مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

در روز‌های اخیر ماجرای مسافرت زایمانیِ رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان سر و صدای زیادی را به پا کرده است. کاربران فضای مجازی به رامبد برچسب دو رو بودن و نقش‌بازی کردن را زده‌اند. نکته جالبی که وجود دارد، این است که هر دو جبهه در فضای مجازی یعنی انقلابی‌ها و غیر انقلابی‌ها، همه به این کار اعتراض کردند. این که رامبد جوان دو رو هست یا نه، یا این که مقصودش از این سفر چه بوده، مورد بحث نیست. باید کمی ریشه‌ای‌تر به این دست قضایا نگاه کرد.

اصل خاک یکی از شیوه‌های اعطای تابعیت است که اعطای شهروندی به افراد را منوط به تولد در قلمرو آن کشور می‌کند. بر اساس این قانون که با پیوستن کشور‌ها به کنوانسیون کاهش بی‌تابعیتی در سال ۱۹۶۱ به اجرا در آمد، تمام افرادی که در محدوده هوایی، زمینی و دریایی کشور مورد نظر متولد می‌شوند، از حق شهروندی و تابعیت برخوردار خواهند شد. این اصل فقط در ۳۰ کشور از کشور‌های دنیا اجرا می‌شود. (۱) در مقابل اصل خاک اصل خون قرار دارد که طبق این اصل، برای تابعیت، یکی از والدین باید ملیت آن کشور را داشته باشد.

این اتفاق در کشور‌های مختلف دنیا زیاد می‌افتد که والدین تصمیم می‌گیرند فرزند خود را در کشور‌های اجرا کننده اصل خاک مانند کانادا و ایالات متحده به دنیا بیاورند، زیرا به امکانات و کادر پزشکی این کشور‌ها اعتماد بیشتری دارند و حتی بعد از زایمان از مزایای زیادی بهره‌مند می‌شوند.

اما گویا در ایران قضیه چیز دیگری است. وقتی به رتبه‌های جهانی ایران در عرصه سلامت نگاه می‌کنیم، در می‌یابیم که کشور ما جایگاه نسبتا خوبی بین کشور‌های دیگر دارد. نکته‌ای که بیشتر باید به آن دقت داشت مسئله زایمان است که برای پزشکان فرایند پیچیده و سختی محسوب نمی‌شود که پزشکان ما بگویند ما از عهده آن بر نمی‌آییم.

با توجه به این نکته، گردشگری زایمانی که چند سالی است در ایران رشد چشم‌گیری داشته است، حاکی از فقر فرهنگی طبقه خاصی از جامعه ایرانی است. ممکن است علت این مسافرت‌ها ترس از آینده باشد. یعنی والدین امیدی به آینده کشورشان ندارند و برای این که فرزندشان در آینده راه فراری داشته باشد، ترجیح می‌دهند فرزندشان در ایران به دنیا نیاید. شاید علتش فخرفروشی یا به عبارت امروزی کلاس گذاشتن باشد. شاید هم دلیلش خود کم‌بینی و بزرگ دیدن جوامع دیگر باشد.

از طرفی هزینه زایمان در ایران بین ۲ تا ۱۰ میلیون تومان برآورد شده است، ضمن این که اگر والدین تصمیم بگیرند فرزندشان به صورت طبیعی در بیمارستان‌های دولتی به دنیا بیاید، دیگر هزینه‌ای ندارند و کاملا رایگان می‌شود در صورتی که هزینه زایمان در یکی از عادی‌ترین بیمارستان‌های آمریکا چیزی حدود ۱۱ هزار دلار است. (۲) با این حساب علت چنین مسافرت‌هایی چیزی جز فقر فرهنگی نمی‌تواند باشد مگر در موارد خاص.

در این میان رسانه‌ها و مسئولین دولتی وظیفه مهم دیگری دارند. از طرفی رسانه‌ها از حیث فرهنگی باید این مطلب را به برخی از مردم تفهیم کنند که زایمان در جوامع پیشرفته‌ای چون کانادا و آمریکا، اعتبار و عظمتی برای انسان محسوب نمی‌شود و نباید خود رسانه‌ها عاملی برای ترغیب مردم به این سفر‌ها شوند. از طرف دیگر دولت نیز باید فکری برای این مسئله بکند، از جمله این که قوانین سخت‌گیرانه‌ای را برای این نوع مسافرت‌ها تنظیم کند. این‌طور که معلوم است از سلبریتی‌ها و جامعه هنری خیلی نمی‌شود در این مسائل انتظاری داشت. که چه زیبا گفته است: که مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

  • .......

 هر فردی که ازدواج می‌کند نسبت به همسر و فرزندان به لحاظ تأمین معاش، تربیت و یا تکالیف دیگر مسئول است. اگر افراد نسبت به خانواده خویش بی‌مسئولیت باشند زمانی نخواهد گذشت که نظام خانواده سست شده و در پایان به شکست و یا طلاق عاطفی دچار خواهد شد، و در نتیجه افرادی که در آن خانواده پرورش می‌یابند، وقتی وارد جامعه شدند طبق آن شخصیتی که در محیط آن خانواده شکل گرفته رفتار کرده و آسیب‌های اجتماعی زیادی را در جامعه ایجاد خواهند کرد.

مسئولیت و تعهد در لحظه لحظه‌های زندگی، حقیقتی غیر قابل انکار است که آیات قرآن با صراحت بسیار به آن اشاره دارد و با سخن از رستاخیز انسان‌ها و لحظات پاسخگویی افراد، امر الهی را بازگو می‌نماید که: «وَقِفُوهُم انّهم مسؤولون بازداشت‌شان کنید که آن‌ها نسبت به خود و دیگران مسئولند و باید پاسخگو باشند.» «سوره صافات آیه ۲۴»

انجام وظیفه و پذیرش مسئولیت و تعهد عالی‌ترین مقصد و منظور زندگی و اخلاق است مخصوصا مسئولیت و تعهد انسان در محیط خانه نسبت به همسر و فرزندان و پدر ومادر از مهم‌ترین وظایف است، چون خانواده جامعه‌ساز است و یادگیری مسئولیت‌پذیری از همان دوران کودکی و مراحل رشد انسان در محیط خانواده شکل می‌گیرد به همین خاطر است که خانواده و محیط خانه هم ازدیدگاه اسلام و هم از نظر روان‌شناسان از اهمیت بالایی برخورددار است.

بی‌شک در این میان موانع و عواملی  باعث می‌شود که زوجین نسبت به همدیگر و دیگران از جمله فرزندان مسئولیت خود را انجام ندهند و یا در انجام آن کوتاهی کنند که به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

شناخت نادرست ازاحساس مسئولیّت در زندگی

آرون تی بک بنیانگذار شناخت‌درمانی ست. اساس و پایه شناخت‌درمانی بر مفهوم افکار ناسازگارانه و نگرش‌ها و فرض‌های اشتباه بنا شده است که به این افکار و نگرش‌های اشتباه خطای شناختی می‌گویند. اگر ما شناخت نادرستی از احساس مسئولیت در زندگی نداشته باشیم نه‌تنها مسئولیت پذیر نخواهیم بود بلکه از مسئولیت‌ها در زندگی خسته شده و شاید به نوعی افسردگی دچار شویم، اما اگر شناخت درستی از مسئولیت داشته باشیم زندگی برای ما معنادار شده و با انجام کار‌ها و وظایف خودمان احساس شادی و لذت در ما ایجاد خواهد شد. پس برای اینکه در انجام امور زندگی دچار یکنواخت نشویم باید افکار اشتباه و خطا‌های شناختی خودمان را نسبت به پدیده‌های مربوط به مسئولیت در زندگی بازبینی و اصلاح کنیم.

بسیاری از خانواده‌ها عبادت را محدود به نماز و روزه و شرکت در مراسم عزاداری می‌دانند و این یک خطای شناختی است که اکثراً دچار هستند در حالی که تمام مسئولیت‌هایی که زوجین نسبت به همدیگر و فرزندان دارند اگر برای قرب الهی انجام بگیرد عبادت محسوب می‌شود.

در مورد مسئولیت‌پذیری و همکاری در محیط خانواده با همسر به یک قضیه‌ای از زندگی امیرمومنان (ع) اشاره می‌کنم تا معلوم شود عبادت فقط واجبات روزمره نیست و شناخت‌مان از عبادت درست شود حضرت علی (ع) می‌فرماید:روزی رسول خدا (ص) بر ما وارد شدند در حالی که حضرت زهرا کنار دیگ غذا نشسته بودند و من برایش عدس تمیز می‌کردم آن حضرت مرا با لقب ابوالحسن صدا زدند و من عرض کردم بفرمایید‌ ای رسول خدا!

آن حضرت اظهار داشتند بشنو از من مطلبی که جز به امر پروردگارم نمی‌گویم: هیچ مردی نیست که در کار‌های منزل به همسرش کمک کند مگر اینکه به اندازه هر تار مویی که بر بدنش روییده، پاداش یک سال عبادتی که روزهایش را روزه و شب هایش را به عبادت و شب زنده داری مشغول بوده به او داده می‌شود و خداوند پاداش انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی را به او می‌دهد.

اگر ما با این نگرش و شناخت به مسئولیت‌های خود در قبال خانواده نگاه کنیم نه تنها مسئولیت‌های خود را به خوبی انجام می‌دهیم بلکه از انجام اموری‎که بر عهده ما گذاشته شده لذت برده و زندگی برای ما معنادار خواهد بود و خیلی از تنش‌ها در محیط خانواده از بین خواهد رفت و با توجه به اینکه والدین الگوی مهمی در زندگی برای فرزندان هستند این رفتار ما در آن‌ها هم تاثیر گذاشته و فرزندانی مسئولیت پذیر تحویل جامعه خواهیم داد.

ترس از زندگی

خود کم‌بینی، خودباختگی، تلقین‌های منفی، تحقیر‌های بیرونی و کم آگاهی ناهنجاری ترس و بیم را تقویت می‌کند و به موازات آن انسان را دچار بی ارادگی، مسئولیت گریزی، راحت طلبی و سست عنصری می‌نماید. امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: «هرگاه از چیزی بیم داشتی خود را در متن آن قرار ده؛ چرا که خود نگهداری شدید تو از آن، بزرگ‌تر از خودِ آن چیزی است که از آن خوف داری.»

تنبلی

سستی، تنبلی و بی‌حالی آفتی جدّی در خانواده‌ها می‌باشد و بسیاری از زوجین به خاطر تنبلی از مسئولیت‌هایی که دارند فرار می‌کنند. بی‌دلیل نیست که اولیای دین از حالت ویرانگر سستی و بی‌حالی به خدا پناه برده‌اند و گفته‌اند: اللّهم اِنّی اعوذ بک من الکسل و الفشل؛ پروردگارا! همانا به تو پناه می‌برم از کسالت و بی‌حالی و سستی و بی توجهی.

در حدیث معراج درباره شناسایی اهل دنیا آمده است کسلان عندالطاعه و شجاع عندالمعصیه اهل دنیا کسانی هستند که در هنگام گناه شجاع هستند، اما در هنگام اطاعت و انجام وظایف تنبل می‌باشند و در نتیجه چنین افرادی به خاطر تنبلی از مسئولیت فرار می‌کنند.

نداشتن صبر در زندگی

برخی به خاطر اینکه مسئولیت‌پذیری همراه با سختی و تحمل ناملایمات است زیر بار آن نمی‌روند، اما باور این حقیقت گران‌بها که بهشت شیدایی، افتخار و سربلندی با سختی‌ها و تلخی‌های بسیاری همراه است و پیمودن این مسیر سنگلاخ جز با صبر و بردباری میسّر نمی‌شود، تمامی سختی‌ها را سهل و تلخی‌ها را شیرین می‌سازد و دستیابی به قلّه بزرگی و بزرگواری را آسان می‌نماید.

تلقین‌های منفی و خودکم بینی

احساس خود کم‌بینی، کم‌رویی، عواطف منفی، گریز از موقعیت‌های نگران‌زا و نومیدی، مجموعه عواملی است که در وجود هر یک از ما به ویژه نسل جوان باعث ضعف اعتماد به نفس می‌شود و آدمی را از پذیرش مسئولیت‌های کوچک و بزرگ در خانواده و جامعه دور می‌سازد.

  • .......

در بخش نخست گفت‌وگو با آیت‌الله محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری، گفته شد که آیت‌الله خامنه‌ای، پیش از انقلاب یکی از اساتید مبرّز حوزه علمیه مشهد بودند و جزء معدود متفکّران جهان اسلام به‌شمار می‌رفتند که با همه جریانات فکری جهان اسلام آشنایی داشتند.

تصریحِ بسیاری از بزرگان حوزه به اعلمیّت فقهی مقام معظّم رهبری، پس از انتخاب ایشان به رهبری، از دیگر نکاتی بود که مورد اشاره قرار گرفت.

استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، دو گام اساسی امام‌خمینی(ره) را ویرانیِ بنیان‌های رژیم ستم‌شاهی و پایه‌گذاری نظام جدید دانست و دوران زعامت آیت‌الله خامنه‌ای را دوران جنگ نرم نامید.

