مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

:تحولات اجتماعی در جهان ؛ خانواده را با چالش ها و نیازهای جدیدی رو به رو کرده تا جایی که خانواده در برخی موارد، در معرض تهدید ی جدی است. هر چه جامعه از سنت ها فاصله می گیرد، طلاق ها بیشتر می شود. مدرنیته ناخواسته تهاجمی، روند طلاق را شتاب بخشیده است و در این میان، توجه به پدیده طلاق و فرهنگ سازی در مقوله ازدواج بیش از پیش ضروری به نظر می رسد.

از میزان طلاق های عاطفی آمارهایی دقیقی در دسترس نیست، ولی مطالعات نشان می دهد، میزان طلاق عاطفی دو برابر میزان طلاق قطعی است و برآوردها نشان می دهد که ۵۰ درصد زوج ها در ایران دچار طلاق عاطفی هستند؛ یعنی زیر یک سقف زندگی و به خاطر مشکلات مالی، فرزندان و… زوج خود را تحمل می کنند، ولی اختلاف نظرها و تیرگی روابط مشهود است.

محققین علوم اجتماعی علت این پدیده را این گونه بیان می کند: چون زن ابزاری برای طلاق ندارد، از مهریه خود بهره می برد تا همسرش را بترساند، ولی سرانجام تصمیم نهایی را شوهر می گیرد؛ بنابراین، طلاق عاطفی دو برابر طلاق رسمی است که خاموش و پنهان روی می دهد و تاکنون کاری درباره طلاق های عاطفی انجام نشده؛ البته در کشورهای دیگر نیز کار ویژه ای در این زمینه انجام نگرفته و بیشتر روی کاهش فشارهای عاطفی پس از طلاق کار کرده اند.

دانشمندان علوم اجتماعی  با بیان اینکه طلاق عاطفی در پی پاسخ ندادن مرد به انتظارات، انتظارات و نیازهای زن اتفاق می افتد، ایشان معتقدند : در این موارد، افراد نسبت به هم بی توجه می شوند و از ابراز عواطف به هم پرهیز می کنند. در واقع کاهش چشمگیر تعاملات مثبت و رضایت از رابطه عاطفی بین طرفین زمینه طلاق عاطفی را فراهم می کند.

بنا بر این گزارش، برخی بر این باورند که طلاق از یک سو بحران و از سوی دیگر راهکار است، چرا که در طلاق های عاطفی، بی وفایی عاطفی اتفاق می افتد که پیامدهای سخت تری نسبت به طلاق دارد.

به این ترتیب، تحولات اجتماعی در جهان ؛ خانواده را با چالش ها و نیازهای جدیدی رو به رو کرده تا جایی که خانواده در برخی موارد، در معرض تهدید ی جدی است. هر چه جامعه از سنت ها فاصله می گیرد، طلاق ها بیشتر می شود. مدرنیته ناخواسته تهاجمی، روند طلاق را شتاب بخشیده است و در این میان، توجه به پدیده طلاق و فرهنگ سازی در مقوله ازدواج بیش از پیش ضروری به نظر می رسد.

تصویب قوانین جامع و اصلاح گر متناسب با وضعیت فرهنگی‌، اجتماعی کنونی ازدواج و خانواده در کشور،‌ آموزش مهارت‌های زندگی در مراحل گوناگون از راه نهادهای فرهنگی و آموزشی‌، فرهنگ سازی عمومی درباره شناخت خانواده سالم از طریق رسانه‌ها از مهمترین عوامل کاهش طلاق به شمار می آیند.

‌تأمین اشتغال سرپرست خانواده و مبارزه جدی با بیکاری،‌ پیشگیری از مهاجرت‌های بی‌رویه،‌ مبارزه با قاچاق مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد جوانان نیز از دیگر مسائل کارساز در کاهش طلاق است. آمارهای ده ساله اخیر نشان میدهد بیشترین سهم طلاق مربوط به زوجهایی است که حدا قل ۵ سال از زندگی مشترک آنها گذشته که عوامل مهمی از قبیل اعتیاد ؛دخالت اطرافیان ؛بیکاری و فشارهای اقتصادی از عوامل مهمی است که آموزش مهارتهای زندگی را بیش از پیش موثر وکار ساز جلوه میدهد

.سید علی صادق نساج.

مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول

  • .......
5

جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران گفت: ماهواره عامل اصلی بر هم زدن تعهدات اخلاقی و ارزشی و سوق دادن مردم به انجام مراسمات طلاق است.
 یکی از تلخ‌ترین وقایع زندگی زناشویی طلاق بوده که متاسفانه امروزه آمارش از ازدواج بالاتر ک

4شیده که این مسئله زنگ خطری برای مسئولان جوانان و کشور بوده زیرا که در صورت ادامه این روند باعث تزلزل جامعه و یک نوع‌گسیختگی خواهد شد.
 امان‌اله قرائی مقدم استاد دانشگاه تهران در این باره گفت: در هیچ کجای دنیا برای از هم جدا شدن زن و شوهر مراسمی تحت عنوان طلاق نگرفته و جشنی برپا نخواهد شد.

وی افزود: علت اصلی انجام اینگونه مراسمات را می‌توان بر بی‌بندوباری اخلاقی ، خودباختگی ،‌و از همه مهمتر تحت تاثیر رسانه‌های بیگانه بویژه کانال های فارسی‌ زبان که کارشان فرو پاشیدن کانون گرم خانواده است.

 قرائی مقدم  در فیلم‌هایی که در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود تعهدات اخلاقی و ارزشی در بین هنرمندانش انجام نشده و به طور غیر مستقیم اینگونه رفتار را به مخاطب خویش القا خواهد کرد.

 گفتنی است که برای حفظ تعهدات دینی و ارزش‌های اخلاقی از دیدن شبکه‌های ماهواره ای به شدت امتنا کرده تا سبب حفظ کانون گرم خانواده شود زیرا هدف اصلی این شبکه‌ها انحلال خانواده  و تزلزل جامعه است.

