مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

۱۴ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است



خاطرات تلخ و شیرین مبلغین خوزستانی؛ 
از حضور بی عمامه بالای منبر تا مناظره کشاورز و روحانی 
حوزه/ منبر را شروع کردم و یک حدیث عربی خواندم، هنوز ترجمه را نخوانده بودم که یکی ازاهالی روستا با صدای بلند گفت: "حاج آقا گرسنمون شد نمی آی پایین مهمان سفره شام ما باشی" ...

خبرگزاری «حوزه»، / تبلیغ دین یکی از مهمترین رسالت های روحانیون است و در این راه سختی ها و مشکلات را به جان می خرند و با حضور در مناطق محروم و دور افتاده، مصداق "هدیً للناس" می شوند و بدون چشمداشت، مردم را در مسیر هدایت الهی قرار می دهند.

خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، در اهواز به سراغ تنی چند از هادیان امت اسلامی رفته و پیرامون خاطرات تبلیغی آنان به گفتگو نشسته که حاصل آن در ادامه می آید.

*حضور بی عمامه بالای منبر!

حجت الاسلام سید عادلی هاشمی فر خاطره ای از فراموش کردن عمامه اش نقل کرده و می گوید: در ماه مبارک رمضان در لیالی قدر، قرار سخنرانی و منبر نزدیک به هفت مجلس در شهرستان اهواز داشتم؛ در یکی از منابر آن قدر عجله داشتم که فراموش کردم عمامه بر سر گذارم و آن را درون ماشین جا گذاشتم و بدون عمامه وارد مجلس شدم. مردم با دیدن من بلند شدند، احترام گذاشتند، اما چپ چپ نگاه می کردند. یکی از آنها گفت "حاج آقا اتفاقی افتاده با کسی دعوا کردین"!

وقتی تعجب من را دید، گفت: آخه عمامه سرتون نیست، گفتم شاید اتفاقی افتاده، به همین دلیل، سریع برگشتم و عمامه ام را بر سر گذاشتم و دوباره وارد شدم و همون احوال پرسی ها البته این دفعه همراه با خنده توسط مردم انجام شد.

*تجربه ای عملی از حدیث «طبیب دوار بطبه»

حجت الاسلام عبدی نژاد نیز با نقل خاطره ای از سفر تبلیغی خود به یکی از روستاهای اطراف رامهرمز، می گوید: در اولین دوره تبلیغی خود، برای تبلیغ به یکی از روستاهای اطراف رامهرمز رفتم؛ اوایل تبلیغ  فقط تعدادی پیرمرد برای نماز به مسجد می آمدند و این موضوع مرا دچار ناراحتی می کرد که چرا جوانان حضور ندارند؛ این مسئله آن قدر برای من سخت بود که تصمیم گرفتم برگردم.

در همین افکار بودم که به ذهنم خطور کرد حالا که آنها به  سراغ من نمی آیند، من به سراغ آنها بروم؛ به سراغ تعدادی از جوانان روستا رفتم، با آنها از مسائل مختلف حرف زدم، با هم شوخی کردیم.

روز بعد وقتی به مسجد رفتم، دیدم که مسجد مملو از جوانان و نوجوانان شده و به گفته خود اهالی این اتفاق بی نظیر بود. از فرصت حضور آنها بهره برده و از آنان نظرخواهی کردم که چه کاری دوست دارید، در مدت حضورم انجام بدهیم؛ آنها به مسائل ورزشی علاقه نشان دادند.

با برگزاری مسابقات ورزشی جام رمضان، کم کم ارتباط موثر و قوی میان اهالی روستا با مبلغین ایجاد شد و دید آنها به کلی نسبت به روحانیت عوض شد.روایت تصویری از فعالیت یک مبلغ در مناطق محروم خوزستان

درسی که از این تبلیغ گرفتم دقیقا مطالبق با حدیث«طبیب دوار بطبه» بود؛ باید به دنبال مردم رفت و آنها را با معارف الهی آشنا کرد، آنوقت استقبال بی نظیر انها را خواهیم دید.

*مردمی که روحانی ندیده بودند

حجت الاسلام امین بهرامی، امام جماعت مسجد امام رضا(ع) نیز خاطره ای از اولین روزهای تبلیغ خود بیان می کند و می گوید: سال اول تبلیغ در یکی از روستاهای اطراف رامهرمز، در شب رحلت پیامبر(ص) برای سخنرانی به منبر رفتم؛ سخنرانی خود را با موضوع نماز شروع کردم.