آیت‌الله اراکی از هجمه‌ای یاد کرد که در تاریخ بشر، به هیچ طرز تفکری نشده است و توضیح داد که در چنین شرایطی، اهمیت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در چیست.

وی همچنین هنر رهبر انقلاب را، حفظ ارزش‌های بنیادین انقلاب در شرایطی دانست که جریان‌های گوناگون با طرز تفکّر‌های مختلف حاکمیت داشته‌اند.

جهت دادن به سیاست‌های کلان نظام، بدون درگیری با نهادهایی که در اجرای این سیاست‌ها، سستی به‌خرج می‌دهند، یکی از کلیدی‌ترین اقدامات رهبر انقلاب است که عضو مجلس خبرگان به آن اشاره کردند.

هنر آیت‌الله خامنه‌ای در برقراری ارتباط عمیق با نسل جوان و متناسب‌سازی گفتمان انقلاب با آمال و آرزوهای این نسل نیز از دید استاد فقه نظام سیاسی اسلام، پنهان نماند.

پس از بیان این کلّیّات، بخش دوم گفت‌وگو با آیت‌الله اراکی، به موضوعاتی اختصاص دارد که سؤالاتی نسبت به آن‌ها در افکار عمومی وجود دارد.

چگونگی نظارت مجلس خبرگان بر رهبر انقلاب، نحوه پاسخگویی رهبر انقلاب به اعضای  خبرگان، نقد رهبری و چگونگی مواجهه ایشان با انتقادات، نحوه برخورد رهبر انقلاب با دستگاه‌های زیرمجموعه خود و عملکرد دفتر رهبر انقلاب و پاسخ به این سؤال که چه اندازه بین رهبر انقلاب و دفترشان، مطابقت وجود دارد، موضوعاتی است که در این بخش، به آن‌ها پرداخته شده است.

متن و فیلم کامل بخش دوم گفت‌وگو با آیت‌الله محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری و دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب را پیش رو دارید.

***

فارس: با توجه به اینکه شما سومین دوره‌ای است که حضور در مجلس خبرگان رهبری را تجربه می‌کنید، برای مخاطب مغتنم خواهد بود که از کیفیت ارتباط این مجلس با رهبر انقلاب اطّلاعاتی داشته باشد. مخصوصاً که در شرایط کنونی شبهات مختلفی در جامعه مطرح می‌شود؛ برخی می‌گویند خبرگان، نظارت خاصی بر رهبری و نهادهای زیرمجموعه آن ندارد؛ علی‌رغم اینکه بخشی از فلسفه‌اش همین است؛ و در مقابل صرفاً‌ توصیه‌های رهبری را اجرا می‌کند. همچنین بفرمایید که مجلس خبرگان با چه مکانیسمی استمرار صلاحیت و کفایت رهبری را تأیید می‌کند؟

اراکی: مجلس خبرگان به دو شیوه نظارت می‌کنند؛ هم در ادامه صلاحیت‌ها و شرایط رهبری، هم بر نحوه عملکرد مقام معظّم رهبری. شیوه اوّل همان شیوه متعارفی است که به هر حال نمایندگان مردم در مجلس خبرگان با مردم ارتباط دارند، با خود دستگاه مقام معظّم رهبری و دفتر آقا ارتباط دارند و از نزدیک شاهد جریان‌ها هستند و هر جا به نظرشان برسد تذکر یا سؤالی لازم است،‌ به طور مستقیم این کار را انجام می‌دهند به عنوان یک عضو مجلس خبرگان. این یک شیوه که البته این شیوه در چارچوب ساز وکار قانونی مجلس خبرگان نیست، امّا انجام می‌گیرد.

منتها شیوه دوم که در چارچوب سازوکار نظارتی مجلس خبرگان هست این است که کمیسیونی ویژه در مجلس خبرگان وجود دارد که این کمیسیون ویژه هر دو سال یک بار اعضایش انتخاب می‌شود. کار این کمیسیون ویژه،‌ بررسی شکایت‌ها و گزارش‌هایی است که در رابطه با موضع‌گیری‌ها، نحوه عملکرد مقام معظّم رهبری یا دستگاه‌های زیر نظر ایشان به مجلس خبرگان یا به هیأت رئیسه می‌رسد. حتی گزارش‌هایی که به افراد می‌رسد در مجلس خبرگان به این کمیسیون ارجاع داده می‌شود.

 

این کمیسیون همه شکایت‌ها و گزارش‌ها را بررسی می‌کند. دو گونه بررسی انجام می‌شود؛ یک بررسی این است که اگر صلاح دید برود و از یک نهادی از نهادهای زیر نظر مقام معظّم رهبری و زیر نظر دفتر مقام معظّم رهبری تحقیق و تفحص کند این کار را می‌کند. می‌رود با آن نهاد تماس می‌گیرند؛، بررسی می‌کنند، بازرسی می‌کنند و بعد گزارشی تهیه می‌کنند و اگر نیاز بود، با خود مقام معظّم رهبری هم می‌نشینند و جزئیات امر را از ایشان جویا می‌شوند و پاسخ‌‌های ایشان را می‌شنوند

فارس: شما تجربه‌اش را دارید که چنین اتفاقی رخ داده باشد؟

اراکی: بله! من در یک دوره عضو این گروه بوده‌ام

فارس: آیا پرسش و پاسخ رو در رو، بین اعضای خبرگان و حضرت آقا شکل می‌گیرد؟

اراکی: بله! تقریباً در هر دوره، لااقل یک بار این گروه بعد از جمع‌آوری گزارش‌ها، شکایت‌ها و هرچه هست، خدمت مقام معظّم رهبری می‌رسند و از خود ایشان سؤال می‌کنند و یا احیاناً از نهادهای وابسته  به مقام معظّم رهبری تحقیق به‌عمل می‌آید. اگر پاسخ‌ها قانع‌کننده بود و نشان‌دهنده این بود که هیچ مشکلی در جریان امور وجود ندارد و مقام معظّم رهبری همچنان شرایط رهبری را دارا است و به وظایف رهبری کاملاً توانا هستند و دارند وظایف رهبری را انجام می‌دهند، این را به مجلس خبرگان گزارش می‌دهد؛ که ما بعد بررسی‌‌ها به این نتیجه رسیدیم که شرایط رهبری همچنان در وجود مقام معظّم رهبری فراهم است و مشکلی از این ناحیه نیست. این گزارش تقریباً‌ در هر دوره به مجلس خبرگان داده می‌شود به‌وسیله کمیسیون ویژه این کار

*مجلس خبرگان «دم به دم» در جریان عملکرد رهبری است

فارس: اگر در ارتباط با زیرمجموعه‌های رهبری، مشکلی وجود داشته باشد که اعضای خبرگان، نسبت به توضیحات ارائه داده شده، قانع نشوند، تکلیف چیست؟ کلاً آیا موردی بوده که اعضا قانع نشوند؟

اراکی: اگر قانع نشوند، از خود مقام معظّم رهبری جویا خواهند شد. اگر توضیحات آن نهاد کفایت نکند، گزارش به خود مقام معظّم رهبری می‌دهند و اگر ایشان توضیحی داشتند فبها، و الا خب از مقام معظّم رهبری درخواست می‌کنند که اقدام لازم را انجام دهند. این روشِ کاری است که به طور منظّم انجام می‌شود و تقریباً می‌شود گفت که مجلس خبرگان دم به دم در جریان رفتار و کردار و موضع‌گیری‌ها و اقدامات مقام معظّم رهبری قرار دارد و کاملاً زیر نظر مجلس خبرگان هست این نحوه رهبری و نحوه مدیریت جامعه؛ البته در چارچوب وظایف مجلس خبرگان.

چارچوب مجلس خبرگان این نیست که بیاید در هر تک‌موضع‌گیری آقا دخالت کند. این حق او نیست؛ چیزی که حق این مجلس است این است که ببیند آیا رهبری به وظایف خودش عمل کرده یا نه و آیا توانایی انجام وظیفه را دارد یا نه؛ هم در بعُد دانش، هم کفایت هم عدالت. در ابعادی که شرایط مدیریت، مدبریت و شرایطی که رهبری باید داشته باشد. آیا در چارچوب این شرایط، رهبری توانسته به وظایف خود عمل کند؟ اگر این برای کمیسیون محرز شد،‌ این کمیسیون گزارش خود را به مجلس خبرگان منعکس می‌کند.

 

*«آقا» گفتند راه برای بازرسی از همه بخش‌های زیرمجموعه من باز است

فارس: نحوه مواجهه حضرت آقا با این کمیسیون چگونه است؟ کیفیت پاسخگویی ایشان، و نحوه استدلال‌هایی که برای اعضای خبرگان مطرح می‌فرمایند و...

اراکی: بسیار مثبت است. یعنی حتی یک وقت ایشان خودشان تأکید کردند که شما از هر بخش از بخش‌های دفتر یا نهادهای زیر نظر رهبری بروید جویا شوید و از داخل اطّلاع پیدا کنید،‌ راه باز است و زمینه فراهم است و هر معلوماتی را که نیاز داشته باشید و هر تحقیقی را بخواهید انجام دهید. کاملاً همکاری انجام می‌گیرد و تا کنون هم گزارشی که به مجلس خبرگان داده شده این است که این همکاری، کامل بوده است

فارس: در این سه دوره تجربه‌ای که حضرتعالی در مجلس خبرگان داشته‌اید، وجود چالش بین عضو یا تعدای از اعضای خبرگان با رهبر انقلاب را تجربه کرده‌اید؟ چون بالاخره تفکّرات و سلایق مختلفی در بین اعضا وجود دارد . . .

اراکی: بله! بوده؛ به طور جزئی. یعنی وجود داشته‌اند افرادی که به هر حال ایرادی داشته‌اند؛ اعتراض و اشکالی داشته‌اند به بعضی از سیاست‌های مقام معظّم رهبری و اعلام می‌کردند و می‌آمدند و می‌گفتند. از این ناحیه همیشه مجلس خبرگان رهبری فرصت کافی داده به افراد برای اظهار نظر. در سخنرانی‌های پیش از دستور که اعضاء، اظهارنظرهای خودشان را منعکس می‌کنند، معمولاً این معنا اتفاق افتاده.

آن‌هایی که به هر حال حرفی داشته باشند برای گفتن و نظری داشته باشند؛ ولو مخالف باشد با مقام معظّم رهبری، آمده‌اند و گفته‌اند. منتها در مجلس خبرگان صلاح دیده نشده که سخنرانی پیش از دستور، مثل سخنرانی مجلس شورای اسلامی به طور مستقیم از رسانه‌ها پخش شود. گفت‌وگوها در مجلس خبرگان به لحاظ حسّاسیّت‌هایی که دارد و تنش‌هایی که ممکن است در جامعه به‌وجود بیاورد، این گفت‌وگوها و سخنرانی‌ها و اظهارنظرها و همه آنچه گفت‌وگو می‌شود محرمانه است. تنها در حد گزارشی که هیأت‌رئیسه تهیّه می‌کند به رسانه‌ها داده می‌شود و از رسانه‌ها مطرح می‌شود. البته ما نظر دیگری داشتیم و منعکس هم کرده‌ایم.

فارس: که نطق‌ها پخش شود؟

اراکی: بله! که لااقل طبق یک ضابطه مشخصی که این ضابطه بتواند از آن آثار منفی انعکاس این سخنرانی‌ها به‌طور مستقیم جلوگیری کند، با یک ضابطه‌ای این سخنرانی‌ها پخش شود. این را هم اخیراً ما تبدیل کرده‌ایم به قانون و ممکن است به یک شکلی ان‌شاءالله اگر تصویب شد، اجرا شود.

 

*فقط ۳ نفر از گزینه‌های رهبری اطّلاع دارند

فارس: گویا کمیسیونی هم برای تعیین مصادق رهبری وجود دارد . . . 

اراکی: بله! کمیسیون دیگری است که از این کمیسیون به «کمیسیون تحقیق» تعبیر می‌شود؛ کمیسیون ویژه‌ای است و وظیفه‌اش این است که تمام کسانی که در معرض واجدیّت شرایط رهبری باشند را شناسایی کند و لیستی از آن‌ها تهیه کند. این لیست به این کمیسیون داده می‌شود. حتی خود اعضای مجلس خبرگان می‌توانند پیشنهادات خود را بدهند. این لیست بررسی می‌شود و افرادی را که واجد شرایط رهبری برای آینده بدانند،‌ این افراد به طور خیلی سرّی و محرمانه، اسم‌شان ثبت خواهد شد تا هر وقت مورد نیاز باشد به مجلس خبرگان عرضه شود تا مجلس خبرگان درباره آن‌ها اظهارنظر کند.

 

فارس: الان چنین لیستی وجود دارد؟

اراکی: بله! وجود دارد

فارس: تعداد هم مشخص است؟

اراکی: ما نمی‌دانیم. یعنی چون مسئله صددرصد محرمانه است و با توجه به تجربه ناموفقی هم که در گذشته از مسئله اعلام قائم مقام رهبری به‌وجود آمده، تصمیم گرفته شده در کمیسیون ویژه‌ای که وجود دارد،‌ فقط ۳ نفر این اسامی را نزد خودشان نگه دارند و از دایره این کمیسیون ۳ نفره خارج نشود.

