مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

جدیدترین شماره نشریه خط حزب‌الله به پاسخ رهبر انقلاب درباره برخی از نگرانی‌ها نسبت به آینده انقلاب که اخیرا در دیدار جمعی از فعالان فرهنگی خارج از کشور با ایشان مطرح شد، پرداخته است و به این سؤال پاسخ ‌می‌دهد که چرا رهبر انقلاب برخلاف برخی از سیاسیون دیگر، اینگونه با اطمینان نسبت به آینده‌ی‌ انقلاب و ماندگاری آن سخن می‌گویند؟

در این شماره بخشی از سخنان رهبر انقلاب برای اولین بار منتشر شده است،  که در ادامه می خوانید:

در روزهای اخیر جمعی از فعالان فرهنگی خارج از کشور با رهبر انقلاب دیدار کردند که در خلال آن یکی از حضار، دغدغه و نگرانی علاقمندان به انقلاب در آن سوی مرزها را از آینده بیان کرد. رهبر انقلاب در پاسخ به نگرانی این شخص گفتند:«نسبت به اوضاع ما اصلا نگران نباشند، هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، مطمئن باشند، هیچ تردیدی در این جهت وجود ندارد؛ این را به همه بگویید.»

  • .......

فکر می کنید مهمترین تفاوت میان ما و رهبرانقلاب چیست؟ بصیرت؟ پیش بینی؟ اطلاعات روز؟ دشمن شناسی؟ همه این ها هست و دهها عنوان دیگر که می شود به آنها اضافه کرد. اما موضوع دیگری وجود دارد که جمع این عناوین است.

اما کدام اختلاف است که سبک تحلیلی بخشی از جریان متدین و انقلابی را از رهبری انقلاب دور کرده است؟ پاسخ در کلید واژه "امید" است. رهبری انقلاب به غایت به آینده امیدوارست و اما ما....

در این باره حرف بسیار است؛ اما آثار این تفاوت کجا خودش را نشان می دهد؟ چنین اختلافی چه اثری در سبک سیاست ورزی ما و رهبری دارد؟

10 مورد ذیل را با هم مرور کنیم؛

اثر اول، "دیدن نعمت" هاست. امید، نتیجه دیدن نعمت هاست. بسیاری از ما قدرت دیدن توفقیات کشور را نداریم. امکان مشاهده رشدهای کیفی و کمی انقلاب را پیدا نمی کنیم. از کنار پیشرفت ها به سادگی عبور می کنیم و قدر داشته هایمان را نمی دانیم. فردی که نعمت ها و داشته هایش را نبیند از بهره گیری از ظرفیت آنها نیز بی بهره است. به همین دلیل است که بسیاری از ما قادر به شمردن پیشرفت های انقلاب نیستیم.

اثر دوم "اعتماد" است. انسان امیدوار به جامعه اش اعتماد می کند. امید نمی تواند با بی اعتنایی به پیرامون فراهم شود. ادم امیدوار تحقق نصرت دینی را در اعتنای به سنت های رایج در نظام توحیدی می داند. همه اجزای این عالم در اختیار مومن قرار می گیرد تا از جریان نظم طبیعی، پیروزی و پیشرفت ها را محقق سازد. یکی از عناصر تحقق حق و البته مهمترینش خواست مردم است. مردم بخواهند، امر محقق می شود. با این توضیح انسان امیدوار بی اعتنا به مردم نیست. خواسته هایش را از طریق خواست مردم دنبال می کند. پس دومین تفاوت، اعتماد رهبری به مردم و نااطمینانی ما به جامعه است.

اثر سوم "حرکت" است. ادم امیدوار اهل حرکت است؛ اهل تلاش و حمیت است. پیشرفت را در دل حرکت می بیند و از تلاش خسته نمی شود. نتیجه ناامیدی رخوت و سستی در دل بخشی از جریان انقلابی است. انسان ناامید تنها به غر زدن و انتقاد اکتفا می کند و حاضر نیست برای رسیدن به هدف تلاش کند.