  • .......
باور کنید که دعوا کردن با همسرتان کاملا طبیعی است چراکه شما و همسرتان دو آدم کاملا متفاوتید و ممکن است نظرات متفاوتی هم داشته باشید.
درباره اشتباهات زن و شوهر‌ها بعد از جر و بحث با یکدیگر، ۳ اشتباه بیشتر رایج است:
 
به یک متاسفم خالی بسنده نکنید
 
یک «معذرت می‌خواهم» یا «متاسفم» خشک و خالی وقتی هنوز همسرتان از دستتان ناراحت است، برای او کافی نیست. باید توضیح دهید که چرا عذر می‌خواهید. پس بهتر است بگویید «متاسفم که...» یا «معذرت می‌خواهم که...» و در ادامه آن هم باید بگویید «در آینده سعی می‌کنم...» و به همسرتان توضیح دهید که چطور آن اشتباه را دوباره مرتکب نخواهید شد.
 
به نیش زدن ادامه ندهید
 
اگر هنوز از همسرتان ناراحتید، اجازه ندارید حرف‌های نیشدار به او بزنید. هیچ وقت به او توهین نکنید. فراموش کردن توهین‌ها کار خیلی سختی است. در عوض وقتی آرام بودید، از او بخواهید به حرف‌هایتان گوش کند و برایش توضیح دهید که چرا هنوز ناراحت هستید.
 
از درست شدن اوضاع ناامید نشوید
 
دعوا کردن نشانه این است که هر دوی شما هنوز روی رابطه‌تان کار می‌کنید و رابطه‌تان برایتان مهم است و این خیلی مثبت است. ممکن است خیلی زوج‌ها را ببینید که می‌گویند قبلا خیلی دعوا می‌کردند، اما الان آسان گیر‌تر شده‌اند. این اصلا نشانه خوبی نیست! معنی آن، این است که می‌خواهند آن رابطه هر طور که هست، پیش رود.
بنابراین اینکه با همسرتان برای بهبود شرایط زندگی مشترکتان جر و بحث می‌کنید نباید باعث شود که نسبت به درست شدن اوضاع در آینده ناامید شوید. شما باید به جای افکار اشتباهی مانند طلاق با تلاش بیشتر به فکر اصلاح اوضاع فعلی زندگی مشترکتان باشید. (علیرضا عبدی، کار‌شناس ارشد روان شناسی/خراسان)
  • .......
از امام صادق علیه السلام شنیدم که مى‏ فرمود: کسى که با قصد ثروت و دارایى زنى با او ازدواج کند خداوند متعال او را درمانده آن دارایى خواهد کرد.»

 

 محمّد بن مسلم گوید:

امام باقر علیه السلام فرمود: مردى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد تا درباره ازدواج با آن حضرت مشورت کند. پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمودند: آرى ازدواج کن و بر تو باد به همسرى که دین‏مدار باشد خدا خیرت دهد!

حضرت فرمود: مَثَل زن شایسته مَثَل کلاغ اعصم است که قابل دسترسى نیست. پرسید: کلاغ أعصم چیست که دسترسى به آن مقدور نیست؟ حضرت فرمود: کلاغى که یکى از دو پایش سفید باشد.»

رسول خدا صلى الله علیه و آله نهى کردند از اینکه با زنى به دلیل مال و زیبایى ازدواج شود حضرت فرمودند: مالش او را سرکش مى‏ سازد و زیبایى‏ اش او را به هلاکت مى‏ کشاند بر تو باد به ازدواج با زن دین‏مدار.
 
اسحاق بن عمار گوید: «از امام صادق علیه السلام شنیدم که مى‏ فرمود: کسى که با قصد ثروت و دارایى زنى با او ازدواج کند خداوند متعال او را درمانده آن دارایى خواهد کرد.»

امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر مردى زنى را به دلیل زیبایى و یا مالش بگیرد به آن واگذار مى‏ گردد ولى اگر به خاطر دین و فضیلتش با وى ازدواج کند خداوند مال و زیبایى را روزى او مى‏ گرداند.»

خداوند متعال فرموده است: «مردان و زنان بى‏ همسر خود را همسر دهید همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏ نیاز مى‏ سازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است.»

امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر مردى براى زیبایى یا دارایى زنى با او ازدواج کند به همان زیبایى و دارایى وانهاده مى‏ شود و اگر براى دین‏مدارى زنى با او ازدواج کند خدا زیبایى و دارایى را به او خواهد داد.»

پی نوشت:منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، ج‏۲۵،ص۱۵۸و۱۵۹.http://www.rajanews.com/

  • .......

از زندگی آموختم:


آموختم هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست. 

آموختم: از آدم ها بت نسازم.

آموختم: اگر به من حسادت می کنند، حتما از آن ها برترم.

آموختم: خنده بعضی ها از گریه شون غمناک تره.

آموختم: تلافی کردن، از انرژی خودم می کاهد.

آموختم: کم آوردن، قسمتی از زندگی است.

آموختم: هر چه می خواهد دل تنگت، ساکت! کسی درک نخواهد کرد.

آموختم: که گاهی وقت ها هیچ واژه ای آرامت نمی کند.

آموختم: به بودن ها دیر عادت کنم و به نبودن ها زود، آدم ها نبودن را بهتر بلدند.

آموختم: گاهی از زیاد نزدیک شدن، فراموش می شوی.

آموختم: گاهی یک کلمه، پتک است و تمام وجود من از شیشه.

آموختم: تا با کفش کسی راه نرفتم، راه رفتنش را قضاوت نکنم.

آموختم: گاهی برای بودن باید محو شد.

آموختم: دوست خوب، پادشاه بی تاج و تختی است که بر دل حکومت می کند.

آموختم: از کم بودن نترسم، اگر کم باشم، شاید ولم کنند، ولی زیاد باشم، حیفم می کنند.

آموختم: اگه فیتیله احساسات پایین بالا بشه، آدم ها هوا برشون می داره.

آموختم: برای شناخت آدم ها، یک بار بر خلاف میلشان عمل کنمhttp://30arg.mihanblog.com/

  • .......

 قسمت دوم

کودک آگاه و متعهد

فاطمه چگونه کودکى را پشت سرگذاشت؟ تاریخ براى ما چندان از دوران کودکى او در خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) گزارش نداده است; با این حال از روایات موجود به دست مى آید که کودکى او همچون دیگر کودکان به بازى و سرگرمى نگذشت. در واقع او در خویش چنان نیرو و توانى مى یافت که زمینه و فرصتى براى رفتار کودکانه برایش باقى نمى گذاشت. گنجایش درون او بسى بیش از یک کودک ساده و معمولى بود. او در آن دوره دشوار از حیات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بسان انسانى کامل در برابر کوشش ها و رنج هاى پدر، احساس مسؤولیت مى کرد. شخصیت مادر در نهاد این کودک شکل گرفته و او را در فضاى روحیات و معنویات آن بانوى گران قدر نهاده و نقش و جایگاه مادرى به او بخشیده بود.

