بصیرت
چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ق.ظ
: این روزها حمایت صریح بیبیسی و رسانههای ضدانقلاب از لیست هاشمی رفسنجانی و تاکید بر لزوم رای نیاوردن سه عالم انقلابی آیات جنتی، یزدی و مصباح یزدی به خطکش مهمی در تشخیض جریانات سیاسی کشور تبدیل شده است.
به گزارش رجانیوز اشاره رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر خود درباره توصیه رسانههای انگلیسی برای رای دادن و رای ندادن به برخی چهرهها در انتخابات خبرگان کافی بود تا تقسیمبندی جدیدی در صحنه انتخابات خبرگان شکل بگیرد. رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر خود فرمودند: « رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسیها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی میخواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا میکرد و از او میپرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیسها یک روزی اینجور در امور کشور دخالت میکردند؛ بعد هم آمریکاییها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است.»
این سخنان رهبرمعظم انقلاب تلاش جریان هاشمی رفسنجانی درباره خطکشی بین نیروهای انقلاب با دوگانه افراط _ اعتدال که تداوم خط دوساله دولت و اعتدالیها بود را ناکام گذاشت و توجه همه را به دشمن بیرونی انقلاب یعنی استعمار و استکبار جهانی جلب کرد. پس از این سخنان بود که تحلیلهای دوهفتهای رسانههای دشمن و ضدانقلاب مثل بیبیسی و رادیو فردا که در حاشیهسازیهای هاشمی و یارانش کمرنگ شده بود؛ در کانون توجهات جریانهای دلسوز داخلی قرار گرفت. این رسانهها در خط خبری هماهنگ، «رای سلبی به لیست هاشمی» برای رای نیاوردن سه عالم انقلابی یعنی آیات جنتی، مصباح و یزدی را مطرح کردند.
پس از این اشاره راهگشای رهبرانقلاب بود که موجی از اعلام برائتها از لیست هاشمی رفسنجانی و حمایت صریح انگلیش از آن به راه افتاد. چهرههای مختلف انقلابی حمایت رسانه های استعماری از جریان هاشمی را نشانه دلبستن استعمار به جریان او به خاطر عملکرد دوساله اش دانستند. همچنین این هدفگیری مغرضانه توسط رسانه های ضدانقلاب باعث افزایش محبوبیت این سه عالم انقلابی شد. سه چهرهای که شاید مهمترین ویژگی مشترکشان، کوتاه نیامدن از دشمنی با دشمنان اسلام و انقلاب بود. مسالهای که باعث شد نام آنها در کنار چهرههای درخشان تاریخ ایران مثل شیخ فضلالله نوری قرار بگیرد. عالمی که معتقد بود «مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانی ها نمی خورد.»
پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان تحتالحمایه انگلیس و محاصره خانه شیخ فضلالله توسط آنها؛ یک نفر از سفارت روس وارد خانه شد و از ایشان خواست که به سفارت روسیه پناهنده شوند. اما شیخ بشدت مخالفت کرد بعد، آن شخص اظهار کرد که اگر حاضر نمیشوید بیایید لااقل پرچم را بالای در خانه نصب نمایید باز همشیخ فضلالله جواب داد که «اسلام زیر بیرق کفر نمیرود. آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کردهام حالا بیایم بروم زیر بیرق کفر؟» پس از آن شیخ همه اطرافیان را مرخص کرد تا به ایشان آسیبی نرسد.
سرانجام شیخ فضلالله را دستگیر کرده و پس از سه روز محاکمهای صوری تشکیل داده و یکی از منحرفان روحانینما حکم اعدام ایشان را صادر کرد. در آستانه اعدام، یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید. ایشان در جواب گفت: « دیشب رسول خدا را در خواب دیدم فرمودند: فردا شب مهمان منی و من چنین امضایی نخواهم کرد». مرحوم جلال آلاحمد در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران مینویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.»
اکنون سی و هفت سال پس از انقلاب، بازهم انگلستان از یک جریان اعلام حمایت کرده است. بازهم روحانیت متعهد و دشمن شناس که هیچگاه حاضر به مسامحه و کوتاه آمدن از اصول نبوده، مورد بغض استعمار قرار گرفته است. اگر صد و ده سال پیش انگلستانمیکوشید شیخ فضلالله را با انگ مخالفت با مشروطه و خواست مردم معرفی کند، حالا نیز میکوشد آیات سه گانه را با برچسب تندروی منزوی کند. خط همان خط است..
rajanews.com
- ۹۴/۱۲/۰۵