیشتر در دید مردم قرار می گیرد ولی انفاق خالصانه دامنه وسیعی دارد و شامل همه مواهب و نعمت هایی که خدا داده اعم از علم و استعداد و موقعیت و آبروی اجتماعی می شود.
** سه پرتگاهی که انفاق را به سمت ریا می کشاند
برای حفظ عمل از ریا باید در سه زمان حواسمان جمع باشد:
۱- قبل از عمل، یعنی هنگام نیت. اغلب مشکلات و ریاکاری ها در همین مرحله اتفاق می افتد.
۲- در هنگام عمل باید مراقب باشیم که شیطان نتواند ولو برای اندکی در نیت ما خلل ایجاد نماید.
۳- پس از عمل نیز اگر مراقب نباشیم با منت و آزار و ایذاء و زخم زبان و غیره انفاق یا صدقه مان بر باد می رود!
لذا امام صادق (ع) فرمود: «باقی ماندن بر عمل همراه با اخلاص از آغاز نمودن آن سخت تر است.» (الکافی ج ۲.۱۶)
*** نماز بی فایده عابد ریاکار!
مصداق بارز عمل ریاکارانه را سعدی علیه الرحمه در گلستانش چه زیبا به تصویر می کشد:
زاهدی مهمان پادشاهی بود چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که عادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او بود تا خلق صلاحیت در حق او زیادت کنند!
چون به مقام (منزل) خویش آمد سفره خواست تا تناول کند. پسری صاحب فراست داشت. گفت: ای پدر باری به مجلس سلطان طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که بکار آید. گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که بکار آید.
عبادت به اخلاص نیت نکوست
وگرنه چه آید ز بی مغز پوست!http://www.taraznews.com/