مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

۱۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

چیزهایى که باعث نجات از فشار قبر است :

و اما چیزهایى که سبب نجات از فشار قبر و عذاب آن است بسیار است و ما در اینجا به چند مورد اکتفا مى کنیم .
اول : از حضرت امیرالمؤ منین (ع) روایت شده که هر که در هر جمعه سوره نساء بخواند از فشار قبر ایمن مى شود.
دوم : روایت شده که هر که به خواندن سوره زخرف ادامه دهد حق تعالى او را در قبرش از جانوران زمین و از فشار قبر ایمن گرداند.
سوم : از حضرت صادق (ع) منقول است که هر که بمیرد ما بین زوال روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه حق تعالى او را از فشار قبر پناه دهد.
چهارم : از حضرت امام رضا (ع) منقول است که فرمود بر شما باد به نماز شب ، نیست بنده اى که آخر شب برخیزد و بجا آورد هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت وتر و در قنوت وتر هفتاد مرتبه استغفار کند تا آنکه او را از عذاب جهنم و قبر پناه داده شود و عمرش ‍ طولانى و زندگیش وسیع گردد.
پنجم : از حضرت رسول صلى الله علیه و آله مرویست : هر که (الهیکم التکاثر) را در وقت خواب بخواند، از عذاب قبر نگه داشته شود.
ششم : آنکه در هر روزى ده مرتبه ((اعددت لکل هول لا اله الا الله )) (تا آخر) بخواند، از عذاب قبر نگه داشته شود.
هفتم : آنکه در نجف اشرف دفن شود، زیرا از خواص تربت شریف آن است که عذاب قبر و حساب منکر و نکیر از کسى که در آن مدفون شود ساقط مى شود.
هشتم : از چیزهایى که نافعست براى رفع عذاب قبر، گذاشتن جریدتین یعنى دو چوب تر است با میت . و روایت شده که عذاب از میت مادامى که آن چوب تَر است برطرف مى شود. و نیز روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه آله بر قبرى گذشتند که صاحب آن عذاب مى شد. پس ‍ حضرت طلبیدند جریده یعنى شاخ درختى که برگش را کنده بودند دو نصف کرد، نصفى را زیر سر میت گذاشت و نصف دیگر را زیر پاهاى او. و نیز آب پاشیدن بر قبر سودمند است زیرا مادامى که ترى در خاک قبر باشد عذاب از صاحب آن برداشته مى شود.
نهم : آنکه روز اول رجب ده رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک مرتبه حمد و سه مرتبه توحید تا از فتنه قبر و عذاب روز قیامت محفوظ بماند. و در شب اول ماه رجب بعد از نماز مغرب ، بیست رکعت با حمد و توحید خواندن براى رفع عذاب قبر نافع است .
دهم : آنکه چهار روز از ماه رجب روزه بگیرد، و همچنین است روزه گرفتن دوازده روز از شعبان .
یازدهم : از چیزهائى که سبب نجات از عذاب قبر است خواندن سوره (تبارک الملک ) است بالاى قبر میت ؛ چنانکه قطب راوندى از ابن عباس ‍ نقل کرده که مردى خیمه اى روبروى قبرى بر پا کرد و ندانست که آن ، قبر است ؛ پس خواند سوره(تبارک الذى بیده الملک ) را. آنگاه شنید صیحه زننده اى که گفت : این سوره نجات بخش است . پس این مطلب را به حضرت رسول صلى الله علیه و آله عرض کرد. آن حضرت فرمود: آن سوره نجات دهنده از عذاب قبر است . و شیخ کلینى از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که فرمود: سوره ملک مانعه است ، یعنى از عذاب قبر منع مى کند.
دوازدهم : از دعوات راوندى نقل شده که حضرت رسول خدا فرمود: هر کس نزد قبر میتى که دفن شده بایستد و سه مرتبه بگوید: اللهم انى اساءلک بحق محمد و آل محمد ان لا تعذب هذا المیت خداوند تا روز دمیدن در صور عذاب از میت را بر مى دارد.
سیزدهم : شیخ طوسى در ((مصباح المتهجد)) از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت کرده که هر که در شب جمعه دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت حمد و پانزده مرتبه ((اذا زلزلت )) را بخواند حق تعالى او را از عذاب قبر و از هولهاى روز قیامت ایمن بدارد.