چندین سال بود که هیچ روحانی برای تبلیغ به آن منطقه نرفته بود و اهالی روستا اطلاعات خاصی در مورد منبر و سخنرانی نداشتند.

من اولین روحانی جوانی بودم که بعد از سال ها در آن منطقه حضور پیدا کرده بودم.

*"حاج آقا گرسنمون شد نمی آی پایین"

منبر را شروع کردم و یک حدیث عربی خواندم، هنوز ترجمه را نخوانده بودم که یکی ازاهالی روستا با صدای بلند گفت: "حاج آقا گرسنمون شد نمی آی پایین مهمان سفره شام ما باشی"؛ شخص دیگری به او تذکر داد و توضیح داد منبر تازه شروع شده و حاج آقا قراره چند دقیقه سخنرانی کنند.

آن شخص که تجربه ای از منبر و سخنرانی نداشت متوجه منظور نشد، بالاخر چند دقیقه ای نشست و وقتی مقداری از سخنرانی گذشت و کمی در مورد معارف دینی سخن گفتم، آن شخص تازه متوجه شد برای چه کاری آمده ام، چرا که مطالب و سخنانی که در مورد احکام و نماز می گفتم را برای اولین بار می شنید؛ این مسئله برای اهالی روستا جالب بود و بسیار استقبال کردند و آن فرد تا آخر مجلس ماند و درخواست داشت بیشتر بمانم.

*استقبال غیرقابل تصور

حجت الاسلام کریم حَزبَوی که برای تبلیغ به شهر کارون رفته بود از شور و نشاط جوانان نسبت به فعالیت های دینی خویش اینگونه تعریف می کند: جوانان منطقه کوت عبدالله آن قدر تشنه حضور در فعالیت های مذهبی هستند که با حضور یک روحانی جوان و خوش مشرب، شور و حضور بی نظیری از خود به نمایش می گذارند.

پس از حضور بنده در یکی از مساجد جمعی از جوانان منطقه مراجعه کردند و درخواست ایجاد هیئت عزاداری امام حسین (ع) داشتند. بعد از این که موافقت شد و مقدمات کار فراهم گردید، در کمال شگفتی و تعجب دیدم نزدیک هزار نفراز جوانان منطقه به صورت خود جوش حضور پیدا کردند و زمینه مناسبی ایجاد شد تا در ادامه برنامه های فرهنگی از وجود آنها بهره ببریم و حتی نماز صبح که معمولا افراد کمی در آن شرکت می کنند با استقبال و حضور گسترده مردم مواجه بود.

*کودکان با بیرق و پرچم به انتظار ایستاده بودند

حجت الاسلام علوی یکی دیگر از مبلغین خوزستانی نیز با نقل خاطره ای از حضور خود در روستای بیت محارب از توابع شهر باوی، می گوید: در اوایل تبلیغ با درخواست برخی از اهالی روستا تصمیم به دعوت از یکی از علمای استان گرفتیم. همراه با آیت الله حیدری از علمای برجسته استان خوزستان به سمت روستای بیت محارب حرکت کردیم.

هنگامی که می خواستم وارد جاده فرعی منتهی به روستا شویم، مشاهده کردیم که اهالی روستا به صورت خودجوش و بدون آن که کسی از آنها خواسته باشد، تمام مسیر جاده اصلی تا روستا با ماشین منتظر بودند و کودکان با بیرق و پرچم در جاده به انتظار ایستاده بودند.

هر چه جلوتر می رفتم و بر تعداد جمعیت اضافه می شد؛ افرادی جهت خواندن اشعاری به زبان عربی در مسیر ایستاده بودند؛ در نزدیکی مسجد گروه زیادی اماده قربانی کردن گوسفندان بودند.

نزدیک اذان مغرب به مسجد روستا رسیدیم. جوانان روستا با موتور به استقبال آمدند و تمام اهالی منطقه روحانیت را به عنوان عزیزترین مهمان خویش گرامی میداشتند و این مسئله تعجب همه ما را بر انگیخته بود و هرگز ان را فراموش نمی کنم.

*حاج آقا شما برای چه آمدید

حجت الاسلام محمود صخراوی سعدی که برای تبلیغ به روستای احمیر حوالی شهر سوسنگرد رفته بود، از خاطرات تبلیغی خود تعریف می کند و می گوید: در ابتدا تصور می کردم که اهالی منطقه حضور روحانیت را نمی پذیرند، اما وقتی درآنجا حضور پیدا کردم، برعکس آن را دیدم.