فاطمه از آن روز که دیده بر جهان گشود، هر از چندگاهى پدر را خسته از فشار و آزار مشرکان شب هنگام بر سردر خانه مى دید; آن گاه او را در آغوش گرفته و با بذل دریاى مهر و عطوفت خویش از درد و رنج پدر مى کاست. روزى در مسجد الحرام، پدر را به نماز ایستاده دید; در حالى که جامه اش را مشرکان آلوده ساخته بودند. آن گاه او با اندوه تمام در حالى که سرشک غم از دیده فرو مى ریخت به پیش آمد و با دست هاى کوچکش به برطرف ساختن آلودگى ها پرداخت. بدین سان فاطمه از آغاز کودکى به ساحت تعهد و مسؤولیت پاگذاشته و با پذیرش آن براى حمایت از پدر و مهرورزى به او در کنارش قرار گرفته بود. پدرى که مادرش را از دیرباز در اوان کودکى از دست داده و همسر مهربانش نیز از جهان رخت بربسته و اکنون تنهاى تنها به همراهى زهرا نیازمند است. فاطمه کوچک نیز در حالى کنار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ایستاده و با تمام وجود به حمایت از او برمى خاست که پدر از هر سو مورد تهاجم قرار گرفته و او خود نیز با ابلاغ آیین جدید به تمام جاهلیت یورش برده بود. دشمنان از یک سو به او تهمت دیوانگى و جادوگرى مى زدند و از سوى دیگر با سنگ و کثافات بر او حمله مى بردند و به باد ناسزایش مى گرفتند تا آن جا که عمویش ابولهب نیز در برابرش نعره سر مى داد: اى قوم صد البته که او شما را جادو کرده است.([7])

رنج ها و سختى هاى تبلیغ دین بر دوش پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) سنگینى مى کرد و او این همه را در روان بردبارش ذخیره مى ساخت و با دنیایى از صبر در برابر این فشار طاقت فرسا راست قامت مى ایستاد. محمد به خانه که مى رسید در ژرفاى اقیانوس مهر و عاطفه زهرا از نو نیرویى تازه مى یافت; چنان که گویا روزگارى در بهشت برین آرمیده است. عواطف زهرا نه همچون کودکى خام و گریه هایش نه تهى از شعور، بلکه دنیایى از بینش و آگاهى بود که براى کاستن از رنج هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و همراهى با آرمان هاى او به رویش گشوده مى شد.

فاطمه(علیها السلام) در همان دنیاى کودکى خویش، رنج هاى بزرگ پیامبر را رنج خویش احساس مى نمود و همه اهتمامات مقام نبوّت را در کنار دردهاى نبىّ در نهاد خویش مى گنجاند و طبیعى است که بازى و سرگرمى براى چنین کودکى بى معنى نماید. زمینه بازى و سرگرمى در اوقات فراغت انسان پدید مى آید و لذا کسى که خِرَدش را اندیشه اى سرشار و عاطفه اش را احساساتى لبریز و زندگى اش را واقعیّتى پایان ناپذیر در برگرفته است، دیگر فرصتى براى خوش گذرانى و اتلاف وقت نخواهد یافت. فاطمه زهرا(علیها السلام) این چنین و نه بسان دیگر کودکان پرورش یافت; تعهدى در احساس و عاطفه و نگرش و رفتار که در سرتاسر حیات او نمودار گشته بود. نسیم مهر و عاطفه فاطمى که دل و روان پدر را درمى نوردید، الهام بخش ما در زندگى خانوادگى امروز است. این شیوه تربیتى به ما مى آموزد که فرایند پرورش فرزندان برپایه تعمیق عواطف و تقویت مهرورزى در آنان استوار مى باشد. پدران و مادران در چنین فضایى به هنگام خستگى از بار سنگین زندگى بر ساحل عاطفه و محبت دختران و پسرانشان نشسته و از فشار آن بر روان خویش مى کاهند. بدین سان نقش هاى خانواده در فرایندى دو سویه جایگزین یکدیگر مى شوند; گاه فرزندان در نقش پدر و مادر به تعادل روانى والدینشان یارى مى رسانند و گاه والدین به هنگام بازى با کودکان در نقش همسالانشان ظاهر مى شوند و به این گفته پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)جامه عمل مى پوشانند که «هرکسى سروکارش با کودک افتاد، لاجرم زبان کودکى باید گشاد.»([8])

 

شبیه ترین مردم به پیامبر خدا

ابن عبدالبر در «الاستیعاب» به نقل از عایشه آورده است که «هیچ کس را همچون فاطمه در سخن و شکل و منش و رفتارِ با وقار به پیامبر خدا شبیه ندیده بودم; هرگاه به دیدار پیامبر مى رفت آن حضرت دست او را مى گرفت و بر او بوسه مى زد و برجاى خویش مى نشاند و هرگاه پیامبر به دیدنش مى رفت او دست پیامبر را مى گرفت و بر آن بوسه مى زد و او را بر جاى خودش مى نشاند.»([9]) این روایت را به عمد از منابع اهل سنت، نقل کردیم که در این زمینه کاملا بى طرف به شمار آمده و اتهام فرقه گرایى به آنها وارد نیست. مطالعه این روایت ما را به دو نکته مهم رهنمون مى سازد:

1) اندماج کامل شخصیت فاطمه در شخصیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به نحوى که در همه زمینه ها با او شباهتى تمام یافته و حتى بنا به برخى روایات دیگر روش راه رفتن او نیز بسان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) گشته بود: «فاطمه بسان پیامبر راه مى فت و مانند او گام برمى داشت.»([10]) پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) پدر او و مربى او و آموزگار او در زندگى بود. فاطمه در هر روز از اخلاق پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)توشه اى و از روح او معنویتى و از خرد او اندیشه و بینشى برمى گرفت. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در مکه، همه زندگى فاطمه و در مدینه همواره بخشى از زندگى او بود; آن دو در شب و روز با یکدیگر زمزمه ها داشته و دختر بسان شاگردى مستعد در محضر پدر مى نشست و از دانش و اخلاق او بهره مى گرفت.