اثر چهارم در "صبر" است. انسان متدین و البته امیدوار موانع را می بیند اما متوقف نمی شود. صبوری به خرج می دهد چون نسبت به ظفر و فتوحات آینده اطمینان دارد. ادم ناامید با اولین مانع شکسته می شود. در مقابل مصائب کم می آورد. اما انسان امیدوار مصیبت را هم در راه حق درست تعبیر می کند و اگر زیبا نبیند، حداقل مصیبت زده نمی شود.

اثر پنجم "فهم دقیق از باطل" است. ادم ناامید منهزم و مقهور باطل است. در مقابل جبهه باطل، مرعوب است و احساس شکست می کند. اما انسان امیدوار به نصرت الهی یقین دارد؛ اینکه باطل، کف روی آب است و سرنوشت این عالم به قدرت یافتن حق است. دشمن شناسی انسان امیدوار بسیار متفاوت از جامعه ناامید است.

اثر ششم در سبک محاسبات و شکل گیری "اراده" هاست. جامعه امیدوار اراده اش صرفا بر اساس محاسبات کمی و روی کاغذ نخواهد بود. انسان امیدوار هم به جهت اعتقادی و هم کشش و شوق، فراتر از محاسبات تک ساحتی و مادی رفتار می کند و اراده اش را اعتماد و توکل الهی شکل می دهد. پس متوقف در متغیرهای زمینی نخواهد شد.

اثر هفتم "دستگیری" است. انسان امیدوار همراه با خود، جامعه و دیگران را نیز امیدوار می کند و دیگران را هم تعالی می بخشد. اما انسان ناامید حرف زدنش نیز موجب تزریق یاس و رخوت در جامعه است. انسان امیدوار قاهرست و نه تنها حرکتش موجب رشد امید می شود بلکه خودش نیز اراده دستگیری و تقویت روحیه امید در دیگران دارد.

اثر هشتم "ذاکری" است. انسان امیدوار دست خدا را در امور مشاهده می کند و همواره ذاکرست. چنین انسانی چه سر سجاده و چه در مبارزه و چه در کار و تلاش شئونات حق را درک می کند و در بیرون و درون هر امری خدا را می بیند. چنین فردی همواره در عبادت است. برعکس انسان ناامید بندظهورات شیطانی است.

اثر نهم "محبت و مداراست". انسان امیدوار برای هر امری در تحقق پیروزی سهمی قائل است. چنین انسانی معقتد است همه عالم حق گراست و با همین اعتقاد اهل مدارا و محبت به دیگرانست. چنین انسانی هیچ کس را باطل مطلق نمی پندارد و هرکس با هر میزان قصور و تقصیری را رها نمی کند و برای او در ایجاد ظفرمندی سهمی قائل است. از همین جهت رفتار بسیاری از ما با مخالفین مان، متفاوت از رفتار رهبری است.

و اثر دهم و در نهایت و از همه مهمتر سبک "نصرت ولی" است. تفاوت ما و امام امت در امیدواری به آینده است که اثر قابل اعتنائی در سبک نصرت دادن امر ولایت و راهبرد امام معصوم دارد. انسان امیدوار در نصرت ولی و یاری رساندن امر ولایت، السابقون السابقون است و منتظر واقعی است و انسان ناامید ولو با هر اسم و عنوانی بجای یارشاطر، بارخاطر ولیست. انسان ناامید و نشسته، در ظاهر منتظر ظهور است و حال آنکه برای تعجیل در ظهور هیچ قدمی بر نمی دارد. چنین انسانی هیچ باری از دوش ولی حاضر و ناظر، برنخواهد داشت و همواره وبال است.

با این ده عنوان، تفاوت سبک رفتاری ما و رهبری در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی را می توانید فهرست کنید. فاصله معنادارست و نگران کننده.

منبع: فارس
  • .......

یک کاربر فضای مجازی در توییتر با انتشار تصویری از نفر اول کنکور انسانی در کنار مادرش، نوشت:

  • .......

اظهارات چند روز گذشته دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و تهدید جمهوری اسلامی ایران علاوه بر اینکه مایه تمسخر وی در فضای مجازیشده، پاسخ‌ کوبنده بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی ایران و به‌ویژه سردار سپاه قدس، سرلشکر قاسم سلیمانی را نیز در پی داشته است.