در آن منطقه با اینکه وضعیت مالی ضعیفی دارند و اماکن فرهنگی و ورزشی وجود ندارد، اما با این حال به روحانیت خیلی احترام می گذارند و با تمام وجود خود را در اختیار روحانیت قرار می دهند و با جان و دل برای روحانی که جهت نشر اسلام و معارف به منطقه آنها آمده، فضا را مهیا می کردند.

در اوایل حضورم در روستا یک بار که برای اقامه نماز می رفتم با خود می گفتم الان جلوی من را خواهند گرفت و می گویند حاج آقا شما کی هستید و برای چه آمدید، چه کسی شما را فرستاده است؛ اما نماز را که خواندم بین نماز متولی مجلسی که در آن حضور داشتم، آمد و ازمن در مورد اسم و رسمم سئوالاتی پرسید. سپس شروع به صحبت برای مردم حاضر در مجلس کرد تا خود را برای استفاده از صحبت های روحانی، آماده کنند.

بر خلاف انتظارم آنها خیلی زود با من صمیمی شدند و هر امکاناتی که لازم بود را در اختیارم قرار دادند.

زمانی هم که چند جلد قرآن و مفاتیج برای مسجد روستا بردم آنچنان جو مثبتی نسبت به روحانیت ایجاد شد که بسیار متعجب شدم.

*خانه ای که آتش گرفت، اما قرآن بالای طاقچه سالم ماندروایت تصویری از فعالیت یک مبلغ در مناطق محروم خوزستان

حجت الاسلام رستمی نیا نیز از دیگر مبلغان خوزستانی از خاطرات سفر تبلیغی خود در منطقه عشایری بختیاری استان خوزستان در رشته کوه های زاگرس چنین نقل می کند: بنده در مناطق عشایری بختیاری شهرهایی همچون لالی، مسجد سلیمان و اندیکا حضور داشتم؛ صفا و صمیمیتی که در عشایر وجود دارد ما را در امر تبلیغ خیلی دلگرم می کرد.

در منطقه لَلَر، در دل کوه های زاگرس، قرآن بسیار زیبا و جالبی وجود داشت که اهالی اعتقاد داشتند که این قرآن به هنگام سفر امام رضا(ع) به مرو به آنها هدیه شده و برخی نیز می گفتند به خط بابا زید گیلانی است که چند صد سال پیش نوشته شده بود.

نکته ای که جلب توجه می کرد اهمیت بسیار اهالی منطقه به این قرآن بود؛ بارها اتفاقات و حوادثی پیرامون آن قرآن به وجود آمد از جمله این که، در خانه ای که نگههداری می شد، حریقی صورت گرفت و تمام وسایل سوخت اما به این قرآن هیچ گونه آسیبی نرسید.

دیگر این که زمانی سیل بزرگی در منطقه آمد و بسیاری از خانه ها تخریب شد؛ بعد ازمدت ها این قرآن که آب آن را به منطقه دیگری برده بود، پیدا شد بدون اینکه آسیبی به آن برسد دوباره در محل خود قرار گرفت.

این حوادث من را به این نکته متوجه می کرد که خداوند همواره به دوستداران خود و اولیائش نشانه هایی برای تقویت ایمان آنها ارائه می دهد.

*مناظره کشاورز و روحانی

حجت الاسلام حسینی در خاطره ای به بیان حکایت جالبی از سفر تبلیغی خود می پردازد:

برای تبلیغ به روستایی رفته بودم، پس از ۱۵ روز که قصد عزیمت داشتم، شخصی از اهالی روستا وقتی دید که می خواهند از من قدر شناسی و بدرقه کنند، گفت: خوب ده روز آمدی، پاکت گرفتی و رفتی؛ به من بگو تو این ده روز چکار کردی؟ من دیدم اگر جواب تندی بدهم، تمام اثر تبلیغم در روستا ازبین خواهد رفت

از او پرسیدم شغل شما چیست؟ گفت که زراعت است و گندم می کارم، گفتم چند روزه گندم را درو می کنی، گفت بین ۱۰ تا ۱۵ روز، پرسیدم کل زحمتی که می کشی همین است، گفت نه آقا؛ آن قدر شب ها بیدار بودم؛ زمین آب دادم؛ شخم زدم و در این ۱۵ روز نتیجه زحمت خود را جمع می کنیم. گفتم آفرین؛ این چند روز هم من نتیجه کارمان را به شما عرضه می کنیم و ثمره ۱۱ ماه مطالعه و تحریر خود را  که ذره ذره اندوخته ام به شما عرضه می کنم.