2) پیوند عمیق معنوى میان پیامبر و فاطمه منحصر به فرد بود; زیرا پیامبر با هیچ کس دیگرى این گونه برخورد نمى کرد که هنگام ورودش به احترامش برخیزد و بر او بوسه زند و بر جاى خویش بنشاند. فاطمه نیز با هیچ کس دیگرى به همین گونه رفتار نمى کرد. بنابراین رابطه آنها نه شکلى و ظاهرى و بلکه پیوندى عمیق در ژرفاى روح و روان بود.[7])   تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 66.

[8])   من کان له صبی فلیتصاب له - من لا یحضره الفقیه، ج 3، ب148، ص 312، ح21 و الوافى، ج12،  ص1388.

[9])   ما رأیت احداً کان اشبه کلاماً و سمتاً و هدیاً و دلا برسول الله من فاطمه، و کانت اذا دخلت علیه قام الیها فاخذ بیدها فقبّلها و اجلسها فی مجلسه، و کانت اذا دخل علیها قامت الیه فاخذت بیده فقبّلتها و اجلسته فی مجلسها - به نقل از اعیان الشیعه، ج 1، ص 307.

[10])   ان فاطمه اقبلت ما تخطئ مشیة رسول الله - مسند احمد، ج 7، ص 5401 و اعیان الشیعه، ج 1، ص 307.

[11])   کان رسول الله اذا رجع من غزاة او سفر اتى المسجد فصلى فیه رکعتین شکراً لله على انه ارجعه من سفره ثم ثنّى بفاطمة ثم یأتی ازواجه - به نقل از: اعیان الشیعه، ج 1، ص 307 و فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 3، ص 132 به نقل از صحیح ابى داود، مستدرک صحیحین و...  .

[12])   کان رسول الله اذا سافر آخر عهده بانسان من اهله، فاطمة و اول من یدخل علیه اذا قدم فاطمة - مسند ابن حنبل، ج 6، ص 370، این روایت را حاکم نیشابورى نیز با اندکى اختلاف در مستدرک خویش آورده است. نک: اعیان الشیعة، ج1، ص307.

[13])   به نقل از: اعیان الشیعه، ج1، ص 208 ترمذى نیز این روایت را در صحیح خویش نقل کرده و در کتاب عوالم سیدة النساء، ص 123 نیز آمده است. شیخ طوسى در امالى خود به نقل از جمیع بن عمیر نقل مى کند که «روزى به همراه مادرم به نزد عایشه رفتیم و من در آن مجلس از على یاد کردم. پس او گفت: هیچ مردى را محبوبتر از او نزد پیامبر و هیچ زنى را محبوب تر از همسر او نزد آن حضرت ندیده بودم.» نک: عوالم الزهراء، ص 124.

[14])   اعیان الشیعه، ج 1، ص 310.

[15])   صحیح مسلم، کتاب جهاد و سیره، باب آزارهاى مشرکان به پیامبر و هم چنین: صحیح بخارى، کتاب آغاز آفرینش، باب آزارهاى مشرکان به پیامبر و هم چنین فضائل الخسمة، ج 3، ص130.

[16])   انت منی ائتینی یا فاطمة - بحار الانوار، ج 43، ب4، ص 84، ج 6 و مسند فاطمه، ص 107.

[17])   قد فعلت، فداها ابوها، فداها ابوها، فداها ابوها، ما لآل محمد و للدنیا فانهم خُلقوا للآخرة - بحار الانوار، ج 43، ب4، ص 86، ح8 و مسند فاطمه، ص 106 و عوالم الزهراء، ص 213 و 263.

[18])   انت منی بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبی بعدی - الارشاد، ج 1، ص156 و صحیح مسلم، ج4، ص187 و بحار الانوار، ج2، ب29، ص486، ح3.http://www.bayynat.ir/

  • .......


فاطمه در خانه نبوّت

 قسمت اول

موهبت کوثر به پیامبر

زهرا دختر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و فرزندان او تنها نسل پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) هستند. در شأن نزول سوره کوثر آمده است: قریش بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) عیب مى گرفتند که تو از خود نسلى ندارى و خداوند در پاسخ آنها این سوره را نازل ساخت: «ما به تو کوثر بخشیدیم * پس به درگاه پروردگارت نماز گذار و قربانى ذبح کن * که همانا دشمن بدگوى تو خود دنباله بریده است.»([2])

کوثر به آن خیر فراوانى گفته مى شود که در سرتاسر زندگى و حتى پس از آن مى گسترد. پس اى پیامبر به سوى پروردگارت نماز بگذار که نسل تو هیچ گاه از میان نرفته و یاد تو تا ابد زنده خواهد ماند. آن که نسلش سزاوار نابودى است، دشمن تو و مخالف تو است. روایات اسباب نزول اشاره مى کنند که برخى از جاهلان قریش مانند: عاص بن وائل، ابوجهل، عقبة بن ابى معیط و کعب بن اشرف پس از مرگ قاسم، فرزند پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) او را دنباله بریده و بى نسل و ذریه مى خواندند. نزول سوره کوثر در چنین فضایى به این واقعیت اشاره دارد که خیر فراوانى براى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)از نسل فاطمه پدید خواهد آمد. این بیان، پاسخ طبیعى خداوند به ایراد مشرکان قریش بود; چرا که آنان براى تضعیف روحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به یکى از نمادهاى منفى و نقص شخصیتى در جامعه آن روز متوسل شده و او را دنباله بریده نامیده بودند و در مقابل خداوند به اعطاى خیر فروان به او اشاره نموده و از دنباله بریدگى دشمنانش خبر مى دهد. علامه طباطبایى در حاشیه این تفسیر از سوره کوثر تأکید مى کند که در غیر این صورت دیگر تأیید سخن با تعبیر «همانا دشمن بدگوى تو همو خود بى تبار است» بى فایده و لغو خواهد بود.([3])

 