چهاردهم : و نیز از براى رفع عذاب قبر خواندن سى رکعت نماز در شب نیمه رجب نافع است که در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید ده مرتبه ، بخواند و همچنین است در شب شانزدهم و شب هفدهم رجب ، و نیز آنکه در شب اول شعبان صد حمد و توحید و صد رکعت نماز بخواند و چون از نماز فارغ شود پنجاه مرتبه توحید را بخواند و آنکه در شب بیست و چهارم شعبان دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت حمد یک مرتبه ((اذا جاء نصر الله )) ده مرتبه بخواند، و براى روز نیمه رجب پنجاه رکعت به حمد و توحید و فلق و ناس وارد است که براى رفع عذاب قبر نیز نافع است مانند صد رکعت نماز شب عاشورا

http://link.yamojir.com/

  • .......

سوال – علاج اصرار بر گناه چیست ؟

پاسخ - امام سجاد (ع) در هنگام طواف از فردی شنیدند که میگفت : خدایا به من صبر بده . امام دست روی شانه او زدند و گفتند : از خدا بلا می طلبی ؟ صبر بده معنایش این است که بلا بده تا صبر کنم و فرمودند که دعایت را عوض کن . عافیت بطلب و توفیق شکر بر آن عافیت . شما اهل صبر و بلا نیستی . توان تحمل بلا را نداری . انسان باید معرفتش و توانش را بالا ببرد و بعد صبر بخواهد و صبر یکی از مقامات است . برای ترک اصرار بر گناه ما باید یک سری کار زیر ساختی را انجام بدهیم و یکسری کارهای رفتاری را باید انجام بدهیم . کارهای زیر ساختی از جهت بحث آگاهی ، نسبت به اینکه این کاری که الان انجام میدهد آیا خوب است یا بد ؟ قبل از اینکه به لذاتش توجه کنیم ، ببینیم که این کار درستی است یا غلط . خدای متعال حجت را بر ما تمام کرده است . بعضی ها میگویند که ما میدانیم گناه بد است ولی نمی توانیم از آن فاصله بگیریم . من می خواهم بحث را به نوعی وارد بشوم که ما باید با خودمان درگیر بشوییم ، ما تا درگیری را درست نکنیم ، مخلوع هوی و هوس قرار می گیریم . ما باید چند چیز را قبول کنیم ، یکی اینکه خداوند به ماعقل داده است قدرت درک داده قدرت فهم داده که ما بفهمیم که اینکار غلط است یا درست . اگر بصورت تفضیلی هم نمی دانیم ، اجمالا این را قبول کردیم . خیلی از افراد می گویند که ما قبول داریم که گناه بد است و به نوعی از آن متنفر هستیم ولی باز آنرا انجام میدهیم . عواقب آنرا هم می دانیم ولی باز آنرا انجام میدهیم بخاطر لذت موقتی که دارد . ما باید این را قبول بکنیم که خدا با ما اتمام حجت کرده ، پیامبر فرستاده ، قرآن فرستاده ، وحی فرستاده ، از درون عقل داده ، چرا ما از این ها استفاده نمیکنیم ؟ برای خودمان بهانه درست نکنیم که من نمی دانم و نمی توانم . خیلی ها میگویند ما دلمان میخواهد ولی نمی توانیم . چه کسی جلوی ما را گرفته است ؟ خودمان را درگیر کنیم . یکی از آقایان در محضر آیت الله بهجت نقل می کردند که نماز تمام شده بود و به منزل بر می گشتیم . آقا متوجه شدند که یک نفر پشت سر ایشان می آید . سر پیچ کوچه برگشت و فرمودند که آقا شما با من فرمایشی دارید ؟ گفت : من دلم می خواهد دست از گناه بردارم و کمال پیدا کنم ، اما نمی توانم به من کمک کنید . آقا فرمودند : چه کسی جلوی تو را گرفته است ؟ به من بگو آن کسی که جلوی تو را گرفته از سر راهت بردارم . آقای بهجت این طرف را متوجه دارایی های خودش میکند و متوجه توانمندی های درون خودش می کند که نهفته است و می فرماید : این عاملی که نمیگذارد تو ترک گناه بکنی و به کمال برسی چه کسی است ؟ نفس انسان است . پس ما قبول داریم که این دشمن درونی ماست . مرحله ی اول این است که ما قبول بکنیم که دشمن در درون خود ماست . از بیرون کسی ما را وادار به انجام کار نمی کند . مرحله ی دوم این است که ما توان مبارزه با نفس درونی را داریم یا نه ؟ خدا می فرماید : این توانمندی را دارید . خدا در ما گذاشته است . پس باید سراغ مسئله ی دوم برویم که من توان بر ترکش دارم . چرا در مقابل صحنه ای که برای من جذابیت دارد ، من براحتی خودم را ببازم و آن عقلی که خدا به من داده و توانی که یه من داده که بفهمم آثار و عواقب این گناه را ، من چرا نمی خواهم از این ها استفاده کنم ؟ چرا نمی خواهم از این ها بهره ببرم ؟ چرا حاضرم به لذت گناه فکر کنم اما به اینکه چه عواقبی ممکن است این حرکت برای من داشته باشد ، چرا بصورت جدی حاضر نیستم که فکر کنم ؟ به این معرفت و زیرساختی میگویند که برای ترک گناه لازم است . شما از این توانمندیهایی که دارید استفاده کنید . من عقل دارم ، چرا از عقلم استفاده نکنم ؟ من قدرت درک و فهم دارم اگر به عواقب این ها در دینا و آخرت فکر کنم . اگر من این مسائل را در وجودم فعال کنم ، به خیلی چیزهامی رسم . اما چرا این فرصت را به خودم نمی دهم ؟ تا صحنه ای پیدا شد ، سریع به همه ی دارایی هایم پشت کنم و رویکرد منفی به یک گناه ، و بگویم من نمی توانم . آیا از توانمندی هایم استفاده کردم و نتوانستم ؟ آیا این درگیری ها را در خودم بوجود آوردم و نتوانستم ؟ آیا بصورت جدی پای حکم عقلم نشستم و نتیجه نگرفتم ؟ حاضر نیستم این درگیری را بوجود بیاورم . بله سخت است . اگر قرار باشد همه اش به فکر راحتی باشیم که نمی شود . کدام کاری با راحتی بدست آمده است ؟ آیا درس خواند با راحتی بدست می آید؟ آیا کار اقتصادی سخت نیست ؟ حتی کارهای تفریحی سختی کار خودش را دارد . چرا خدا انسان را در سختی ها قرار داد ؟ چرا در راحتی و آسایش قرار نداد ؟ متوجه این نکته نیستند که لقد خلقنا الانسان فی کبد . انسانیت در دانشکده سختی ها و رنج ها تولید میشود . یک دانشکده ای بنام انسانیت درست کردم و در آن می خواهیم انسانیت خلق کنیم . در این دانشکده تخصص بنام انسانیت است . برای این انسانیت سختی و رنج لازم است . تلاش لازم است . بدون تلاش انسان انسان نمیشود . رها شدن انسانیت در رفاه و خوشگذرانی و بدون تلاش محصولش حیوانیت است . این حیوانیت رها شده است . اگر ما به این دارائی های مان توجه کنیم و این درگیری ها را بوجود بیاوریم ، این مسائل اولیه را بپذیریم ، مرحله ی دوم مرحله ی عمل کردن است . در مرحله ی عمل کرد ، مرحله ی اول سختی های خاص خودش را دارد . بعد از گذر از این مرحله ی سختی ، لذت گناه نکردن به کام شان می آید . حالا که لذت ها آمد ، کشش های معنوی قوی تر میشود ارتباط با خدا قوی تر میشود و سریعتر از گناه فاصله می گیرد . کسانی که بر گناه اصرا می کنند بخاطر این است که نمی خواهند با خودشان درگیر بشوند و سختیها را تحمل کنند . پایان کار اصرار بر گناه را برای ما مشخص کرده اند ، آنها را گوش کنیم تا ببینیم چه میشود ؟ انبیاء رفتند و حقایق را دیدند وبرای ما گزارش تهیه کرده اند ، بنام وحی برای ما تعریف می کنند که پایان کارتان چیست ؟ مرحوم میرزا ملکی تبریزی (ره) مثلی را کتابشان نقد می کند . می فرماید : روز قیامت که شد انسان گناهکار را می آورند ، با شرایطی که باطن ها آشکار شده ست زشتی های نگاه گفتاری رفتاری اخلاقی اعتقادی همه ی اینها خودش را نشان می دهد . اینجا ممکن است یک نگاه آلوده بکنیم ولی کسی متوجه نشود ، این آلودگی ثبت شده است ، اگر آنرا پاک نکنیم این می ماند . اخلاق های بد و حرام هایی که مرتکب شده ایم ، این ها همه در وجود ما منعکس میشود . ثبت میشود . قرآن می فرماید : این آثار از وجود شخص جدا نمیشود ، ما آنرا در وجودش ثبت میکنیم . اگر زشتیها را پاک نکرده باشیم ، در آنجا آشکار میشود . با توبه و چیزهایی که باعث محو گناهان میشود می توان آنها را پاک کرد . اگر اهل گناه اصرار بر گناه کرده وحاضر هم نیست که برگردد و این آثار هم در وجودش ثبت شده است خدا انبیاء گواهان اعمال در جایگاهی آن طرف را با همه ی زشتیهایی که انجام داده می آورند و آنجا دیگر نمی تواند پوشش داشته باشد چون لباس تقوی تهیه نکرده است . بی پوشش آمده در دنیا بی تقوی ی کرده است . این بی تقویی در وجودش این زشتی ها را ثبت کرده است . حالا در محشر قرار گرفته است . خدا با بنده اش صحبت دارد . بنده ی من تو نبودی من تو را آفریدم من به تو وجود دادم من به توهستی دادم من به تو سلامتی دادم من به تو دفع بلا کردم حاجتی دادی من به تو دادم خیلی چیزهایی که نمی خواستی من به تو دادم ، برایت پیغمبر فرستادم و وحی برایت فرستادم ، چرا به این ها گوش نکردی ؟ پایانه ی کار این خواهد شد . چرا ما امروز این درگیری را برای خودمان ایجاد نکنیم ؟ در روز قیامت خدا می فرماید من در دنیا همه چیز به تو دادم بریا تو پیامبر فرستادم عقل دادم تا به این روز سیاه گرفتار نشویی . چرا دقت نکردی ؟ چرا به این نکته توجه نداشتی ؟ الگو داد ، نمونه داد ، باب رحمت باز کرد، دیگر چکار باید میکرد که ما گناه نمی کردیم ؟ این داده های الهی را فراموش نکنیم . تصمیم بر اجرا را بگیریم اجرا بکنیم . سخت است . قرار نیست با راحتی به کمال برسیم باید سعی و تلاش کنیم . آنهایی که میگویند : اصرا بر گناه داریم و می خواهیم ترک کنیم ولی سخت است، می گویم که شما در زندگی دنبال چکاری رفتی که سخت نبود ؟ هر کاری سختی کار خودش را دارد . چرا ما حاضر نیستیم برای نجات زندگی خودمان و زندگی آخرت مان از این همه آلودگی و رنج های ناخواسته و خیلی مشکلاتی که بواسطه ی گناه برای ما پیش میآید ، سختی را تحمل کنیم تا از این همه سختی نجات پیدا کنیم ؟ خدا راه ورود به بهشت را خیلی برای ما راحت باز کرده است . ما به همه ی این راهها پشت می کنیم ، پشت به همه ی راحتی بندگی خدا میکنیم . بندگی خدا خیلی راحت است . اگر قدم های اول را برداریم و لذتش به کام نشست ، آنقدر پرواز میکنیم و آنقدر راحت می رویم ولی نخواسته ایم که تمرین کنیم . انجام گناه در باطن خیلی سخت است ولی در ظاهر راحت است . ما باید بنشینیم و فکر کنیم که ببینیم این گناه چه آثار منفی در زندگی مان دارد ؟ زندگی ات را متلاشی میکند . چرا حاضر نیستید قبول کنید ؟ اگر ما به این نوع نگاه پشت کنیم ، بندگی خیلی راحت ولی اگر این زیر ساخت معرفتی را در خودمان بوجود بیاوریم ، فکر کنیم که خدا انی همه به من نعمت داده و لطف کرده است و اگر گفته گناه من را نکن بخاطر راحتی خودت است خودت را به آتش نکش . خوب باز من به همه ی این ها پشت کنم و بگویم من دوست دارم ولی سخت است . یک مقدار سختی را تحمل کن و به گناه پشت کن و بعد ببین گناه سخت است ؟ در فضاهای که نخواهیم درگیری پیش بیاوریم و از عقل استفاده کنیم و از روشنی درون و پتانسیل های بسیار قوی که خداوند در نهاد ما نهفته است بهره نبریم ، بعد می گوییم سخت است . ازاینها استفاده کنیم کام تو برنیامد آنگه گله کن . هرکاری اولش سخت است . یک کارگر بنایی اگر خودش را درگیر کار نکند استاد نمیشود . اگر بخواهد استاد بشود باید خودش را درگیر کند . و گرنه اگر خودش را با گل و خاک سرگرم کند و بگوید سخت است و دقت هم نمیخواهد ، خوب استاد هم نمیشوم . اگر این کار را نکند رشد نمی کند . انسانیت هم همینطور است . اگر ما خودمان را درگیر نکنیم و با عواملی که می خواهد در ما شیطنت ایجاد کند درگیر نکنیم ، رشد نمی کنیم . ما حاضر نیستیم با دشمن درگیری ایجاد کنیم . می خواهیم با دشمن دوست بشویم و با دوست دشمن بشویم . در قرآن خداوند راه را به ما نشان می دهد . می گوید من به تو سرمایه ها داده ام ، اگر روی آن کار کنی ، قد افلح من زکیها ، نتیجه می گیری و اگر این سرمایه ها را زیر هوا و هوس ها دفن کنی ، محروم می شوی . این همه برای من روشنگری می کند . این سرمایه ها را روی انبار هوا و هوس ها دفن کنم و بد هم بگویم من دوست ندارم ، چکار کنم که نجات پیدا کنم ؟ این کار را نکن . چه کسی جلویت را گرفته است ؟ قبول کنیم که اگر ما بخواهیم سستی کنیم ، سستی با موفقیت جواب نمی دهد . ضعف با توفیق در تعارض است . ما باید در عرصه توانمندی حاضر بشویم . واقعا چه کسی جلوی ما را گرفته است ؟ این از اِشکال درونی ماست. درگیری درونی ماست . چرا ما اجازه می دهیم این درگیری درونی ، به نفس اماره ، به هوی و هوس ها غلبه پیدا کند اما فطرت پاک توحیدی ما دم از خدا می زند ، دم از رشد می زند ، دم از محکومیت این انتخاب می زند ، چرا به او فرصت نمی دهیم ؟ آیا تابحال در خلوت مان نشسته ایم که به این فضا فکر کنیم ؟ بنده یکار در خلوتم بنشینم و این درگیری را با خودم ایجاد کنم که چرا تو به ندای فطرتت گوش نمی کنی ؟ تا چه وقت می خواهی به فطرت طبیعت خودت پاسخ بدهی ؟ خسته نشدی ؟ بعضی از افراد می گویند ما از گناه خسته شده ایم ؟ این نکته ی قشنگی است . این افراد یک مرحله جلو آمده اند و از گناه احساس خستگی میکنند . شما این گام اول را برداشته اید . باید این را ادامه بدهید و ادامه اش به این است که شما بیایید بطور موقت و ساعتی این گناه را کنار بگذارید . یک ارزیابی داشته باشید و بگویید این چند ساعتی که من گناه را ترک کرده ام ، آیا ضرر کرده ام ؟ آیا ین یک موفقیت نبود ؟ پس ما این توان را داریم ، ادامه بدهیم . گناهان مان را به تاخیر بیندازیم یعنی اینکه بگویید : الان نه ، بعدا انجام میدهم . وقتی از این مرحله ی زمانی گذر کردی ، یک ارزیابی مختصر ، آیا من موفق شده ام یا خیر ؟ همینکه جرقه ی امید زده شد و احساس کردم که این توان و قدرت را دارم که می توانم غلبه پیدا کنم ، باید این راه را ادامه بدهم و بر هوا و هوس پیروز بشوم . یاس از ناحیه شیطان می آید . خدا میگوید : من در را باز کرده ام . اگر گناه را ترک کردی ، من نادیده می گیرم برگرد . این که من نمی توانم ترک کنم بهانه است . ما باید قبول کنیم که نفسی داریم که می خواهد دائم ما را گرفتار بهانه بکند . این بهانه جویی های نفس را کنار بگذاریم . برای یکبار هم که شده این درگیری راایجاد کند و بعد یک خلوت یک روزه را انجام بدهند و بعد ببینند چه نتیجه ای می گیرند . پس امکان این مسئله برای تو هست پس ادامه بده و یک مراقبه دائمی داشته باش . امام میفرماید : اگر کسی نسبت به آثار گناه که همه ی دنیاوآخرت اورا به آتش می کشد فکر کند و توجه عمیق بکند دیگر گناه نمی کند . ما حاضر نیستیم فکر کنیم .ink.yamojir.com

  • .......