افراد حاضر و خود آن شخص با این مثال پس از این گفت و گو ابراز خرسندی کردند و با خاطره خوبی از هم جدا شدیم.

  • .......



گفتگوی 9دی با آیت الله حاج شیخ عباس تبریزیان محقق و مدرس طب اسلامی


درباره عوارض باید عرض کنم، چون طب اسلامی، طب پیامبر(ص) و طب معصومین(ع) و در حقیقت طب خداوند است، یا اصلا عوارض ندارد و یا اگر عوارض داشته باشد خیلی کم است. ولی در مقابل طب شیمیایی عوارض زیاد دارد؛ چون طب بشر و عقل بشر است، بشر به چیزهایی میرسد و بعد متوجه میشود که این عوارض را دارد این آثار را دارد. این البته عوارضی است که زود حاصل میشود؛ زود بوجود می آید، این عوارض را درک می کند. برای همین است که می گوید این دارو این عوارض را دارد. دیدید هر دارویی که میخوریم ده دوازده عوارض برایش در بروشور دارو می نویسند . ولی تازه این مهم نیست آنی که مهم است، عوارض آن داروها در دراز مدت و تاثیر وسیع و گسترده آن در طول زمان است.
یک رئیس دانشگاهی آمد منزل ما؛ میگفت که ما دانشمندان کانادایی و امریکایی و اروپایی نشستیم بررسی کردیم این سوال را مطرح کردیم 70 سال قبل سرطان نبوده، الان از هر 7 یا 8 نفر یک نفر مبتلا به سرطان است این سوال را مطرح کردیم که چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ می گوید روزها این مسئله را عالمانه بحث و مطرح کردیم و دقیق، به این رسیدیم که این داروهای شیمیایی، خودش سبب سرطان شده است. چون اینها مواد شیمیایی است که در مغز استخوان ها رسوب میکند، مغز استخوان را از کار میاندازد. تبدیل میشود به سرطان خون، در سلول رسوخ میکند و سلول را تبدیل میکند به سلول سرطانی. واقعا همین است، حالا این درخصوص سرطان، ولی به طور کلی هم همین طورست. دقت کنید که داروهای شیمیایی نیاز مردم را به دارو زیاد کرده است. ما 35 سال قبل رفتیم مشهد؛ آنجا دوتا داروخانه بود خالی، یکی داروخانه افشار و یکی داروخانه دیگر، آن هم خالی. ولی الان ده ها بلکه صدها داروخانه همه هم پر از جمعیت؛ درمانگاه ها همین طور؛ بیمارستان ها همین طور. وزارت بهداشت اعلام کرده که از هر 6 نفر یکی بستری می شود و الان نزدیک به یک میلیون تخت نیاز است. این یعنی دارو و طب شیمیایی، خودش سبب زیاد شدن بیماری ها شده.، نیاز به دارو، تشدید بیماری های مردم را به وجود آورده و بوجود آمدن بیماری های جدید، نیاز مردم را به دارو تشدید کرده است. سی چهل سال قبل در ایران مصرف دارو چقدر بوده؟ الان چقدر است؟ هزار برابر شده. پس نیاز به دارو را زیاد کرده و این خود یک مکانیزم دارد. مکانیزمش این است که طب شیمیایی که طب ابتکاری نیست؛ آمده اند گیاهانی را که از قدیم برای درمان از انبیا به ما رسیده که مثلا این گیاه سردرد را درمان میکند یا تب را درمان میکند تجزیه و تحلیل کردند؛ مثلا این گیاه پتاسیم دارد، منگنز دارد، کبالت دارد، کروم دارد، سلولز دارد و... یکی یکی اینها را تجزیه میکنند میبینند یک ماده ای مثل پتاسیم در آن مثلا سر درد را درمان میکند. خب اینها میآیند این پتاسیم را به شکل شیمیایی تهیه میکنند به بیمار میدهند. اما الان خودشان متوجه شدند که این داروها عوارض دارند. چرا عوارض دارند؟ درست است این گیاه ده ؛ بیست تا ماده داشت. اما اینها فکر کردند که این مواد فایده ای ندارد و فقط باید آن ماده موثر را پیدا بکنند ولی الان متوجه شده اند که هر ماده ای در گیاه، محافظ قسمتی از بدن است. فلان ماده از کبد محافظت میکند، سولز از معده و روده محافظت میکند، از چه محافظت می کند؟ از تاثیر آن ماده ای که موثر است مثلا از تاثیر پتاسیم که به کبد آسیب می زند یا به مغز یا به شش یا به معده آسیب میزند. این مواد دیگری که در آن گیاه بود هرکدامش محافظ یک قسمتی از بدن بوده. این است که الان داروی شیمیایی که مصرف میکنید به کبد آسیب میزند به شش آسیب میزند به مغز آسیب میزند به معده و روده آسیب میزند و میبینید که آهسته آهسته بیماری های جدید شایع شده است. البته سازندگان دارو این مسئله را درک میکنند؛ میفهمند  و میدانند که اگر کسی امروز یک دارو مصرف کند یک ماه دیگر باید دوتا مصرف بکند، یک سال دیگر باید 4 یا 5 تا مصرف بکند و اینها خودشان میخواهند به خاطر درآمدشان به خاطر اقتصادشان که مردم دارو بیشتر مصرف کنند.