خواهران فاطمه

آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به جز فاطمه زهرا(علیها السلام) دختران دیگرى نیز داشت؟ گزارش هاى تاریخى تصریح مى کنند که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به جز فاطمه(علیها السلام)پسران و دختران دیگرى نیز داشته است;([4]) اما پسران ایشان همگى در دوره کودکى از جهان رخت بربستند. دختران حضرت عبارتند از: زینب، ام کلثوم و رقیه که تا سن جوانى ادامه حیات داده و ازدواج نیز نمودند. البته عده بسیار اندکى از معاصران به تبع تعداد ناچیزى از متقدمان معتقدند که این دختران نه از آنِ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و بلکه فرزندخوانده هاى آن حضرت بوده اند. این سخن شگفت در تعارض با صریح قرآن است([5]) که مى فرماید: «اى پیامبر، به همسرانت و دخترانت و همسران مؤمنشان بگو...»([6])منابع و مآخذ:

[1])   محقق شوشترى در کتاب «تواریخ النبى و الآل» ص34 درباره تاریخ ولادت فاطمه زهرا(علیها السلام) چنین مى نویسد: «بنا به گفته شیخ مفید در مسارّ الشیعة و شیخ طوسى در مصباح المتهجد و بنا به روایت ابن جریر طبرى از امام صادق(علیه السلام) تاریخ ولادت آن حضرت، بیستم جمادى الثانى بوده و هیچ مخالفتى با این قول به چشم نمى خورد.» از امام باقر(علیه السلام) در باره تاریخ ولادت و وفات آن حضرت نقل شده است که «فاطمه دخت پیامبر در سال پنجم بعثت به دنیا آمده و به هنگام وفات، هجده سال و هفتاد و پنج روز داشت.»، کافى، ج1، ص457، ح10.

[2])   انا اعطیناک الکوثر * فصل لربک و انحر * ان شانئک هو الابتر - کوثر.

[3])   المیزان، ج20، ص 429.

[4])   البدایة و النهایة، ج 2، ص 273 و بحار الانوار، ج 22، ص 150 و الکامل فى التاریخ، ج1، ص 655 و سیره ابن هشام، ج2، ص202.

[5])   قول مزبور، مخالف روایات متعددى از اهل بیت(علیهم السلام) نیز است; از قبیل روایات امام صادق(علیه السلام) که فرمود: «پیامبر از خدیجه، داراى قاسم و طاهر-که نام دیگر او عبدالله است-و ام کلثوم و رقیه و زینب و فاطمه گشت» و هم چنین آن حضرت از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل فرمود: «خدیجه براى من طاهر-که نام دیگر او عبدالله و مطهر است-و قاسم و فاطمه و رقیه و ام کلثوم و زینب را آورد.» نک: خصال صدوق، ص 404.

[6])   قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین... - احزاب

  • .......

حضور سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا سلام الله علیها

حضرت زهرا (س) همزمان با وظایف دینی ، خانوادگی و ... ، به هنگام ضرورت حضوری اثربخش در عرصه های سیاسی و اجتماعی جامعه داشتند و بدین وسیله به تناسب جایگاه خویش در این امور مشارکت داشتند، نقش آفرینی های تاثیرگذار حضرت زهرا (س) برای مردان و زنان مؤمن نمونه هایی برای سرمشق گیری است، به ویژه برای زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی جامعه.

ایشان در زمان حیات پیامبر(ص) پس از غزوه ها ، یار و غم¬خوار پدر و همسر بوده و نقش امدادگری را ایفا می¬نمودند . نقش ایشان در ماجرای مباهله مسیحیان نجران به همراه پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) و حسنین(ع) که در قرآن نیز بدان اشاره شده است حضور مهم سیاسی ایشان در زمان پیامبر(ص) است. اقدامات اجتماعی، سیاسی حضرت فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) در حمایت از جریان حامی امامت نیز نمونه¬هایی دیگر از این حضور اثرگذار است.

حضرت زهرا (س) در ماجرای فدک ،‌ برای دفاع از حق، به مسجد رفتند تا در مورد فدک با خلیفه صحبت کنند؛ ولی قبل از آنکه به مسجد برسند، این مسئله را به مردم اعلام می‌کنند و مردم هم برای همراهی حضرت حضور پیدا می‌کنند، بعد از اینکه حضرت زهرا (س) وارد مسجد می‌شوند ابتدا از حمد و ثنای خداوند صحبت می‌کنند و در ادامه خطبه تاریخی خود وضعیت اجتماعی جامعه را ترسیم کرده و تصویری کامل از وضعیت مسلمانان و یادآوری مشکلات و مفاسد اجتماعی را که آنها قبل از بعثت پیامبر (ص) درگیرشان بودند، مطرح ساختند. مهم‏ترین هدفى که در خطبه حضرت دنبال مى‏شود، فهماندن این حقیقت به همگان است که تنها راه ثمربخشى و سامان‌پذیرى دین و یگانه محور وحدت، پذیرش ولایت اهل بیت(ع) و سر سپردگى عملى به آن است.
حضرت زهرا(س) ، اسلام را به مجموعه‏اى متشکل از اعضا و ارگان‌هاى متعدد تشبیه کرده که ثمر بخشى آن در درجه نخست نیازمند یک نظام فرماندهى است که میان همه زیر مجموعه‏ها تعادل و توازنى نتیجه بخش برقرار سازد و در درجه دوم، وابسته به انسجام زیر مجموعه‏ها با یکدیگر و هماهنگى کامل آنها تحت یک فرماندهی است.

حضور اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا (س) در جامعه با رعایت شئونات حجاب و عفاف در حد اعلای فاطمی آن ، الگویی جاودانه برای زنان مسلمان است که نشان می دهد نه تنها حجاب و عفاف مانعی در برابر حضور اجتماعی و سیاسی زنان نیست که با رعایت آن می توان حضوری اثرگذارتر در جامعه داشت و با هویت انسانی خود،اثربخشی اجتماعی و سیاسی داشت.

حضرت فاطمه (س) در جهت روشن‏ساختن افکار عمومی از انحراف مسیر امامت، چهل شبانه‏روز دست حسن و حسین علیهماالسلام را می‏گرفت و سوار بر مرکبی می‏شد و همراه با حضرت علی علیه‏السلام به درِ خانه مهاجر و انصار می‏رفت تا آن‏ها را نسبت به غفلتی که دچار آن شده‏اند و انحراف موجود، بیدار سازد و غافلان و راحت‏طلبان را هوشیار سازد و به تکلیف اجتماعی و سیاسی خویش عمل کند.