فارس: اسامی هم الزاماً اعضای مجلس خبرگان نیستند و از بیرون مجلس هم می‌توانند باشند؟

اراکی: نه! شرط نیست که حتماً‌ عضو مجلس خبرگان باشند.

فارس: یکی از مسائلی که طی سال‌های اخیر تبدیل به یک گره ذهنی شده است؛ مخصوصاً در نسل جوان،‌ مسئله نقد رهبری و همچنین لزوم پاسخگو بودن ایشان به افکار عمومی است؛ نه به مجلس خبرگان. سؤال این است که حدود و ثغور نقد رهبری چیست و در ارتباط با پاسخگویی رهبری به افکار عمومی، چه ظرافت‌ها و یا محدودیت‌هایی وجود دارد؟ 

ببینید! ضابطه‌ای که وجود دارد این است که همان‌طور که نقد از هر نهادی مجاز است، نقد از مقام معظّم رهبری هم شرعاً مجاز است و هیچ محدودیتی در این رابطه وجود ندارد. منتها نقد، شرایطی دارد.

یکی از شرایط نقد این است که نقد وقتی علنی شد،‌ اگر زبان توبیخ و تضعیف به خود بگیرد، این دیگر از حالت نقد بیرون می‌آید. یک وقتی کسی یک سیاستی که مقام معظّم رهبری مطرح می‌کنند یا یک اقدامی که ایشان انجام می‌دهند را به‌طور علمی نقد می‌کند؛ می‌گوید این بهتر است اینطور باشد و... این چیزی است که هم شرعاً مجاز است و هم قانون اجازه داده و انجام هم می‌شود. بیشترین کار در این رابطه در حوزه‌ها انجام می‌شود. در حوزه‌های علمیه به شدّت این معنا وجود دارد. در جلسات حوزه‌ها، در جلسات جامعه مدرسین و در جلسات دیگری که در مراکز حوزوی و در دفتر علما وجود دارد این کار انجام می‌شود و اگر نظر خاصی داشته باشند در رابطه با اقدام یا سیاستی از سوی مقام معظّم رهبری این نقد رسماً اعلام می‌شود به ایشان.

*رهبر انقلاب در جریان جزئی‌ترین نقدها به خود هستند

اگر بخواهد یک نقدی در رسانه‌ها قرار بگیرد،‌ باید رعایت بشود شرایط انتقال این نقد. اولاً‌ نباید طوری بشود که این نقد موجب تضعیف رهبری شود. به هر حال، رهبری رکن نظام است؛ رکن اصلی نظام است. نباید زبان دشمن را باز کرد که به اصل نظام صدمه وارد کند. دشمن در صدد ضربه وارد کردن است. اگر کسی مطلبی دارد، نقدی دارد به طور علمی و بدون اینکه این شیوه،‌ شیوه زننده داشته باشد و شیوه تضعیف‌کننده باشد و شیوه زیر سؤال بردن مشروعیت نظام باشد،‌ راهش باز است؛ کم‌ و بیش هم انجام می‌شود در رسانه‌ها و غیر رسانه‌ها. خیلی از شخصیت‌ها می‌آیند و حرف‌هایشان را مطرح می‌کنند.

شاید در هیچ نهادی در جمهوری اسلامی مثل نهاد رهبری، به روی حرف‌ها باز نیست در این رابطه. اولاً دفتر مقام معظّم رهبری شاید روزانه ده‌ها نامه و ده‌ها تماس را تحویل می‌گیرد. این‌ها به مقام معظّم رهبری منعکس می‌شود. من دیده‌ام که مقام معظّم رهبری به جزئیات این مطالب هم رسیدگی می‌کنند و برای خود ما گاهی فوق حد انتظار بوده است. مثلاً گاهی که خدمت‌شان می‌رسیم می‌بینیم در جریان جزئیات مسائلی که علیه ایشان گفته می‌شود یا نقد بر سیاست‌های ایشان انجام می‌شود هستند. چون نامه‌هایش می‌رسد خدمت ایشان و می‌بینند.

در حوزه‌ها و مراکز علمی و دانشگاهی و دانشجویی خیلی حرف گفته می‌شود. نامه‌ها رسانده می‌شود، از طریق نمایندگان‌شان و نهادهای رسمی به ایشان رسانده می‌شود. یکی از اهداف جلسات عمومی ایشان هم همین است. هزاران نفر از قشر دانشجو،‌ طلبه، قشر دانشگاهی و اقشار مختلف مردم؛ هزاران نفر می‌آیند خدمت ایشان و حرف‌هایشان را می‌زنند؛ البته طبق یک ضوابطی که خب باید مدیریت شود مجلس.

لذا به نظرم می‌رسد که ما هیچ‌جا چنین نمونه‌ای نداشته باشیم که عالی‌ترین مقام یک کشور اینطور در معرض مردم باشد و مردم برای رساندن نظرات خودشان، راه‌های متعدد داشته باشند.

*گریه اندیشمند اهل سنت پس از دیدن رهبر انقلاب

من به خاطر دارم یک وقت در یکی از کنفرانس‌های وحدت که داشتیم، یکی از علمای بزرگ اهل سنت؛ از شخصیت‌های دانشگاهی‌شان، دوستی که همراه ایشان بود می‌گفت وقتی که جمع مهمانان خدمت آقا رسیدند ـ در آن اجتماع روز هفدهم ربیع‌الاول ـ دیدم به شدّت دارد گریه می‌کند وقتی مقام معظّم رهبری آمدند. پرسیدم برای چه گریه می‌کنی؟ گفت من چنین صحنه‌ای را در هیچ جای دنیا ندیده‌ام؛ من را یاد دوران رسول اکرم انداخت که یک رهبر، اینچنین در دسترس مردم باشد و اینچنین فاصله بین او و عامه مردم وجود نداشته باشد و اینچنین مردم نسبت به او اظهار علاقه کنند.

 

به هر حال نظم باید برقرار باشد؛ نمی‌شود کار بدون نظم باشد. در چارچوب‌هایی که ممکن بوده،‌ راه باز شده برای اینکه نقدها از مقام معظّم رهبری به دست ایشان برسد و ایشان ملاحظه کنند و خیلی وقت‌ها هم اثر داشته است.

ما احساس کردیم گاهی مطلبی گفته شده به مقام معظّم رهبری و ایشان بر مبنای آن مطلبی که گفته شده، تصمیم گرفته‌اند یا اگر تصمیمی خواستند بگیرند بعضاً تعدیل کرده‌اند؛ اتفاق افتاده است

فارس: برخی استناد می‌کنند به امام علی(ع) که ایشان فرموده‌آند، مردم باید ما را مورد عتاب قرار دهند و مثلاً‌ الان به آن شکل وجود ندارد در ارتباط با رهبری. پاسخ شما به این شبهه چیست؟

اراکی: البته عتاب نفرمودند؛ مضمون فرمایش این است که من به خودیِ خودم،‌ بالاتر از آن نیستم که خطا کنم؛ لذا خودداری نکنید؛ مضایقه نکنید از اینکه اگر مشورت بحقی دارید به من بگویید. مطلب حقی اگر دارید بگویید. این آن مطلبی است که در فرمایش حضرت امیر وجود دارد و مقام معظّم رهبری هم کاملاً بر همین اصل عمل می‌کنند.

 *برخی تغییر و تبدیل‌های رهبر انقلاب، از انتقادات نشأت می‌گیرد

ایشان کراراً در صحبت‌هایشان و دیدارهای خصوصی‌شان از مردم می‌خواهند و از همه افرادی که دسترسی دارند که نظراتشان را بگویند؛ اگر ایرادی، نقدی به هر سیاستی و به هر نوع موضع‌گیری دارند بگویند و گفته می‌شود و یکی از دلایل این ارتباط، این است که عرض کردم؛ ما می‌بینیم که نظرات مردم در رفتارها و گفتارهای مقام معظّم رهبری منعکس می‌شود. یعنی آدم احساس می‌کند بسیاری از مطالب به وسیله مردم به گوش آقا رسیده؛ حالا چه مربوط به نهادهای دولتی و چه نهادهای زیرمجموعه خود مقام معظّم رهبری.

ما احساس کردیم گاهی مطلبی گفته شده به مقام معظّم رهبری و ایشان بر مبنای آن مطلبی که گفته شده، تصمیم گرفته‌اند یا اگر تصمیمی خواستند بگیرند بعضاً تعدیل کرده‌اند

بسیاری از تغییرها، تبدیل‌ها؛ سیاست‌های نویی که در تشکیلات آقا انجام می‌گیرد در نتیجه همین انتفادها است. حالا من نمی‌خواهم اشاره کنم. فرض کنید در سازمان نماز جمعه؛ فرض کنید در سازمان صداوسیما یا سازمان‌های دیگر که به شکلی به مقام معظّم رهبری ارتباط دارند، بسیاری از تغییرات و تبدیل‌ها در نتیجه همین انتقادهایی است که به هر حال به گوش مقام معظّم رهبری رسیده و ایشان ترتیب اثر داده‌اند؛  آنجایی که طبق رسیدگی مشخص شده که انتقاد،‌ انتقاد بحقی بوده و بر اساس این نظرات، تصمیم‌گیری شده.

فارس: در فرمایشات قبلی اشاره داشتید که حتی جریان نفوذ در صداوسیما هم وجود دارد. خیلی‌ها می‌گویند که این سازمان زیر نظر رهبری است؛ چطور است که ایشان، اصلاحات را در این سازمان کلید نمی‌زنند و چرا برخورد نمی‌کنند؟ یا اینکه چرا همانطوری که یک فرد عادی منتقد صداوسیما است، ایشان هم همانطور نقد می‌کنند؟ در حالی که فرق رهبری با سایر افراد جامعه این است که ایشان باید مدیریت کنند. تحلیل شما چیست؟

اراکی: آنجایی که در حدی اشکال ایجاد بشود که به اصل یک نهاد و به سیاست‌های کلّی یک دستگاه صدمه وارد شود، آقا کاملاً‌ شجاعانه تصمیم می‌گیرند و تغییر و تبدیل‌هایی که خیلی وقت‌ها در نهادها و مسئولیت نهادها انجام شده، مبتنی بر همین است. منتها یک نکته وجود دارد و آن اینکه مقام معظّم رهبری به علّت تجربه طولانی که خودشان در عرصه مدیرتی دارند، آشنا هستند به دشواری مدیریتی یک دستگاه.

*ظرافت‌های رهبر انقلاب در برخورد با دستگاه‌ها؛ اصلاح نباید فسادآور باشد

مثلاً دستگاه صداوسیما دستگاهی است که مدیریت آن بسیار دشوار است. به این معنا که اولاً خیلی از سیاست‌ها، سیاست‌هایی است که در مقام پیاده کردن و اجرا، اجرایش خیلی دقیق است و گاهی می‌شود که آن مسئول با همه نظارتی که انجام می‌دهد باز هم در اجرا خطا انجام می‌گیرد. خب اینجا جای تذکر است و تذکر هم داده می‌شود. حتی یک وقتی خود مقام معظّم رهبری فرمودند ـ در یکی از سخنان عمومی ـ که من خودم از برخی کارهایی که در صداوسیما انجام می‌شود راضی نیستم. اخیراً هم تذکری دادند. خب تذکر داده می‌شود؛ امّا همه افراد صداوسیما را که نمی‌شود عوض کرد (با خنده). یعنی تشکیلات را که نمی‌شود بهم ریخت.

بهم ریختن تشکیلات کار سختی است؛ یعنی کار درستی نیست. «اصلاح» نباید طوری باشد که فسادآور باشد؛ این نکته مهمی است. گاهی ما می‌خواهیم یک جای یک نهاد را اصلاح کنیم؛ جای دیگرش خراب می‌شود. مثلاً‌ فرض کنید در صداوسیما می‌خواهیم برنامه‌ای اجرا کنیم که تدیّن جامعه را درست کنیم؛ امّا برای رعایت آن جنبه تدیّنی، جنبه اثرگذاری و جاذبه داشتن برای مردم و پیام‌رسانی برای مردم خدشه‌دار می‌شود.

رسانه یک نهاد ظریفی است؛ هم باید در این نهاد، ارزش‌ها تعریف شود و هم باید بتواند رابطه خودش را با جامعه و بدنه مردم حفظ کند و نه‌تنها با عامه مردم، بلکه با نخبگان و اهل فرهنگ رابطه‌اش را حفظ کند؛ با اهل دانش رابطه‌اش را حفظ کند.

لذاست که تصمیم‌گیری در رابطه با برنامه‌های صداوسیما جهات مختلف دارد. خود ما خیلی انتقاد داریم به صداوسیما، منتها مع ذلک احساس می‌کنیم مدیریت صداوسیما در کلان، کار خودش را دارد انجام می‌دهد و مقصر نیست. گاهی احساس می‌کنیم که قصور وجود دارد. یعنی یک نفر را تشخیص می‌دهند که آدمِ بسیار جامعی است و انتخاب می‌کنند، منتها وقتی می‌خواهد اجرا کند بد اجرا می‌کند؛ با اینکه تحقیق شده و همه جهات بررسی شده.