سردار سلیمانی، در بخشی از سخنرانی روز گذشته خود در پاسخ به اظهارات سخیف سردمداران آمریکا و به کسانی که ایران را به اقدامات نظامی تهدید می‌کنند یادآور شد که نیروهای نظامی آنها، همان‌هایی هستند که با پوشک بزرگسال پا به میدان جنگ می‌گذارند.

در همین رابطه تصاویری از پوشک بزرگسال سربازان آمریکایی که در جنگ‌ها می‌پوشند را مشاهده می‌کنید.

  • .......

ارسال پیامک تهدیدآمیز برای دانشجویی که 5 قسط 14 هزار و 800 تومانی را پرداخت نکرده است... اگر با ابربدهکاران میلیاردی بانک ها هم اینگونه قاطعانه برخورد می‌شد، فسادهای چند هزار میلیاردی شکل می‌گرفت؟

  • .......

 جام جهانی 2018 روسیه با قهرمانی تیم ملی فرانسه و نسل فوق العاده با استعدادش به پایان رسید. اما برای ایرانیان اما و اگر های این تورنمنت هنوز به پایان نرسیده است؛ شوت طارمی، گل اتفاقی دیدار با اسپانیا و اخراج کریستیانو رونالدو در بازی آخر همگی از حسرت های جدی فوتبال دوستان ایرانی در ایام برگزاری جام بیست و یکم بود. اما شب گذشته در یک برنامه تلویزیونی موضوعی فاش شد که می توان حسرت همه ما را تبدیل به یک خشم عمومی کند.

انریکه کاسرس را به یاد دارید؟! داور پاراگوئه ای با اصلیتی آرژانتینی، قضاوت دیدار ایران - پرتغال را بر عهده داشت، که یکی از ضعیف ترین نمایش های داوری در طول این جام را دقیقا در  حساس ترین دیدار گروه B این رقابت ها به نمایش گذاشت. کاسرس مهمان برنامه شبکه پنج تلویزیون ملی پاراگوئه بود و درخصوص جام جهانی صحبت می کرد تا اینکه نوبت به سوال مجری در خصوص آخرین قضاوت او در این جام (دیدار ایران - پرتغال) رسید. کاسرس در این خصوص گفت:" بله من دو بازی را در این جام قضاوت کردم. در دیدار اول همه چیز بدون مشکل پیش رفت و قضاوت خوبی داشتم  تا بازی دوم. دومین قضاوتم سخت بود زیرا هر دو تیم شانس صعود به دور بعد را داشتند و بازی خیلی درگیرانه دنبال می شد اما بازی را تحت کنترل من بود تا اینکه آن صحنه لعنتی پیش آمد."

مجری این برنامه از کاسرس می پرسد منظورتان آن صحنه درگیری کریستیانو رونالدو با حریف است؟ کاسرس توضیح می دهد:" بله، ابتدا فکر کردم یک صحنه عادی است و بازیکن ایران تمارض می کند اما صدای اعتراض تماشاگران به یکباره جو استادیوم را بر هم ریخت زیرا بیشتر حاضرین در استادیوم هوادار تیم ایران بودند. از طریق گوشی به من اشاره شد که صحنه مشکوک به کارت قرمز است. وقتی به کنار زمین رفتم تا تصویر را از طریق مانیتور ببینم تصمیمم را گرفتم که رونالدو را اخراج کنم. اگر او را اخراج می کردم بسیار مشهور می شدم و فکر می کنم تصمیم درست را گرفته بودم".


در ادامه مجری برنامه از او می پرسد آیا نام بزرگ رونالدو باعث شد تا از اخراج او بترسید که این داور ضمن رد این موضوع اعتراف تلخی می کند:" تصویر را دو یا سه بار دیدم که از همه چیز مطمئن شوم زیرا اخراج بزرگترین ستاره آنها می توانست سرنوشت همه چیز را عوض کند و شاید قهرمان اروپا همان جا حذف می شد. صدای پسر بچه ای به گوشم خورد که با زبان خود ما صحبت می کرد. یک پسر 15-16 ساله پاراگوئه ای که کاور پوشیده بود التماس می کرد اخراجش نکن! چندین بار این جمله را تکرار کرد. وقتی وارد زمین شدم در عرض چند صدم ثانیه تصمیم گرفتم کارت قرمز را با زرد عوض کنم! پشیمان نیستم شاید اگر دوباره آن صحنه پیش بیاید رونالدو را اخراج می کردم اما در دنیای داوری این اتفاقات پیش می آید و چیزی نیست که موجب حسرت برای شما شود اما همین صحنه باعث شد تا در ادامه فیفا نام من را از لیست خط بزند و دیگر قضاوتی نداشته باشم."