رفتارهای اجتماعی حضرت در رابطه با مشرکان و دشمنان و خنثی کردن نقشه‌های آنها نشان از هوشیاری حضرت زهرا (س) دارد ، گویی حضرت زهرا (س) در ارایه سبک زندگی سیاسی و اجتماعی خود نقش مهمی را برای زنان ترسیم می نمایند، زنان جامعه اسلامی هر جا که نیاز باشد باید با حضوری موثر به همراه عفاف و حجاب ، از حق دفاع کنند و با تمسک به بانوی بزرگ جهان اسلام، هوشیارانه در راه دفاع از آموزه های دین اسلام گام بردارند.

 بولتن نیوز

  • .......


حضرت زهرا (س) بانوی نمونه جهان اسلام ، در تربیت فرزند نیز الگویی ماندگار از خود بر جای گذاشته است، حضرت زهرا (س) در دانشگاهی که در خانه کوچک خود ایجاد کرده بود ضمن تربیت برجسته ترین افراد، مادران تمام تاریخ را با سبک زندگی فاطمی در تربیت فرزند، یاری رسانیده است...

پیامبر رحمت و مهربانی (ص) سجده نمازش را آن قدر طولانی می‌کرد تا امام حسین (ع) به اراده خودش از روی شانه پیامبر برخیزد، بانوی آب و آیینه که خود درس آموخته چنین نمونه هایی هستند، معلم درسهای مهرورزی به فرزندان می شوند که به نمونه هایی از این آموزه ها اشاره می شود:

اول) تربیت در سبک تربیتی فاطمی پیش از به دنیا آمدن فرزند آغاز می شود و در آغاز تولدشان با عقیقه (قربانی) و صدقه که از مستحبات تاکید شده در اسلام است ، سلامت جسم و جان آنها را تضمین می شود، نقل شده است که فاطمه(س) هرگاه صاحب فرزندی می شد ، گوسفندی عقیقه می داد ، سپس روز هفتم ، سرشان را می تراشید و برابر وزن موهای آنها نقره صدقه داده ، برای قابله و همسایه ها هدیه می فرستاد و دیگران را در شادی خود سهیم می کرد . یکی دیگر از سنتهای جاری در زندگی حضرت زهرا (س) گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرزند بود تا تربیت دینی کودک همراه با ذکرهای ارزشمند اذان و اقامه ادامه یابد.

دوم ) لالایی های مادران از نخستین آموزه هایی است که فرزندان را در مسیر تربیت رهنمون می شود، همان زمانی که برخی می اندیشند که کودک توان درک ندارد اما چنین نیست و روح هشیار کودک همواره در حال دریافت است ، لالایی حضرت زهرا (س) آموزه های ایمان،شجاعت و شهامت، حق جویی و ... را در بر می گرفت: " شبیه پدرت باش و طناب از گردن حق باز کن، یکتا پرست باش و دست دوستی به دشمن مده." بهره گیری از انواع فرمهای ادبی و هنری در تربیت فرزند به ویژه شعر با توجه با ظرفیت بالای آن در انتقال مفاهیم، آغاز معرفی الگو مناسب، پرهیز دادن از همنشینی با بدان، انس و همراهی با فرزند و ... آموزه هایی است که می توان از این نکته برداشت کرد.

سوم ) سیره زندگی صدیقه طاهره (س) در زندگی ، کلاسی عملی در تربیت فرزندانشان است،کارشناسان تربیتی معتقدند آموزش از این روش ماندگارتر و مؤثرتر است، در همین زمینه امام حسن (ع) می فرماید: مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید.

چهارم) با نگاهی به حدیث شریف کساء حضرت زهرا (س) می بینیم که ایشان در پاسخ به سلام فرزندشان امام حسن (ع) می فرمایند : سلام برتو اى نور دیده ام و میوه دلم. نوع پاسخ ایشان نشان از احترامی است که برای فرزندشان قایل بودند و این آموزه سبب می شود که فرزندان نیز به یکدیگر و پدر و مادر احترام بگذارند، چنانچه نهایت احترام را می توانیم در میان فرزندان ایشان ببینیم.

پنجم) حضرت زهرا (س) فرزندانشان را به اعمال نیکو از جمله علم آموزی تشویق می نمودند به عنوان مثال به فرزندشان حسن(ع) می فرمود: "به مسجد برو ، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن". البته این کلام حضرت آموزه های مهم دیگری را نیز شامل می شود و آن ارتباط صحیح با فرزند ، ایجاد بهانه هایی برای گفت و گو با او و ... از دیگر نکات مهم تربیت فرزند است که باید سرمشق مادران قرار گیرد.

ششم) تربیت دینی سبک زندگی فاطمی از دوران کودکی آغاز می شود ، برای نمونه ایشان در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند به این منظور حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند.

هفتم ) بانوی نمونه اسلام همواره رسیدگی به فرزندان را در اولویت قرار می داد. سلمان می گوید :روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام فرزندش حسین گریه می کرد. عرض کردم : برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم ؟ ایشان فرمود : من به آرام کردن فرزند اولی هستم ، شما آسیاب را بچرخانید .

هشتم) برخی می پندارند که برخوردهایشان از نگاه تیزبین فرزندان دور می ماند و در این میان رفتار با عدالت در میان فرزندان اهمیت ویژه ای دارد که حضرت زهرا (س) این آموزه را نیز در سبک تربیتی خود جای می دهد و توجه ویژه ای به آن دارد ، روزی امام حسن(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار تشنگی کرد. رسول خدا(ص) برخاست، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود مقداری شیر دوشید و به امام حسن(ع) داد. فاطمه زهرا (س)، به پیامبر(ص) گفت : گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است. پیامبر(ص) فرمود: نه. هردو برایم عزیز و محبوبند . ولی چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم .

تاسی به آموزه های تربیتی زندگی حضرت زهرا (س) که نمونه های اندکی از آن مرور شد می تواند ما را گامی به سبک زندگی فاطمی نزدیکتر سازد و فرزندانمان را در مسیر زندگی سعادتمندانه یاری دهد.http://akhlagh.porsemani.ir/

  • .......
 پدر چه نقشی در تربیت کودک مسجدی دارد؟

هیچ پدری، هدیه‌ای برتر از تربیت نیک به فرزندش نبخشیده است و تربیت نیک از قبل از تولد کودک نه تنها به وسیله مادر که در اثر رفتار، باورها، عملکرد و حتی تغذیه پدر آغاز می‌شود.