*دفتر رهبر انقلاب، شدیدترین نظارت را بر زیرمجموعه‌های رهبری دارد

در ارتباط با خود ما در کارهایی که به‌عهده داریم، گاهی همین اتفاق می‌افتد. گاهی مثلاً مدیریت نهادی دست ماست، می‌خواهیم یک نفر را سر یک پست مأمور کنیم. می‌رویم تحقیق می‌کنیم و وقتی مطمئن می‌شویم شایسته است او را انتخاب می‌کنیم. بعد این در مرحله عمل، خطا می‌کند. خطا هم که می‌کند گاهی خطا در حدی است که باید عزلش کرد؛ امّا گاهی اینطور نیست و خطا در حدی نیست که عزلش کرد و اگر این کار را هم بکنیم،‌ فرد بهتری وجود ندارد برای جایگزینی

فارس: گاهی هم باید فرصت داد . . .

اراکی: گاهی باید فرصت داد. گاهی فرد دیگری را می‌آوری و وقتی می‌آوری، ممکن است همین تجربه در رابطه با فرد دوم اتفاق بیافتد و بلکه بدتر! و لذا کار مدیریتی کار دشواری است. این است که می‌بینید آقا نسبت به دستگاه‌های تحت مدیریتی خودشان، علی‌رغم اینکه نقد دارند مدارا می‌کنند. مدارا یعنی فرصت دادن. اینکه فرصت بدهند که یک تشکیلات، خود را تعدیل کند، این مدیریتِ آن دستگاه‌ را قوی‌تر می‌کند و مدیریت آن را در جهت صحیح قرار می‌دهد. والا اگر بیایند با هر اشکالی که در یک سازمانی اتفاق میافتد، به طور خشن رفتار کنند و این را بردارند و آن را بگذارند و . . . این اصولاً‌ مدیریت یک دستگاه را دچار اختلال بنیادین می‌کند.

آقا نسبت به دستگاه‌های تحت مدیریتی خودشان، علی‌رغم اینکه نقد دارند مدارا می‌کنند. مدارا یعنی فرصت دادن. اینکه فرصت بدهند که یک تشکیلات، خود را تعدیل کند، این مدیریتِ آن دستگاه‌ را قوی‌تر می‌کند و مدیریت آن را در جهت صحیح قرار می‌دهد.

روی هم رفته ما احساس می‌کنیم نظارت خوبی از سوی دفتر آقا انجام می‌گیرد. مثلاً نهاد خود ما؛ نهاد مجمع تقریبی که من مسئولیت آن را دارم، من می‌بینم که دستگاه‌های نظارتی دفتر آقا،‌ شدیداً نظارت می‌کنند. یعنی در هر ریزه‌کاری که ما انجام می‌دهیم، اگر یک وقتی نظرشان این باشند که ما اشتباه کرده‌ایم تذکر می‌دهند یا مؤاخذه می‌کنند.

این نظارت دقیقی که از سوی تشکیلات دفتر رهبری روی نهادهای تحت اشراف دفتر مقام معظّم رهبری وجود دارد، من فکر نمی‌کنم در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود داشته باشد. نه اینکه در مملکت ما و در نهادهای دیگر به این شکل نیست؛ در دنیا نیست. چون بالاخره من با دنیا آشنا هستم و دیده ام. اینجا خیلی نظارت قوی است. مخصوصاً در مسائل مالی که بررسی‌های دقیقی انجام می‌شود. هم مسائل مالی هم مسائل صلاحیت افراد. خیلی اشراف و نظارت، دقیق است.

منتها ما بشر هستیم دیگر؛ علی‌رغم تمام نظارت‌هایی که انجام می‌شود، دیگر نظارت ما از نظارت امیرالمؤمنین بر دستگاه تحت مدیریت آن حضرت که نمی‌تواند قوی‌تر باشد؛ یا دستگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با همه آن دقت‌ها و قدرت‌ها؛ افرادی بوده‌اند در تشکیلات رسول اکرم که خیانت می‌کردند یا اشتباه می‌کردند؛ قصور بوده یا تقصیر. این اتفاق همیشه می‌افتد. چون مجموعه مجموعه بشری است؛ مجموعه معصوم نیست.

*نهادی را به پاکی دفتر رهبر انقلاب سراغ ندارم

فارس: حالا که بحث به اینجا کشیده شد خوب است این را هم بفرمایید که چقدر می‌شود بیت رهبری را از خود آقا جدا کرد؟ برخی‌ها می‌گویند ما خود آقا را قبول داریم و کارهایشان هم درست است، امّا چنین نظری را نسبت به «بیت» ندارند. نظارتی که ایشان بر بیت دارند چطور است و چقدر می‌توان یگانگی و این‌همانی بین این دو عنصر ایجاد کرد؟

اراکی: ببینید! در تجربه بیش از پنجاه سالی که دارم، در بیوت علما،‌ دستگاه‌ها و نهادها، من نهادی را پاک‌تر از مجموعه دفتر مقام معظّم رهبری واقعاً نمی‌شناسم. این را بر مبنای تحقیق عرض می‌کنم. مجموعه دفتر آقا، یک نهادی است که این‌ها افرادش واقعاً پاک هستند از لحاظ تقوا، دقّت در امور بیت‌المال، از لحاظ رعایت موازین. لکن به هر حال، شیوه مدیریت‌های الهی کلاً اینطور است که به شکل استبدادی که مستبدان و طاغوت‌ها اعمال می‌کنند، رفتار نمی‌شود.

شیوه، شیوه حکیمانه است. شیوه،‌ شیوه الهی است. در دستگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، گاهی نزدیکان حضرت،‌ رفتاری برخلاف نظر حضرت انجام می‌دادند. با اینکه زیر نظر خود حضرت بودند. دیگر خود خانه حضرت که از هیچ جا به حضرت نزدیک‌تر نبود. در خانه حضرت هم گاهی برخی همسران حضرت،‌ رفتارها و کردارهایی داشتند که در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته است و سوره تحریم هم در همین راستا نازل شده است.

در دفتر مقام معظّم رهبری هم همین اتفاق ممکن است رخ دهد. به هر حال ممکن است افرادی در دفتر مقام معظّم رهبری وجود داشته باشند که ذوق و سلیقه‌هایی داشته باشند و به ذوق و سلیقه خودشان عمل کنند. گاهی خیال می‌کنند ذوق و سلیقه‌ای که دارند، همان است که آقا گفته؛ یعنی اشتباه در تطبیق می‌کنند؛ آقا آنچنان که آن‌ها خیال می‌کنند نفرموده‌اند. گاهی هم با اینکه می‌دانند که آقا برخلاف آن‌ها گفته‌اند، امّا مصلحت آقا را در چیزی می‌دانند که خود آقا نفرموده (خنده) و طبق آنچه خودشان برای آقا مصلحت می‌دانند عمل می‌کنند؛ این وجود دارد در مجموعه دفتر مقام معظّم رهبری.

 

دفتر مقام معظّم رهبری یک دفتری است که به هر حال به وسیله یک رهبر الهی دارد اداره می‌شود و یک رهبری نیست که با کم‌ترین مخالفتی که در مجموعه خودشان می‌بیند، عزل کند و تنبیه کند و توبیخ کند. البته گاهی هم ممکن است توبیخ‌های کوچکی هم انجام شود در دفتر، امّا در کل، دفتر دارد اداره می‌شود و این سبکِ مدیریت، سبک مدیریت حکیمانه است.

ممکن است افرادی در دفتر مقام معظّم رهبری وجود داشته باشند که ذوق و سلیقه‌هایی داشته باشند و به ذوق و سلیقه خودشان عمل کنند. گاهی خیال می‌کنند ذوق و سلیقه‌ای که دارند، همان است که آقا گفته؛ یعنی اشتباه در تطبیق می‌کنند؛ آقا آنچنان که آن‌ها خیال می‌کنند نفرموده‌اند. گاهی هم با اینکه می‌دانند که آقا برخلاف آن‌ها گفته‌اند، امّا مصلحت آقا را در چیزی می‌دانند که خود آقا نفرموده 

بله! ما معتقدیم که ممکن است در دفتر آقا افرادی باشند و نظراتی داشته باشند که خیلی با نظرات آقا تطبیق نکند؛ به دلیل اینکه خیال می‌کنند نظرات‌شان طبق نظر آقاست و چنین نیست و یا اینکه مصلحت را در چیزی می‌دانند که خودشان تشخیص می‌دهند(خنده)، امّا این خیلی زیاد رخ نمی‌دهد. در کل، در کلان کار، بحمدلله دفتر آقا همراهِ آقاست و سیاست‌های مقام معظّم رهبری را دنبال می‌کند و اگر این دفتر، اینطور کار نمی‌کرد و کمک نمی‌کرد، این کار سنگینی که بر دوش مقام معظّم رهبری است اینطور انجام نمی‌شد.

من گاهی با خودم فکر می‌کنم که واقعاً‌ این بار سنگینی که بر دوش مقام معظّم رهبری هست؛ یعنی از سویی نظارت بر دولت،‌ سیاست‌های داخلی، خارجی، مراقبت، تذکر،‌ سیاست‌گذاری و از سوی دیگر قوای مختلف مثل قوه قضائیه،‌ قوه مقننه، بعد نیروهای نظامی با همه تشکیلاتی که دارند، به هر حال آن‌ها مستقیماً زیر نظر فرماندهی کل قوا قرار دارند، چه نیروهای ارتش چه نیروهای سپاه با همه آن تشکیلات عظیمی که این نیروها در اختیارشان است،‌ بعد نهادهای تحت اشراف دفتر مقام معظّم رهبری خودشان نهادهای قوی و گسترده‌ای هستند و بر همه این‌ها دارد نظارت می‌شود و سیاست‌گذاری می‌شود برای این‌ها و راهبری و مدیریت می‌شوند.

اگر واقعاً همکاری‌های مجدّانه و شایسته دفتر نبود، این کار عظیم به این شکل سامان نمی‌گرفت. طوری است که دشمن اقرار می‌کند که در جمهوری اسلامی،‌ رهبریِ مقام معظّم رهبری بهترین نوع مدیریت است که دارد انجام می‌شود. دشمن نتوانسته ایراد بگیرد. گاهی دشمنان ناچار شده‌اند اقرار کنند به قدرت این رهبری و به حسن مدیریت رهبری و به توانمندی رهبری و به پاکی دستگاهی که همراه با این رهبری مدیریت می‌کند این مجموعه رهبری را.

  • .......

سم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.

 

محور بحث ما، شرح کلمات فقیه عارف، استاد بزرگوار مرحوم آیت الله پهلوانی بود. وارد بحث انس با قرآن شدیم و گفتیم که در این مکتب سلوکی، انس با قرآن، از ارکان سلوک به حساب می‌آید. جلوه­هایی از انس با قرآن را خدمت عزیزان عرض کردیم. بحث ما رسید به مسبحات. در باب مسبحات هم مطالبی مطرح شد و دو روایت در این زمینه، خدمت عزیزان نقل کردیم. بعد هم عرض کردیم یک مقداری مطالب باقی مانده، که به آنها توجه می­کنیم.

 

نامه ­ای مهم از یک جوان به علامه طباطبائی

در سال 1355 یک جوان بیست و دو ساله‌ای، نامه‌ای به مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه می‌نویسد. این نامه مضمونش این است که ایشان از مرحوم علامه تقاضای دستورالعمل‌های سلوکی می‌کند. این نامه، نامه جالبی هست. حالا اینکه آن جوان بیست و دو ساله، در زمان طاغوت، چطور علامه را پیدا می‌کند و نامه‌ای به ایشان می‌نویسد و مرحوم علامه جواب ایشان را می‌دهد، خدمت شما عرض  می­کنم. من متن این نامه را چون خیلی جالب هست، خدمت شما می‌خوانم. دلیل اینکه این نامه را عرض می‌کنم، شاهدم در جواب مرحوم علامه، در حین دو خطش است و اینکه چرا من این نامه را از ابتدا عرض می‌کنم برای این است که بدانید راه قرب الهی به روی همه، خصوصا جوانان باز است. کسی تصور نکند که راه بندگی و طی طریق قرب الهی، اختصاص به چهل ساله‌ها و پنجاه ساله‌ها دارد! اگر اینطور بود مرحوم علامه جواب نمی‌دادند. می‌گفتند حالا درس خودت را بخوان، هفت هشت ده سال دیگر بیا و جوابت را بگیر! اما مرحوم علامه جواب می‌دهد. و امّا متن نامه:

 

"بسم الله الرحمن الرحیم. محضر مبارک نخبة الفلاسفه و آیت الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمره ان شاء الله. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. کوتاه سخن آنکه جوانی هستم بیست و دو ساله. میزان تحصیل: پنجم ریاضی. اشتغالات فعلی: تحصیلات حوزه قم، حدود لمعه و اصول فقه [حدودا سال چهارم، پنجم حوزه‌ بوده] آخوند زاده [یعنی پدرم هم روحانی هست.] محیط زیست من: دو سال سربازی در تهران، شش سال کودکی در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم. چند سالی هم کرمانشاه.