اعتراف تلخ  انریکه کاسرس ثابت کرد که تنها چند ثانیه می تواند سرنوشت یک کشور را عوض کند تا کاسرس هم برای ایرانیان کنار افرادی مانند، مازیچ و بنجامین ویلیامز قرار گیرند. این داور آرژانتینی/پاراگوئه ای تنها دو دیدار مصر-روسیه و ایران-پرتغال را در این جام قضاوت کرد.

لازم به ذکر است تمام کارشناسان داوری حاذق در سطح ایران و جهان تایید کرده اند که این صحنه یا می توانست کارت قرمز داشته باشد یا هیچ جریمه ای نباید برای کاپیتان تیم ملی پرتغال در نظر گرفته می شد.

  • .......

مدتی است برخی شوخی‌های مستهجن در برخی شبکه‌های تلویزیون جمهوری اسلامی به ویژه در شبکه نسیم و برنامه خندوانه به نحو عجیبی افزایش یافته و این در حالی است که چنین شوخی‌هایی اصلا نباید در تلویزیون وجود داشته باشد.

اما شوخی‌ها و حرف‌های مشمئزکننده جنسی واقعا در جایی که به تعبیر حضرت امام باید دانشگاه باشد، رواست؟

1) بی‌تردید شأن بیننده ایرانی بسیار بالاتر و والاتر از این است که حتی اندکی از زمان خویش را صرف شنیدن اینگونه کارهای  سخیف کند؛‌ ضرورت نهی از منکر نیز الزام می‌کند نسبت به ترویج خواسته یا ناخواسته بی‌حیایی در تلویزیون اعتراض کنیم.

البته وجود شوخی‌های منحرف فقط محدود به این شبکه و این برنامه نیست؛ اما اینکه در شبکه‌ای بخواهند همه کار برای خنداندن ملت انجام دهند؛ همه نوع مثال که به جُک‌های زننده ارجاع می‌دهد، مطرح شود؛‌ هر حرفی که برای به اصطلاح شاد کردن مردم صلاح بدانند حتی اگر حرفی آلوده و ناپاک باشد، برانند و در واقع با توجیه «می‌خواهیم مردم تلویزیون مملکت خودشان را ببینند نه ماهواره را» کارها و شوخی‌های ناپسند و مبتذل را عادی کنند، واقعا جای تذکر شدید و منع دارد. 

2) برنامه‌ای که واقعا مردم را به خوبی می‌تواند شاد کند و پیش از این نیز از پسش برآمده، چه نیازی به این دارد که در برنامه‌ای با عنوان «خنداننده شو» فردی بیاید شوخی‌هایی را مطرح کند که حتی در پایان اجرایش،‌ خانم داور به او تذکر دهد که برخی از مواردی که گفتی حتی مناسب سن تو نیست! چرا در میان استندآپ‌کمدی‌ها اجازه پخش به برخی داده می‌شود که موارد بسیار زشتی را عنوان می کنند؟ آیا قبح‌زدایی از ضدفرهنگ‌ها پیش‌شرط خندیدن و خنداندن است؟

3) به نظر می‌رسد در شرایط کنونی و با توجه به تداوم رسوایی‌های پیش آمده، افرادی سعی دارند ضمن تمسخر فرهنگ اصیل ایرانی و الزامات شرعی و دینی، در دامن زدن به لجام گسیختگی‌ها و بی‌بندوباری‌های اخلاقی پیشی بگیرند؛ در حالی که صداوسیما باید مراقب چنین مواردی باشد و مخاطبان خود را که خانواده‌های ایرانی هستند به واسطه این کوتاهی‌ها از دست ندهد.

یادداشت: محمدمهدی تقوی

  • .......