به گزارش ایکنا ، روانشناسان غربی عقیده دارند، که در رشد و تربیت اخلاقی کودک از بدو تولد می‌توان موثر بود. اما اسلام این تاثیرگذاری را پیش از تولد و بلکه قبل از انعقاد نطفه می‌داند. تا جایی که برای تربیت فرزند صالح مواردی را برای رعایت زوجین گوشزد می‌کند؛ اعم از اینکه این دستورات خوراکی، اخلاقی و رفتاری باشند.
 
پدر در فرهنگ اسلامی از آنجا که ولایت قهری طفل را عهده دارد، اساسی‌ترین نقش را در تربیت فرزند می‌تواند ایفا کند، آن نقشی که حتی انتساب اشخاص در کلام قرآن کریم به پدر داده شده است(احزاب/٥). طبق فرمایش پیامبر گرامی اسلام کودکان فطرتاً خداجوی متولد می‌شوند، حتی اگر پدران آنان به هر آیین و مذهب دیگری باشند (احسائی، ١٤٠٣ق، ج١،ص:٣٥)، اما پس از تولد بنا بر نوع تربیتی که والدین بر آنان دارند تغییر می‌کنند.
 
نقش پدر در تربیت:
لازمه اینکه کودکی اهل نماز و مسجد شود تربیت صحیحی است که بر او صورت می‌گیرد و به تدریج با آن تربیت آموزه‌های دینی را یاد می‌گیرد.
 
از نظر روانشناسان، کودک ٦ ـ ٣ ساله مخصوصا پسر بچه‌ها؛ پدر را الگوی خود قرار می‌دهند. پدر از نظر کودک سمبل قدرت است. ضامن خانواده است و همه آرزوی کودک این است که مثل پدر باشد.از این رو اهمیت نقش پدر در روند شکل‌گیری شاکله فرزند مشخص می‌شود.
 
هیچ پدری، هدیه‌ای برتر از تربیت نیک به فرزندش نبخشیده است
پدردلسوز خود را مسئول تربیت فرزندان می‌داند و تمام تلاش و همت خود را به کار می‌گیرد. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى‌فرماید: «ألا کُلُّکُم راع وَ کُلُّکُم مَسئولٌ عَن رَعیتهِ،... وَ الرَّجُلُ راع عَلى اَهلِ بَیتِه وَ هُوَ مَسئولٌ عَنهُم (ورّام، ١٤١٠ق،ج١،ص:٦) بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید. مرد نگهبان خانواده و فرزندان خویش است و در مقابل آنها مسئول و بازخواست خواهد شد (قشیری نیشابوری، ١٤٢٤ق، ج٣، ص:١٤٥٩، ح٢٠) و نیز فرمود: هیچ پدری، هدیه‌ای برتر از تربیت نیک به فرزندش نبخشیده است (ترمزی، بی تا، ص:٣٢٨، ح:١٩٥٢).
 
پدری که برای موفقیت در تربیت فرزند دست به دعا بر می‌دارد و در این مسیر از خدای متعال یاری می‌جوید. امام سجاد(ع) در تربیت فرزند در دعای «۲۵ صحیفه سجادیه» از خداوند استمداد مى‌طلبد و عرض مى‌کند: «الّلهمَّ اَعِّنِى عَلَى تَرْبیتِهِم وَ تَأدیبِهِم وَ بِرِّهِم (امام سجاد، ١٣٧٦ق، ص:١٢٢) خدایا! مرا در تربیت و ادب آموزى و نیکوکارى فرزندانم یارى و مدد فرما».
 
حتی پیش از تولد و قبل از انعقاد نطفه کودک، پدر موظف است در تربیت فرزندی که قرار است بوجود آید، کوشا باشد و جسم و روح خویش را به بالاترین آمادگی برساند، در روایات شریف ما حتی به نوع خوراک پدر قبل از انعقاد نطفه تاکید شده است، در روایتی شریف امام صادق (ع) فرمودند: هر کس ناشتا میوه به بخورد، نطفه‌اش پاکیزه می‌شود و فرزندش نیکو می‌شود. (کلینی، ١٤٢٩ق، ج٦،ص:١٢٤) و نیز فرمود: خوردن انار شیرین، منی مرد را افزایش می‌دهد و فرزند را زیبا می‌گرداند(همان، ص:٣٥٥) این روایات حاکی از اثرات جسم و روح پدر بر فرزند است.
 
پدر مومنی که از هنگامه ازدواج در پی ساختن نسلی مومن و پاک است، با تضرع و خضوع از درگاه خدای متعال درخواست فرزندی صالح می‌کند تا پروردگار عالمیان در میان بندگان صالح خود به او گلی را تقدیم کند؛ چرا که به فرموده رسول گرامی اسلام «الْوَلَدُ لِلْوَالِدِ رَیْحَانَةٌ مِنَ اللَّهِ یَشَمُّهَا [قَسَمَهَا] بَیْنَ عِبَادِه»(إبن فهد حلی، ١٤٠٧ق، ص:٨٤).
 
و به هنگامه جماع پدر دعایی را که امام باقر(ع) به پدران آموخت را زمزمه می‌کند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى وَلَداً وَ اجْعَلْهُ تَقِیّاً لَیْسَ فِى خَلْقِهِ زِیَادَهٌ وَ لَا نُقْصَانٌ وَ اجْعَلْ عَاقِبَتَهُ إِلَى خَیْرٍ» (کافى/ ج ٦/ ص ١٠) و از خدای متعال فرزندی متقی و سالم و عاقبت بخیر طلب می‌کند و خواستار دوری شیطان از او می‌شود. و می‌گوید: بارالها! شیطان را از من دور ساز و شیطان را از آنچه روزی ما کرده‌ای، دور ساز (إبن ماجه، بی تا، ص٣٣٣، ح:١٩١٩).
 