چنین تشخیص می‌دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ می­دهید [این خودش خیلی مهم است. که این جوان در سال 55 مرحوم علامه را کشف می‌کند و می‌داند که ایشان می‌تواند برای او راهگشا باشد. این نامه شامل سوالاتی هست که نوع جوانان این سوالات را دارند] در محیط و شرایطی که زندگی می‌کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند. [خب این گرفتاری نسل جوان ماست] و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی "الله" و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند." این نکته مهمی است. یعنی فهمی که آدم از درد خویش دارد. چون ما یک بحثی داریم می‌گوییم در پزشکی آن چیزی که خیلی مهم‌تر از درمان است، تشخیص درد است. اینکه یک جوان بیست و دو ساله‌ای در دوران طاغوت، درد خودش را تشخیص داده که چیست؟ این خیلی مهم است. مطلب دیگر اینکه او برای درمان این درد، نزد کسی رفته که او طبیب این درد است. این درد را برایش برنامه دارد که چگونه درمان کند. چون گاهی اوقات درد خودمان را تشخیص می‌دهیم، می‌دانیم درد داریم؛ اما در راه درمان، گرفتار مشکلاتی می‌شویم. پیش هرکس و ناکسی می‌رویم. بدون تحقیق، بدون جستجو. به صرف اینکه یک عَلَمی در یک جا به نام سیر و سلوک و عبودیت و اینها برپا می‌شود، مجذوب می‌شویم. ده سال، بیست سال می­رویم. بعد می‌بینیم هیچی! عمرمان هدر رفت! اشتباه آمدیم. آن إنّیّت و خودبینی و غروری که داشتیم، به شکلی دیگر تقویت شده، به جای اینکه از بین برود!

 

برنامه عملی برای تسلّط بر نفس

این جوان در ادامه اینطور می­نویسد: "درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلّط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند، بشکنم و سعادت بر من حکومت کند. [وقتی اینها را برای مرحوم علامه مینویسد، بعد از درخواستش، یک تذکری به مرحوم علامه می‌دهد. می‌گوید:] یادآور می‌شوم، نصیحت نمی‌خواهم؛ و الّا دیگران ادعای ناصحیّت فراوان دارند. [چون خیلی از چیزها هست که جنبه نصیحتی دارد، ولی این شخص می‌گوید من نصیحت نمی‌خواهم. خیلی ها در جامعه هستند که آدم را نصیحت می‌کنند. فرد می گوید من تسلط به هوای نفسم ندارم. نصیحت می‌کنند که مواظبت کن. مراقب نفست باش. همین! مواظب باش در جامعه گول نخورید. مواظب باش تو را نبرند. اینها نصیحت است. اما این ها کافی نیست. این­ها درمان می‌خواهد]

دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف، پیش استاد، فلسفه داشتید. همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است) [پرانتز زده مسموع است، یعنی آن طور که به گوش من خورده] بازهم خاطر نشان می‌سازم که نویسنده، با خود فکر می‌کند که شفاها موفق به پاسخ این سوال نمی‌شود. [یعنی می‌دانم که اگر من حضوری خدمت علامه برسم، نمی‌توانم پاسخ خودم را شفاهی بشونم.] وانگهی شرم دارم؛ [این هم یک نکته خیلی مهمی است. حالا من یک خاطره‌ای در این زمینه عرض می‌کنم.] وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گران مایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم، پدرانه چنانچه صلاح می‌دانید و بر این موضوع می‌توانید اصالتی قائل شوید، مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن [یعنی اگر نمی‌خواهید به من جواب بدهید] به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم 23/10/1355"

 

یک تذکر در مورد معاشرت با اولیای الهی

یک نکته‌ای که در این نامه وجود داشت، این بود که نوشته بود: من حضورا اگر بخواهم خدمت شما برسم، شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. باید به این مطلب توجه داشته باشیم که در رابطه با معاشرت و گفتگوی با اولیای الهی، انسان باید خیلی مراقب باشد که اینها اذیت نشوند. اگر اذیت بشوند آثار سوء وضعی در زندگی انسان می‌آید.

 

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد شجاعی را. اهل زنجان بود. از شاگردان مرحوم علامه طباطبائی بود. حدود دو سه سال پیش، مرحوم شد. ایشان خیلی هم گمنام بود. البته برنامه‌هایی از ایشان ضبط کرده بودند و این اواخر، رادیو قرآن و رادیو معارف پخش می‌کردند. ولی همین الان هم نامشان را بگویید، نوع جامعه ما ایشان را نمی‌شناسند. صاحب کتاب "مقالات" است، که سه جلد هست و انتشارات سروش چاپ کرده. کتاب خوبی هم هست. کتاب‌های دیگر هم دارد.

 

این خاطره ای که عرض می‌کنم تقریباً مال بیش از 20 سال قبل است! شاید 25 سال تا 30 سال قبل. من داشتم تلفنی با ایشان صحبت می‌کردم. یک مطلبی را از ایشان درخواست کردم. ایشان فرمودند: "نه! من به درد همین دانشجوها و اینها می‌خورم. شما که آقای بهجت را دارید، از ایشان استفاده کنید." مرحوم آیت الله بهجت آن موقع در قید حیات بودند. گفتم: "بله، ایشان هم هستند. آن استفاده‌ها در قالب سوال یا در جلسه‌ای که دارند، مسیر منزل‌شان به مسجد یا مسجد به حرم یا حرم به منزل، اینها انجام می‌شود." ایشان گفتند: "من آرزویم این است که ای کاش خانه‌ام نزدیک خانه آیت الله بهجت بود و هر روز از ایشان استفاده می‌کردم. منتها یک نکته‌ای را من به شما بگویم. شما از ایشان استفاده می‌کنید، خیلی مراقب باشید که ایشان اذیت نشود. این خیلی نکته مهمی است."

 

لذا گاهی می­شد که ایشان از حرم می‌آمدند بیرون، ما یک سوالی می‌کردیم، اما ایشان همان لحظه جواب نمی‌دادند! مشغول کار خودشان بودند. وقتیکه درب منزل می‌رسیدیم، ایشان جواب آن سوال را که مثلا ده دقیقه قبل پرسیده بودم، می‌دادند. خیلی هم ناراحت می‌شدند. یک روز به بنده گله کردند، گفتند: "بعضی‌ها نمی‌دادند که من مشغول سخن گفتن با چه کسی هستم! می‌آیند این رشته را قطع می‌کنند. در راه مثلا نماز مستحبی یا نافله‌ای می‌خواندم، کسی می‌آمد و با اصرار و اینها این رشته را قطع می‌کرد." این هم خودش یک نکته‌ای است که انسان در استفاده از اولیای الهی یک طوری باشد که اسباب اذیت اینها فراهم نشود، که آثار وضعی این در زندگی بیاید. مرحوم آیت الله بهجت، تعبیر می‌کردند، می‌فرمودند:  "میوه که به درخت باشد وقتی برسد، خودش می‌افتد. یعنی آن چیزی که برای ما مهم است، باید قابلیت نشان بدهیم." اگر انسان قابلیت نشان دهد، سهمش را به او خواهند داد. راهش را هم خود خدا می‌چیند " لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا".

 

راهکار عملی علامه طباطبائی در پاسخ به نامه

وقتی این جوان بیست و دو ساله نامه را خدمت علامه می‌نویسد، مرحوم علامه جواب این جوان را می‌دهند. متن جوابی که ایشان می‌دهند، این است. می‌فرمایند: "السلام علیکم [مرحوم علامه به یک جوان بیست و دو ساله! وقتی آدم به پاسخ نگاه می‌کند، می‌بیند که اگر یک بزرگواری هم این درخواست را کرده بود، مرحوم علامه همین طوری با همین ادبیات و لطافت‌هایی که در این جواب‌شان هست جواب می‌دادند.] فرمودند:

 

"السلام علیکم؛ برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته‌اید، لازم است همتی برآورده، توبه‌ای نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید." او راهکار عملی می‌خواست. مرحوم علامه هم اول سطرش را با راهکار عملی شروع می کند: همت، توبه، مراقبه، محاسبه. اگر اینها نباشد، انسان به جایی نمی‌رسد! این اول راه است. همت، توبه، مراقبه، محاسبه. بعد مرحوم علامه شیوه مراقبه و محاسبه و اینها را مطرح می‌کنند، ولی چون شاهد عرض ما نیست، من آنها را نمی‌خوانم. شاهد عرض ما اینجاست، می‌فرمایند: "هر شب پیش از خواب، اگر توانستید سور مسبّحات یعنی سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن را بخوانید."  اعلی را هم که شب قبل عرض کردم. حالا اگر یک وقتی چیزی پیش آمد، شرایطش یک شرایط خاصی بود یا به او فشار می‌آمد و شخص نتوانست بخواند، مرحوم علامه در این نامه‌شان می‌نویسند: "اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید." حالا درباره سوره حشر عرض خواهیم کرد که امام رضوان الله تعالی علیه یک دستوری در همین رابطه دارند.

 

ایشان پایین این دستور می‌نویسند: "و پس از بیست از روز از حال اشتغال [یعنی از آن زمانی که نامه من به شما رسید و مشغول شدید، بیست روز بعدش] حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید." ببینید خیلی مسئله مهم است. مرحوم علامه یک نامه نوشته به جوان بیست و دو ساله و چند تا دستور می‌دهد. ماه رمضان چند روز است؟ یا 29 روز است یا یک ماه، یعنی 30 روز. علامه نوشته: " پس از بیست روز" یعنی ده روز از ماه رمضان کمتر. یعنی این باید حالات ایجاد کند. اگر کار درست انجام بگیرد، حالات انسان عوض می‌شود. آن جوان یک نامه نوشت. علامه پاسخ نامه را دادند. بعد علامه درخواست یک نامه می‌کنند! خوب دقت کنید سال 55. یعنی دو سال مانده به انقلاب. مرحوم علامه پیگیر است. نمی‌گوید حالا یک بچه طلبه‌ای آمده یک چیزی، نامه‌ای نوشته. پیگیر است که راه را برای او باز کند. بعد هم می‌نویسند: "ان شاء الله موفق خواهید بود و السلام علیکم؛ محمد حسین طباطبائی" مرحوم علامه اسم خودشان را می‌نویسند. بعد هم آن جوان، نامه دوم را برای مرحوم علامه می‌نویسد. حالا من دیگر آن نامه‌ها را عرض نمی‌کنم.

 

کدام آیات برای ژرف­نگران آخرالزمان نازل شد؟

غرض این است که در این مکتب تربیتی سلوکی، انس با مسبّحات جایگاه خاصی دارد. در بین این مسبحات، یکی شش آیه اول سوره حدید است و یکی آیات آخر سوره حشر است و یکی هم سوره توحید است که روایت بالخصوص نسبت به اینها داریم؛ که اگر کسی مسبّحات را مشغول شود به این روایات هم عمل کرده. 

 

مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه در المیزان روایتی را از کتاب "کافی" مرحوم کلینی نقل می‌کند: "سُئل علی بن الحسین علیهما السلام عن توحید" یک مردی آمد از امام سجاد سوال از توحید کرد که توحید چیست؟ خوب دقت کنید "فقال إنَّ اللهَ عزّوجلّ عَلِمَ أنـَّه یکونُ فی آخر الزَّمان اَقوامٌ مُتَعمِّقون" خدا می‌دانست در آخر الزمان یک اقوامی و مردمی پیدا می‌شوند که اینها ژرف­نگر هستند. متعمق هستند. اهل فکر و اندیشه هستند. "فَاَنزَلَ اللَّهُ تعالى "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" خدا برای این مردم، قل هو الله احد را نازل کرد "وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَة الْحَدِیدِ إِلَی قَوْلِهِ: وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ" سوره توحید، با شش آیه اول سوره حدید، خدا چون می‌دانست در آخر الزمان انسان‌های اهل فکری هستند، این آیات را فرستاد. یعنی حضرت با این بیان می‌خواهد به آن شخص بفهماند که اگر توحید می‌خواهید؟ توحید در قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و این چند آیه اول سوره حدید هست. "فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَکَ" اگر کسی در باب توحید بخواهد بیش از "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" و بیش از این آیات سوره حدید کنجکاوی کند، فَقَدْ هَلَکَ او دیگر خود را به هلاکت می‌اندازد؛ یعنی هر چه در باب توحید هست، اینجا است: "در قل هو الله و در سوره حدید".

 

بعد مرحوم علامه، در آن مکالماتی که بین مرحوم سید احمد آقای کربلایی و مرحوم آقای اصفهانی بوده که در کتابی به عنوان "توحید علمی و عینی" جمع آوری شده در آنجا آخر الزمان را معنا می‌کنند. ما خیال می‌کنیم که وقتی می‌گویند در آخر الزمان، افرادی اهل فکر هستند، یعنی الان. نه؛ این طور نیست. آخر الزمان یعنی زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به بعد. ایشان می‌فرمایند: "آخرالزمان، زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و آن حضرت را پیامبر آخر الزمان می‌گویند." یعنی این مال امت پیغمبر است. در بین امّت پیغمبر، افرادی هستند که اهل فکر هستند.

 

علامه نقل کردند که ملاصدرا وقتی که این آیات را شرح و تفسیر می‌کرد، وقتی به این حدیث می‌رسد؛ ملاصدرا شروع می‌کند به گریه کردن، گریه شوق. اشکش جاری می‌شود که خداوند بر ماها یک چنین آیاتی را فرستاده. جناب آقای حسن زاده آملی هم در "رساله أنه الحق" یک بیانی دارند، می‌فرمایند: این تعبیری که دارد متعمّقون و افرادی که ژرف نگر هستند، "برای اینکه عجز عرب بیانانی مانع بود از این که آیه "هُوَ الْأَوَّلُ وَ الاَخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ" را بفهمد. اما مثل آخوند ملاصدرا معنی این آیه را درک می‌کند. چنانکه خود گوید که من پیوسته در این آیات تفکر می‌کردم تا وقتی این حدیث را دیدم، گریه کردم از شوق." اینها انس‌شان با قرآن است.

 

معامله یک عمر با تفکّر در چند آیه می­‌ارزد

آن که عرض کردم امام رضوان الله تعالی علیه همچین دستوری دارند، در نامه‌ای که ایشان به مرحوم حاج احمد آقا می‌نویسند، در آنجا می‌فرمایند: "پسرم سوره مبارکه حشر را مطالعه کن" [امام نفرمودند که قرائت کن! فرمودند مطالعه کن. یعنی هم باید قرائت کند، هم این سوره را مطالعه کند و روی آن فکر کند] که گنجینه‌هایی از معارف و تربیت در آن است." سوراخ دعا را ما گم کردیم. قرآن که در خانه همه ما هست. این هم دستور امام و مرحوم علامه. "پسرم سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه‌هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد [خوب دقت کنید! امام این نامه را اواخر عمرشان نوشته اند، با آن تجربه‌های معنوی و حاکمیتی] و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند. [یعنی یک عمر هفتاد ساله هشتاد ساله بنشیند روی این آیات فکر کند. اینقدر این آیات عمیق است در رابطه با توحید] و از آنها به مدد الهی توشه‌ها بردارد. خصوصا آیات اواخر آن از آنجا که می‌فرماید: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ" تا آخر سوره. در همین آیه کوچک از حیث لفظ و بسیار بزرگ از حیث معنا، احتمالاتی است سازنده و هشدار دهنده."

 

من اینجا یک نکته کلیدی هم عرض کنم. مرحوم علامه این را در جلسات خصوصی‌شان فرمودند و ما از مرحوم آیت الله جعفری و آیت الله پهلوانی عرض می‌کنیم. وقتی شما آیات را نگاه می‌کنید، مطلبی که در صدر آیه آمده بعدش دیگر هر مطلبی که می‌آید، خصوصا آن فراز آخر آیه، همه در مقام تثبیت همان مطلب است. این آیه را نگاه کنید. مومنان! تقوا داشته باشید، نگاه کنید که ببینید که برای بعد از خودتان چه می‌فرستید "وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ" ببینید همه اش دارد این اتَّقُوا اللَّهَ را تثبیت می‌کند. دوباره وَاتَّقُوا اللَّهَ. خب یک وقت به توجیه و اینها نیفتید. "إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ" خدا آگاه است که دارید چه کار می‌کنید. این تثبیت می‌کند همان مطلب اول را. حالا به همین شکل که عرض کردم آیات قرآن را ببینید، خیلی لذت بخش است. حالا باز مطالبی هست از مرحوم آقای شاه آبادی. یک دستوری هم آقای حسن زاده آملی دارند که تعبیر می‌کنند تحفه‌ای بسیار بسیار شیرین. اگر عمری بود ان شاء الله عرض خواهیم کرد.

 

جلسه بیست و چهارم شرح کلمات عرفانی آیت الله پهلوانی

 

محور بحث ما کلمات فقیه عارف مرحوم آیت الله پهلوانی بود که در کتاب "عید وصال" جمع آوری شده. وارد یک بخشی شدیم تحت عنوان انس با قرآن که این بحث خودش بخش‌های مختلفی داشت. رسیدیم به بحث قرائت مسبحات ستّ که در این رابطه روایاتی مطرح شد. کلماتی از ارباب معرفت خدمت عزیزان عرض کردیم. یک چند مطلبی هم باقی مانده که آن را هم عرض می‌کنیم و وارد یک بخش جدیدی می‌شویم.

 

در باب کلمات عرض کردیم که امام رضوان الله تعالی علیه نسبت به قرائت سوره مبارکه حشر که یکی از سوره‌هایی است که در همین مسبحات ستّ قرار دارد، توصیه‌هایی دارند. یک توصیه را در شب قبل عرض کردیم خدمت عزیزان که فرمودند "پسرم سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه‌هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند." این را در شب قبل عرض کردیم.

 

توصیه‌­هایی از امام راحل پیرامون سوره حدید و حشر

امام رضوان الله تعالی علیه در کتاب "اربعین حدیث"‌ خود، بیانی را از استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل فرمودند. فرمودند که: "جناب عارف بزرگوار و شیخ عالی مقدار ما، می‌فرمودند که مواظبت به آیات آخر سوره مبارکه حشر از آیه شریفه " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ" تا آخر سوره مبارکه، با تدبر در معنی آنها در تعقیب نمازها خصوصاً در اواخر شب که قلب انسان فارغ البال است، خیلی موثر است در اصلاح نفس." این هم یک بیانی که امام رضوان الله تعالی علیه از استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل کردند که اگر این مسبّحات را کسی قرائت کند، به این دستورات عمل کرده چون سوره حشر هم در همین مسبّحات قرار دارد.

 

یکی از کتاب‌های امام رضوان الله تعالی علیه کتاب "شرح حدیث جنود عقل و جهل" است. در آنجا هم باز یک بیانی خود ایشان دارند نسبت به همین آیات پایانی سوره حشر که می‌فرمایند: "و اگر آیات شریفه آخر سوره حشر را از قول خدای تعالی " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ" که آیه 18 است تا آخر سوره که مشتمل بر تذکر و محاسبه نفس و محتوی بر مراتب توحید و اسماء و صفات است، در یک وقت فراغت نفس از واردات دنیایی مثل آخر شب یا بین الطلوعین با حضور قلب بخواند و در آنها تفکر کند. امید است ان شاء الله نتایج حسنه ببرد." در جلسات قبل مفصل عرض کردم که در مکتب سلوکی مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ‌شان، خود استفاده بردن از شب و این زمان بالخصوص یک حساب خاصی دارد. کلمات ایشان را عرض کردم که یکی از آن­ها همین فراغتی است که انسان در شب دارد که این برای استفاده خیلی راهگشا است.

 

یک بیان دیگر هم باز امام در همین زمینه در کتاب "آداب الصلاة" خود دارند. در آنجا می‌فرمایند که: "ذات مقدس حق که هر جا مناسب شده خود به لسان قدرت بندگان را دعوت فرموده مثلاً به معارف الهیه و توحید و تنزیه چون سوره مبارکه توحید و اواخر سوره حشر و اوایل حدید و دیگر موارد کتاب شریف الهی." اینجا هم امام هم توصیه کرده‌اند به اوایل سوره حدید و اواخر سوره حشر و سوره توحید.

 

ببینید من این کلمات را عرض کردم که بیانات شخصیت­هایی همچون امام، مرحوم آقای شاه آبادی، مرحوم آیت الله پهلوانی، حضرت آیت الله حسن زاده بود که قرص شوید در انجام این توصیه‌هایی که برای ما دارند. خب تا اینجا کلمات تمام شد.

 

روایتی در شب گذشته عرض کردیم به این مضمون که "چون خداوند می‌دانست که در آخر الزمان افراد متعمّقی هستند لذا این آیات اوایل سوره حدید و سوره توحید را فرستاد که اینها چون اهل تعمق هستند بهره‌های توحیدی خودشان را ببرند." مرحوم آیت الله پهلوانی در مقدمه کتاب "سرّ الاسراء" یک بیانی دارند که این حدیث را ذکر می‌کنند و می‌فرمایند: "فإنّهما [یعنی امام راحل‌مان رضوان الله تعالی علیه و مرحوم علامه طباطبائی رحمة الله علیه] کانا مصداقَین لقول علیّ بن الحسین علیهما السّلام حیثُ قال إنَّ اللهَ عزّوجلّ عَلِمَ أنـَّه یکونُ فی آخر الزَّمان اَقوامٌ مُتَعمِّقون." در همین دوران خودمان یک مصداق از همین افراد متعمق، امام راحل است و یک مصداقش هم مرحوم علامه طباطبائی. این یک مقداری توضیح باقی مانده بود از جلسه قبل که عرض کردیم.

 

تحفه‌ای بسیار بسیار ارزشمند

یک وعده‌ای دادیم که یک تحفه‌ای استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله حسن زاده آملی دارند که نقل فرمودند. تعبیر خودشان این است که "تحفه‌ای بسیار بسیار ارزشمند". که این می‌تواند راهگشا باشد. منتها در استفاده‌های معنوی خوب است که انسان این برنامه‌ها را به کار بگیرد. خود ایشان هم در ذیلش یکی دو خط مطلبی دارند. چون مطلب مربوط به همین مسبّحات است عرض می‌کنم. ایشان می‌فرمایند که: "شایسته است دستوری بسیار بسیار گرانقدر و ارزشمند به رسم بهترین تحفه و عطیّه به حضور گوهرشناس قدردان تقدیم بدارم." این دستور یک روایت است. تا اینجا گفته ایشان بود و بقیه‌اش روایت است.

 

علامه حسن زاده سند روایت را اینگونه فرمودند که قاضی قُضایی در کتاب "دُستور معالم الحِکَم و مأثور مکارم الشیَّم من کلام امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام" این روایت را نقل می‌کند که براء بن عازب می‌گوید: " دخلتُ علی علی (علیه السلام) فقلتُ: یا امیرالمؤمنین سألتُکَ بالله الّا خصَصَتنی بأعظمِ ما خصَّک به رسول الله - (صلی الله علیه وسلم) - ممّا خصَّه به جبریل ممّا أرسله به الرّحمن عزّوجل." می­گوید من وارد شدم بر امیرالمومنین و آن جناب را به خدا سوگند دادم که مرا به اعظم اسمائی که خداوند رحمان جبرئیل را به ارسال آن مخصوص داشت، و جبرئیل هم رسول خدا را و آن حضرت هم شما را مخصوص داشت، آن را به من بگویید. ما را مخصوص کن به آن چیزی که جبرئیل برده برای پیغمبر، پیغمبر هم برده برای امیرالمومنین. آن را به من بگو. آن اعظم اسماء چیست؟ 

 

"فقال: لولا ما سألتَ ما نشرتُ ذکرَ ما اُرید أن أستُرَه حتی اُضَمَّنَ لَحَدی." حضرت فرمودند که اگر درخواست و سوال تو نبود، من اراده کرده بودم که تا آن وقتی که من را در لحد قرار می‌دهند، به کسی این را نگویم. ولی تو سوال کردی.

 

دستورالعملی از امام علی (ع) برای رفع مشکلات بزرگ

حضرت در ادامه می­فرمایند که:"إذا أردتَ أن تَدعُوَ بإسم الله الأعظم" اگر خواستی خدا را به اسم اعظم بخوانی "فاقرأ من اوّل الحدید ستَّ آیات، و آخِر الحشر هو الله الذّی لا اله الا هو، الی آخرها." شش آیه اول سوره حدید را بخوان و آخر سوره حشر از هو الله الذی لا اله الا هو تا آخر. "فاذا فَرَغتَ فتکَلَّمت." وقتی که حشر را هم خواندی حرف بزن. چه حرفی بزنیم؟ چه بگوییم؟ "فقل: یا مَن هو کذلک" ای خدایی که چنین هستی. چون هم شش آیه اول سوره حدید و هم این آیه آخر سوره حشر آیات توحیدی است. "إفعل بی کذا و کذا." با من اینطور کن. حاجتت را بخواه و بگو که من این را می‌خواهم. در اینجا طبق این روایت امیرالمومنین قسم جلاله می‌خورند: "فوالله لو دعوتَ به علی شقیٍّ لَسَعِد." اگر این کار را انجام دهی و نسبت به یک انسان شقی درخواست کنی، او سعادتمند خواهد شد و از شقاوت خارج می‌شود.

 

"قال البراء: فوالله لا أدعوبها لدنیا ابدا." براء گفت: من این را اصلا برای دنیا نمی‌خواهم. "قال علی (علیه السلام): أصَبتَ" حضرت فرمودند: درست است این را برای دنیایت نخواه. "کذا أوصانی رسول الله (صلی الله علیه وسلم) غیرَ أنّه أمَرَنی" پیغمبر هم همین طور من را وصیت کرد. منتها سفارش کرد و دستور داد که "أن أدعوَ بها فی الاُمور الفادِحَه." در آن امور مشکل و خیلی مهم این دستوری که به تو دادم را انجام بده.

 

عرض کردیم که یکی از مسبّحات سوره حدید است و یکی هم سوره حشر. آیاتی که در این روایت هم آمده در کدام سوره است؟ در همین سوره حدید و حشر. حالا اگر کسی انس بگیرد و قبل از خواب این شش سوره را بخواند، خیلی آثار و برکات دارد.