همچنین در این باره مولای متقیان فرمود: از خدا فرزند زیبا و خوش قد و قامت نخواستم ولى تقاضا کردم فرزندى مطیع خدا، بیمناک و پرهیزگار به من عنایت فرماید تا هر وقت چشمم به او افتاد که فرمانبردار خدا است، خرسند شوم. (إبن شهر آشوب، ١٣٧٩ق، ج٣، ص:٣٨٠)
 
تلاشی که پدر برای کسب لقمه حلال برای خانواده‌اش انجام می‌دهد مانند جهاد است
یک پدر نمونه، پدری است که افزون بر آموزش اخلاق و رفتار خوب به فرزندان بتواند روزی خانواده‌اش را نیز از راه حلال به دست آورد. زیرا این روزی حلال در سرنوشت فرزندان بسیار مؤثر است.
 
رسول گرامی اسلام فرمود: جهاد کردن فقط در هنگام نبرد و جنگ نیست، بلکه تلاشی که پدر برای کسب لقمه حلال برای خانواده‌اش انجام می‌دهد نیز مانند جهاد است و خداوند اجری که به مجاهدین فی سبیل اللّه می‌دهد همان اجر را به پدر نیز می‌دهد(کلینی، ١٤٢٩ق، ج٩،ص:٥٦٤). و مولای خوبان در خطبه ١٥١ نهج البلاغه فرمودند: لقمه حرام و ناپاک را به خانه نبرید چرا که آنچه آبیاریش پاکیزه باشد نهالش پاکیزه و میوه‏اش شیرین است و آنچه آبیاریش آلوده باشد نهالش آلوده و میوه‏اش تلخ است.(رضی، ١٣٨٨ش،ص:١٣٦).
 
پدر نمونه در قرآن:
در قرآن کریم الگوهایی از پدران نمونه به ما نشان داده شده که دلسوزانه و با تمام وجود برای هدایت و نمازخوان شدن کودک خویش تلاش کرده‌اند. در آیه ١٣٢ سوره طه خدای متعال خطاب به رسول رحمت می‌فرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ‏ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها؛ خانواده‏ات را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش‏ و نیز در توصیف حضرت اسماعیل علیه السلام می‌فرماید:کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ، همواره خاندان خود را به نماز و زکات امر مى‏‌کرد»(مریم/٥٥) و درباره توصیه لقمان حکیم به فرزندش می‌فرماید: «یا بنىّ‏ اقم‏ الصلوة و أمر بالمعروف» فرزندم! نماز به پا دار و امر به معروف کن‏(لقمان/١٧).
 
باز در قرآن کریم نمونه‌ای از پدر و فرزند مسجدی را برای ما به عنوان الگو مطرح می‌سازد. ابراهیم و اسماعیل(ع) که هم تعمیرکننده، هم خادم و متولی مسجد هستند. آن پسری که در تمام طول تعمیر و نظافت مسجد دوشادوش پدر است تا پدر برای او و نسلش دست به دعا برمی‌دارد.
 
به فرموده پیامبر مهربانی‌ها فرزند برای پدر و مادر مایه پاداش الهی است (طبرانی، بی تا، ج١، ص:٢٣٦، ح٦٤٦) بنابراین تربیت صحیح فرزند برای پدر و مادر نوعی «باقیات الصالحات» تلقی می‌شود و ذخیره آخرت است.
 
اوست که در بهشت بر خود می‌بالد و علت بهشتی شدنش را دلسوزی برای تربیت فرزندش می‌داند و مى‏‌گوید: «قالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فى أَهْلِنا مُشْفِقینَ» (طور/ ٢٦). ما نسبت به فرزندانمان دلسوزی داشتیم.
 
روزی حسن بصرى گفت: بچه چیز نحسى است؛ براى اینکه اگر زنده باشد بار است و اگر بمیرد غصه است. امام زین العابدین (ع) فرمودند: کَذَبَ وَ اللَّهِ نِعْمَ الشَّىْ‏ءُ الْوَلَدُ إِنْ عَاشَ فَدَعَّاءٌ حَاضِرٌ وَ إِنْ مَاتَ فَشَفِیعٌ سَابِقٌ» (راوندی، ١٤٠٧ق، ص:٢٨٥) به خدا دروغ مى‏‌گوید، فرزند چیز خوبى است. زنده باشد دعائى است و اگر بمیرد شفیعى است.
 
کتابنامه :
۱. إبن ماجه قزوینی، محمد بن یزید(٢٧٣ق): سنن إبن ماجه، ریاض، مکتبه المعارف للنشر و التوزیع، بی تا.
۲. إبن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی(٥٨٨ق):مناقب آل ابی طالب، قم، علامه، ١٣٧٩ق،چاپ:اول.
۳. إبن فهد حلی، احمد بن محمد(٨٤١ق): عده الداعی و نجاح الساعی، محقق:احمد موحدی قمی، قم، دارلکتب الاسلامی، ١٤٠٧ق، چاپ:اول.
۴. أحسایی، إبن ابی جمهور(٨٨٠ق)، عوالی اللئالی، تحقیق: سید شهاب الدین نجفی مرعشی، قم، سید الشهداء، ١٤٠٣ق، چاپ:اول.
۵. ترمزی ،محمد بن عیسی(٢٧٩ق): جامع الترمزی ،ریاض، بیت الافکار الدولیه، بی تا.
۶. جمعی از نویسندگان، نماز مسجد و خانواده(مقالات برگزیده)، تهران، ستاد اقامه نماز، ١٣٩٠ش.
۷. راوندی، سعید بن هبه الله قطب الدین(٥٧٣ق): الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عج، ١٤٠٧ق، چاپ:اول.
۸. طبرانی(٣٦٠ق): المعجم الکبیر، تحقیق:حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، چاپ:دوم.
۹. علی بن الحسین، امام سجاد علیه السلام: صحیفه سجادیه، قم، الهادی، ١٣٧٦ش، چاپ:اول.
۱۰. قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج(٢٦١ق): صحیح المسلم، بیروت، دارالفکر، ١٤٢٤ق، چاپ: اول.
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب(٣٢٩ق): الکافی، قم، دارالحدیث، ١٤٢٩ق، چاپ: اول.
۱۲. مجلسی، محمد باقر(١١١٠ق):بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ١٤٠٣ق، چاپ: دوم.
http://www.rajanews.com/
۱۳. ورّام بن ابی فراس، مسعود بن عیسی(٦٠٥ق): مجموعه ورام، قم، مکتبه فقیه، ١٤١٠ق، چاپ:اول.
  • .......