 

آیت الله پهلوانی هنوز هم گمنام است

من اینجا یاد یک خاطره‌ای افتادم که این نشانه عظمت استاد بزرگوار مرحوم استاد آیت الله پهلوانی است. مقام معنوی و علمی و آثار حضرت آیت الله حسن زاده آملی معروف و مشهور است. اما مرحوم آقای پهلوانی گمنام است. این مرد هنوز هم گمنام است! کسی ایشان را نمی‌شناسد. از ایشان گمنام­تر مرحوم آیت الله آقا سید عبدالله جعفری تهرانی است.

 

در مراسم بزرگداشت مرحوم آیت الله پهلوانی، در همان ایامی که ایشان از دنیا رفته بودند، یک جزوه‌ای را چاپ کردند که یک مختصری از زندگینامه ایشان بود و برخی از توصیه‌های ایشان و معرفی برخی از آثارشان. روی جلد این کتاب، عکس مرحوم آیت الله پهلوانی بود. خوب دقت کنید. در جلسه بزرگداشت، بنده این را خدمت استادمان جناب آقای حسن زاده آملی دادم. ایشان وقتی که این جزوه را گرفتند و چشم‌شان افتاد به عکس آیت الله پهلوانی، با دست چپشان، این قسمت چپ قبا را به حالت کنار زدن آوردند جلو، بعد با دست راست‌شان عکس را گذاشتند روی قلب‌شان و همین طور این عکس را روی قلب مبارک‌شان می‌مالیدند. بعد فرمودند که: "من از ارادتمندان ایشان بودم." این کتاب "جمال آفتاب" که ده جلد شرح دیوان حافظ است، یکی از علل چاپ این کتاب، اصرار آیت الله حسن زاده بود که آمدند منزل آیت الله پهلوانی و درخواست کردند. ایشان حتی ناشر را آورده بودند که این کتاب چاپ شود.

 

خب یک توفیقی بود که در ماه مبارک رمضان ما هر شب اسم این بزرگوار را ببریم. یقین هم داریم که این مطالبی که الان دارد به زبان ما جاری می‌شود و استفاده‌هایی که می‌شود، عنایات خودشان است. هم ایشان هم حضرت آیت الله جعفری تهرانی.

 

برنامه­‌ای برای خواندن سوره توحید

یکی از جلوه‌های انس با قرآن در مکتب تربیتی مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه و همین طور حضرت آیت الله آقا سید عبدالله جعفری تهرانی و مشایخ‌شان سوره توحید است. در یکی از جلسات عرض کردیم که ایشان قریب چهل سال در وقت سحر با حال توجّه، سوره توحید را می‌خواندند و هدیه می‌کردند به انبیاء الهی و تعریف کردیم که در آن مکاشفه یا رؤیای صادقه­ای که داشتند دیدند که انبیاء آمده‌اند برای تشییع ایشان و گفتند که "این شاید مال همین سوره‌های توحید بوده که من می‌خواندم." در هر سحر صد مرتبه.

 

منتها اگر کسی بخواهد انجام دهد به این شکلی است که من عرض می‌کنم. این هم راحت‌تر هست و هم توصیه‌ای بود که حضرت آیت الله جعفری تهرانی کردند. ایشان فرمودند که: "در هر شب [شب یعنی از غروب تا اذان صبح] صد مرتبه سوره توحید، صد مرتبه صلوات." مجموعه اینها زمانی نمی‌برد. نزدیک ده دقیقه آن صد مرتبه توحید است و صلوات هم که مشخص است که صد مرتبه زمانی نمی‌برد. اگر در بین کارهای‌تان پخشش هم بکنید، عیبی ندارد. ایشان فرمودند: "این برنامه‌تان باشد تا آخر عمر. از روز شنبه هر دو هفته به نیّت چهارده معصوم این کار را انجام دهید."یعنی چه؟ یعنی روز شنبه این صد تا توحید و صد تا صلوات را هدیه می‎کنید به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، روز یکشنبه هدیه می‌کنید به امیرالمومنین علیه السلام، روز دوشنبه صدیقه طاهره سلام الله علیها و همینطور هر روز برای یکی از معصومین تا جمعه دوم که هدیه می‌شود به امام زمان روحی و ارواح من سواه فداه. دوباره از شنبه شروع می‌کنید. به همین شکل دو هفته این برنامه‌تان باشد. خیلی آثار و برکات دارد. اگر می‌خواهید آثار و برکاتش بیشتر شود، نیابت کنید از طرف همه انبیاء و صلحا و اولیای الهی و شهدا و هدیه کنید در روز اول به رسول خدا و روز دوم به امیرالمومنین و همینطور ادامه دهید.

 

آن روایات نیابت را هم که قبلا عرض کردیم که نه تنها چیزی از شما کم نمی‌شود بلکه چیزی هم به شما اضافه خواهد شد. و عرض کردیم که سالک باید زرنگ باشد. وقتی یک عملی را انجام می‌دهد سعی کند در آن کار عنایات ربوبی و اولیای الهی را به سمت خودش بیشتر جذب کند و اوصیای معصومین هم اوصیای انبیاء هم خصوصاً ذوات مقدسه دوازده امام و صدیقه طاهره سلام الله علیها اینها بدهکار کسی نمی‌شوند اینها تلافی خواهند کرد به چند برابر.

 

آمرزش پنجاه سال گناه!

خب این دستور مبنا و روایاتی دارد که بعضی از این روایات را بخوانیم تا ببینید که این سوره توحید با آدم چه می‌کند!؟ در یک روایتی هست از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند: "مَنْ قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَ خَمْسِینَ سَنَةً" کسی که هنگام خوابش صد مرتبه سوره توحید بخواند خدا گناه پنجاه سال او را می‌بخشد. البته حق الناس و اینها را انسان باید برود بدهد. یا اگر نمازی از او قضا شده باید به جا آورد. کارهایی که قضا بردار است و باید جبران کند را باید اقدام بکند.

 

روایت دیگر از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه است که: "إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلَّى عَلَى سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ وَ قَالَ لَقَدْ وَافَى مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ لِلصَّلاَةِ عَلَیْهِ تِسْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ" حضرت به سعد بن معاذ نماز میت خواندند. فرمودند نود هزار ملک آمده بودند شرکت کرده بودند در مراسم نماز بر جنازه سعد "وَ فِیهِمْ جَبْرَئِیلُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ" یکی از این ملائکه که آمده بود بر سعد نماز بگزارد جبرائیل بود. "فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ بِمَا اِسْتَحَقَّ صَلاَتَکُمْ عَلَیْهِ؟" پیغمبر می‌فرماید که من از جبرائیل سوال کردم که چه شد که شما آمدی؟ سعد چه عملی را انجام داده بود که توی جبرائیل که ملائکه الهی هستی و نود هزار ملک دیگر آمدند و بر این جنازه نماز خواندند. "قَالَ یَقْرَأُ قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ رَاکِباً وَ مَاشِیاً وَ ذَاهِباً وَ جَائِیاً." جبرئیل در پاسخ عرض کرده به خاطر اینکه این خیلی اهل سوره توحید بود. سوار می‌شد، روی زمین راه می‌رفت، می‌نشست، می‌ایستاد، رفت و آمد می‌کرد، مشغول سوره توحید بود. این اثر آن التزام عملی به سوره توحید بود که این آثار را برای او داشت.

 

اکسیر احمر

روایت دیگر را ابوبصیر از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل می‌کند. این روایت را وقتی یکی از اساتید ما نقل کردند، فرمودند که "خواندن صد مرتبه سوره توحید، اکسیر احمر است." اکسیر را می‌گویند که یک ماده‌ای هست که وجود خارجی ندارد. به کتب لغت وقتی مراجعه کنید می‌گویند که وجود خارجی ندارد، اما گفته شده و یک برداشت کنایی از آن می‌کنند و می‌گویند که یک ماده‌ای است که وقتی به جیوه بزنند می‌شود نقره، به مس بزنند می‌شود طلا. یعنی تحول در آن شی انجام می‌دهد و گرانبهایش می‌کند. اکسیر احمر، یعنی وقتی آن ماده احمر شد، دیگر خیلی کمیاب و نادر می‌شود. ایشان می‌فرمودند که "این صد مرتبه سوره توحید، اکسیر احمر است." یعنی چه؟ یعنی وجود انسان را متحوّل و قیمتی می‌کند. استنادشان به این روایت بود.

 

روایت از ابوبصیر است که از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه نقل می‌کند: "من قرء قل هو الله احد مرة واحدة فکانّما قرء ثلث القرآن و ثلث التوراة و ثلث الانجیل و ثلث الزبور" کسی که قل هو الله احد را یکبار بخواند گویا یک سوم قرآن و یک سوم تورات و یک سوم انجیل و یک سوم زبور را خوانده. که اینها همه کتب آسمانی است. البته منظور حضرت هم از این کتب آسمانی دیگر ادیان، کتب تحریف نشده است. خب اگر سه بار بخواند چه می‌شود؟ می‌شود یک ختم قرآن. خداوند تفضل می‌کند و آثار یک ختم قرآن را نصیب بنده می‌کند.

 

چگونگی تکمیل ایمان

روایت بعدی از سلمان فارسی است که می‌گوید: " سَمِعْتُ حَبِیبِی رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِعَلِیٍّ یَا أَبَا الْحَسَنِ مَثَلُکَ فِی أُمَّتِی مَثَلُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" من شنیدم که پیغمبر به امیرالمومنین می‌فرمودند که مثل تو در امت من مثل سوره توحید است. "فَمَنْ قَرَأَهَا مَرَّةً فَقَدْ قَرَأَ ثُلُثَ الْقُرْآنِ" کسی یک بار بخواند گویا یک سوم قرآن را خوانده "وَ مَنْ قَرَأَهَا مَرَّتَیْنِ فَقَدْ قَرَأَ ثُلُثَیِ الْقُرْآنِ" کسی که دو مرتبه توحید بخواند گویا دو سوم قرآن را خوانده "وَ مَنْ قَرَأَهَا ثَلَاثاً فَقَدْ خَتَمَ الْقُرْآنَ" کسی که سه مرتبه بخواند، می‌شود یک ختم قرآن. یعنی کسی که صد مرتبه در هر شب سوره توحید را بخواند، قریب سی و سه ختم قرآن کرده است.

 

بعد پیغمبر توضیح می­دهند که چطور مثل تو در بین امت من مثل سوره توحید است:  "فَمَنْ أَحَبَّکَ بِلِسَانِهِ فَقَدْ کَمَلَ لَهُ ثُلُثُ الْإِیمَانِ" آن کس که با زبانش تو محبوب او باشی و تو را با زبانش دوست بدارد، یک سوم ایمانش کامل شده "وَ مَنْ أَحَبَّکَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَقَدْ کَمَلَ لَهُ ثُلُثَا الْإِیمَانِ" آن کس که هم با زبانش تو را دوست دارد و هم در قلبش به تو عشق می‌ورزد، دو سوم ایمانش کامل شده "وَ مَنْ أَحَبَّکَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ نَصَرَکَ بِیَدِهِ فَقَدِ اسْتَکْمَلَ الْإِیمَانَ" و آن کسی که هم تو را در زبان دوست دارد هم تو را در قلب دوست دارد هم با دستش یعنی با دارایی خود تو را یاری می‌کند، ایمانش تکمیل شده. این خیلی مهم است! من اینجا دعا کنم که ان شاء الله به انفاس قدسی شما این دعا مستجاب شود. خدایا به همه ما توفیق عنایت کن که ما به امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه خدمت کنیم.

 

یک روایت دیگر هم هست. این روایت را هم عرض کنم و این بحث را جمع کنم. روایت دیگر از امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است. این را مرحوم قطب راوندی در دعواتش نقل کرده. ایشان همین کسی است که در حرم حضرت معصومه در این صحن امام رضا، یک قبر بلندی دارد. ایشان نقل می‌کند از امیرالمومنین "من قرأ قل هو الله أحد ، وانا أنزلناه فی لیلة القدر فی یومه أو فی لیلته کل واحدة منهما مائة مرة" هر کس در هر شب یا روزش صد مرتبه سوره توحید و سوره قدر بخواند "سطعتا له نورا فی قبره" اینها ساطع شوند و یک نوری را در قبرش ایجاد می‌کنند "وخرج من قبره وأحدهما بین یدیه والاخرى من خلفه" و وقتی از قبرش این شخص خارج می‌شود، یکی از این نورها جلویش هست و یکی پشت سرش "حتى یبلغانه الجنة بفضل رحمة الله" تا اینکه او را به بهشت می‌رسانند اینها همه آن تفضل الهی است. و الا صد مرتبه قدر و صد مرتبه توحید زمانی نمی‌برد.

 

خب این بحث انس با قرآن در مکتب سلوکی مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ‌شان تمام شد. فردا شب وارد یک بحث دیگر می‌شویم پیرامون کلمات مرحوم آیت الله پهلوانی در رابطه با "نور ملکوت مسجد" و سعی می‌کنیم در دو شب این بحث را جمع کنیم. وقتی آن بحث تمام شد به خودتان که مراجعه می‌کنید می‌بینید که در خانه اگر بمانید و عذر موجه نداشته باشید، قرار ندارید و می‌خواهید به مسجد بیایید. آن مطلب آقای قاضی معروف است که "مومن در مسجد، مثل ماهی در آب می‌ماند." ماهی را از آب بیرون بیاوری چه حالی پیدا می‌کند؟ این طور است. که حالا آن را ما گشتیم و دیدیم که منبع روایی دارد و کلام خود ایشان نیست. ایشان این را فرمودند، اما ریشه روایی دارد که اگر عمری باشد ان شاء الله فردا شب عرض خواهیم کرد.

 

  • .......

 زکات فطره امسال طبق نظر برخی مراجع، برابر با ۹ هزار تومان معادل ۳ کیلوگرم گندم یا ۲۴ هزار تومان معادل ۳ کیلوگرم برنج اعلام شده است که خانواده‌ها بر اساس قوت غالب خود آن را پرداخت می‌کنند.

خبرگزاری فارس ـ گروه قرآن و فعالیت‌های دینی: زمان وجوب زکات فطره از غروب شب عید فطر است و مراجع تقلید، تأخیر پرداخت آن را بعد از نماز عید جایز نمی‌دانند، اما اگر کسی نماز عید را نخواند، باید فطریه را تا ظهر عید پرداخت کند.(۱) ولی اگر دسترسى به فقیر ندارد، مى‌تواند مقدارى از مال خود را به نیت فطره جدا کرده و براى مستحقى که در نظر دارد یا براى هر مستحقی کنار بگذارد و باید هر وقت که آن را مى‌دهد نیت فطره کند.(۲) اما اگر موقعى که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد، احتیاط واجب (۳) آن است که بعداً بدون اینکه نیّت ادا و قضا کند(به قصد قربت) فطره را بدهد.(۴)

 به مناسبت در پیش بودن عید سعید فطر به میزان پرداخت زکات فطره رمضان ۱۴۴۰ هجری به روایت ۶ مرجع تقلید اشاره می‌شود:

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

مطابق اعلام دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای مبلغ زکات فطره برای سال ۱۳۹۸ حداقل  ۸ هزار تومان مانند سال گذشته است.

فطریه عبارت است از سه کیلو طعام غالب هر مسلمان اعم از جو، گندم و برنج و اقلامی که به‌عنوان طعام محسوب می‌شوند. بر اساس محاسبات صورت‌گرفته میزان زکات فطره برای یک نفر با محاسبه‌ سه کیلو گندم، ۸۰۰۰ تومان است و پرداخت این مبلغ به‌ عنوان فطریه کفایت می‌کند. اما هم‌وطنان می‌توانند با توجه به برنجی که مصرف می‌کنند، سه کیلو از آن یا معادل قیمت آن را به‌عنوان فطریه بپردازند. البته در هر صورت پرداخت حداقل ۸۰۰۰ تومان برای هر نفر کفایت می‌کند.

بر اساس اعلام دفتر مقام معظم رهبری، مبلغ کفاره‌ یک روز قضای روزه با عذر شرعی، مبلغ ۲۵۰۰ تومان و کفاره‌ یک روز قضای روزه‌ عمدی، مبلغ ۱۵۰ هزار تومان تومان است.

 

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی

 زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب گندم مبلغ ۹ هزار تومان و بر مبنای قوت غالب برنج خارجی، مبلغ ۲۴هزار تومان و برنج داخلی مبلغ ۶۰ هزار تومان است. مردم در انتخاب هر یک از آن ها مخیر هستند. کفاره روزه غیر عمد مبلغ ۳ هزار تومان است که باید به صورت نان تهیه و پرداخت شود، همچنین کفاره روزه عمد مبلغ ۱۸۰ هزار تومان است.

 

آیت‌الله نوری همدانی

فطریه هر نفر سه کیلوگرم گندم یا برنج و یا موارد دیگری که در رساله های عملیه ذکر شده است، می‌تواند باشد، البته بهتر آن است که قوت غالب پرداخت شود. بر اساس قاعده فوق، قوت غالب گندم برای هر نفر ۹ هزار تومان در نظر گرفته شده است و برای کسانی که می‌خواهند قیمت برنج را پرداخت کنند. برنج داخلی حدود ۶۰ هزار تومان و خارجی حدود ۲۴ هزار تومان برای  هر نفر می‌باشد، اما با توجه به تفاوت قیمت در مناطق مختلف به همان قیمت منطقه‌ای محاسبه شود. کفاره در روزه غیر عمد روزانه ۲۵۰۰ تومان و کفاره در روزه عمدی روزانه ۱۵۰ هزار تومان می باشد.

 

آیت‌الله علوی گرگانی

زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب (برای هر نفر سه کیلو) گندم مبلغ ۹ هزار تومان، برنج خارجی قیمت متوسط مبلغ ۲۴ هزار تومان، برنج ایرانی مبلغ ۶۰ هزار تومان است. مردم در انتخاب هر یک از آن‌ها مخیر هستند. کفاره روزه غیر عمد (هر روز) مبلغ ۲۵۰۰ هزار تومان است که باید به‌ صورت نان تهیه و پرداخت شود، همچنین کفاره روزه عمد (هر روز) مبلغ ۳۰۰هزار تومان است. 

 

آیت‌الله شبیری زنجانی

دفتر حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی، مبلغ ۱۰ هزار تومان را بابت فطریه هر نفر به‌ حساب گندم تعیین کرده است. همچنین این دفتر، مبلغ ۲۵۰۰ تومان را برای کفاره افطار غیر عمدی و مبلغ ۱۵۰ هزار تومان برای افطار عمدی هر روز تعیین کرده است.

 

آیت‌الله صافی گلپایگانی

مؤمنان مبلغ معادل یک صاع (۳ کیلوگرم) گندم یا برنج را به عنوان قوت غالب جهت زکات فطره بپردازند.کفاره روزه غیر عمدی، برای هر روز، یک مد (حدود ۷۵۰ گرم) طعام مثل گندم است. کفاره عمدی، برای هر روز افطار عمدی، اطعام شصت مسکین، هر کدام یک مد (حدود ۷۵۰ گرم) طعام مثل گندم پرداخت شود. با توجه به اینکه قیمت گندم و برنج در شهر‌های مختلف، متفاوت است، لذا روزه‌داران عزیز لازم است معادل مقادیر فوق را بر طبق قیمت محل زندگی خود محاسبه نموده و پرداخت نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

۱- ر.ک: امام خمینى، سید روح‌الله، توضیح المسائل (محشى)، ج ‌۲، ص ۱۸۰، م ۲۰۲۵، دفتر انتشارات اسلامى، قم، هشتم، ۱۴۲۴ ه‍ ق.

۲-همان، ر.ک: ذیل م ۲۰۳۰.

۳-آیت‌الله بهجت: احتیاط مستحب آن است که بعداً قضا کند، ولى أظهر این است که زکات فطره دیگر بر او واجب نیست، ولى معصیت کرده است؛ آیات عظام گلپایگانى، تبریزى، صافى: بعداً باید بدون اینکه نیت ادا و قضا کند فطره را بدهد؛ همان، ر.ک ذیل م ۲۰۳۱.

  • .......

✍ما "امام زمان" نمی‌خواهیم...


✅ در تهران مشغول صحبت با جوانی تقریبا ۲۰ ساله بودم، می‌گفت: به نظر من ما "امام زمان" نیاز نداریم، این همه می‌گویند "امام زمان" ظهور کن، ظهور کن، که چی؟ بیاید چه کند؟ مگر ما عقل نداریم که نیاز به "امام زمان" داشته باشیم؟


✅ خیلی تعجب کرده بودم که این گزاره‌ها چه ربطی به هم دارد، برای اینکه بهتر منظورش را بفهمم از او پرسیدم؟ مگر "امام زمان" می‌خواهد چه‌کار کند که اگر ما عقل داریم دیگر نیازی به او نداشته باشیم؟


✅ گفت: امام زمان می‌خواهد ما را مدیریت کند، امروزه هم مدیریت یک علم است و در دانشگاه تدریس می‌شود، ما با عقل خودمان می‌توانیم بهترین مدیریت را داشته باشیم و امروزه با روش‌های کاملا عقلانی و علمی که حاصل سال‌ها تجربه است، معلوم است که برای مدیریت یک جامعه چه باید بکنیم، نیازی هم به کسی که به ما بگوید بکن و نکن نداریم.


✅ از نوع صحبت کردن بنده‌خدا متوجه شدم، دچار یک غرور کاذب علمی شده چون ظاهرا چندترم هم در دانشگاه درس خوانده بود، علوم دانشگاهی را هم خیلی جدی گرفته بود. 


✅ برای اینکه هم غرور علمی‌اش را از او بگیرم تا بشود تازه با او صحبت کرد و هم اشتباهات مسلم‌گرفته‌اش نسبت به علوم دانشگاه را خراب کنم از او پرسیدم؟


⁉️خب به نظر شما مدیریت سوسیالیستی بهتر است یا لیبرال؟ اصلا ویژگی‌های مدیریت مبتنی بر لیبرال دموکراسی با لیبرال سرمایه‌داری چیست؟ و بنده‌خدا را بمباران سوالات از این دست کردم؛ 


✅ خلاصه بعد از کلی صحبت به این نتیجه رسیدیم که علوم جدید وحی منزل نیستند و هر کدام در مواجه با یک مسأله راهکارهای متفاوتی می‌دهند. 

آنچیزی که برای دوست تازه دانشجو شده خیلی جالب شده بود اینکه اصلا تعریف کارآمدی و خوب بودن هم در هر نوع نگاه متفاوت است، مثلا در نگاه سوسیالیستی در اقتصاد، یک جامعه با یک سری ویژگی‌ها جامعه ایده‌آل است و در نگاه لیبرال سرمایه‌داری یک جامعه و خلاصه در نگاه دینی هم یک جامعه‌ ایده‌آل است و برای اینکه متوجه شویم کدام یک عقلانی‌تر است یا بهتر بگویم جامعه ایده‌آل دینی چقدر عقلانی است و جامعه ایده‌آل دیگران چقدر غیرعقلانی، خوب است با همین عقل خودمان آنها را مقایسه کنیم.


✅ گام آخری که دوست دانشجو فارق از اینکه کدام جامعه ایده آل را بهترین جامعه فرض کند، قانع شد، فقط "امام زمان"(عج) است که می‌شود به عنوان یک رهبر و مدیر اجتماعی به او اعتماد کرد بحث "عصمت امام زمان(عج)" بود.


⁉️ از او پرسیدم فرض کن شما جامعه ایده‌آل هر مکتب که غربی‌ها به آن "اتوپیا" و ما "مدینه فاضله" می‌گوییم را بررسی کردی از کجا می‌دانی آن مدیر یا رهبر واقعا به تو راست می‌گوید؟ 

🔹زندگی ویترینی یک طبقه محدود و اقلیت که برای ما به نمایش درآمده است را کنار بگذار و در مقام یک رهبر اجتماعی به زندگی توده مردم جهان حتی در همان کشورهای به ظاهر پیشرفته توجه کن و ببین چقدر رهبران این مکاتب در عهد خود برای رساندن توده مردم به جامعه ایده‌آل راست‌گفته‌اند و به نفع طبقه سرمایه‌دار عمل نکرده‌اند؟

🔹اصلا فرض کن آن مدیری که می‌خواهی به او اعتماد کنی راست هم می‌گوید از کجا معلوم او راه رسیدن به آن هدف را درست انتخاب می‌کند و اشتباه نمی‌کند؟ 


📌فرق معصوم و غیر معصوم اینجاست که معصوم هم بهترین راه سعادت بشر را به بهترین شکل می‌شناسد و هم در سخن‌گفتن راست می‌گوید و هم در تشخیص اشتباه نمی‌کند، وقتی شما فهمیدی که معصوم یعنی "خیر محض" یعنی کسی که همه این ویژگی‌ها را دارد، رفتار عاقلانه چیست؟ هرچه بگوید بکن یا نکن، گوش نمی‌دهی؟!


  • .......

شیوه صحیح قرآن به سر نهادن کدام است؟

بیشتر مردم در شب‌های قدر قرآن را به شکلی نادرست به سر می‌گیرند.


به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در آن بخش از دعا که قرآن‌ها را برابر چهره می گیرند، قرآن را به شکل استخاره باز کرده و روبروی چهره می‌گیریم. آنجا هم که بنا است قرآن بر سر گذاشته شود، بدون این که صفحه باز شده تغییر کند آن را روی سر قرار دهید. به این شکل که قرآن به شکل باز شده و رو به بالا باشد. یعنی صفحات و نوشته ها رو به آسمان و جلد قرآن روی سر قرار می‌گیرد. بعد از برداشتن قرآن از سر آن صفحه را علامت گذارده یا شماره صفحه را حفظ کنید تا سر فرصت مطالعه کنید. آنچه در این 2 صفحه به دست شما رسیده، تقدیری است که در شب قدر مقدر شده. یعنی خوانشی است بر احوالات شما در سالی که پیش رو دارید. اینگونه است که آن چه در شب قدر نازل می‌شود سرنوشت یک ساله را معین می‌کند. خوشا به حال آنانی که در این چند شب، هر شبشان صفحه ای روشن‌تر و پسندیده‌تر از شب قبل دارد.


 منبع: هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی

  • .......