http://9day.ir/

  • .......


پاسخ - دختری خانمی گفتند : خدا بین ما فرق میگذارد . گفتم : ببخشید ، آیا غذای شما که بیست ساله هستی با غذای برادر دو ساله ات ، یک اندازه است ؟ گفت : نه . گفتم : چطور مادرت بین شما فرق می گذارد ؟ گفت : ظرفیت شکم او کمتر است . گفتم : آفرین عدالت این نیست که به همه مساوی بدهند ، عدالت آن است که به هر کس به اندازه ی ظرفیتش به اوبدهند . هر کس شکر نعمت بکند ، ظرفیتش بیشتر میشود و جا برای نعمت بعدی بیشتر میشود . ما جلوی خانه ی امام رضا (ع) صف میکشیم . هر ظرفی داریم به همان اندازه به ما می دهد . اگر بیشتر از ظرفیت به ما بدهد مست می شویم . حضرت موسی دیدند بچه ها شنا میکنند . نابینایی هم آنجا آه می کشید . حضرت موسی گفت : خدایا او گناه دارد چه فرقی با آنها دارد ؟ مبیشود به او چشم بدهی ؟ خدا خطاب کرد : این ظرفیت چشم داشتن را ندارد . چشم نداشته باشد بهتر است . حضرت موسی که به اندازه خدا به اسرار آگاهی نداشت ، اصرار کرد و به دعای موسی ، چشمش بینا شد و به داخل آب پرید و تمام ضعیف ها را داخل آب می کرد . حضرت موسی گفت : خدایا او را برگران . خدا گفت : نمیشود . من که خدا هستم بیشتر می فهمم که ظرفیت چشم داشتن را ندارد و به او چشم ندادم . مردی در صف اول نماز نشسته بود و گفت : من ندارم ، فقیر هستم . پیامبر چند درهم به او داد و گفت : به نفع خودت است که فقیر باشی . با آن پول ها پارچه فروشی در جلوی مسجد راه انداخت . و کاسبی را شروع کرد . در روز دوم به نماز اول نرسید و در روزهای بعد اصلا مسجد نیامد و کاسبی میکرد . پیامبر او را دید و گفت وضعت چطور است ؟ گفت : کار مردم را راه می اندازیم . پیامبر گفت : آن چند درهمی که روز اول به تو قرض دادم را به من برگردان . همه ی برکت به خاطر آن پول بود . دوباره فقیر شد و به صف اول مسجد آمد . پیامبر گفت : دیدی به تو گفتم که ظرفیت پولدار شدن را نداری . اگر ما از خدا بیشتر می خواهیم اول ظرفیتش را پیدا کنیم . حالا می گویند : ما می خواهیم ولی ظرفیتش را نمی دهد ؟ نه این طور نیست . من الان به باشگاه ورزشی می روم تا وزنه بردار بشوم . اول به سراغ وزنه ی صد کیلویی می روم ولی مربی می گوید : باید از وزنه ی پنج کیلویی شروع کنی . پس اول من باید توی راه بیایم و از راهنما ، راه را بپرسم . دوم گام ها را بر اساس ظرفیت خودم تعریف کنم و کم کم به آن اضافه کنم . مثلا با دانشجویان مسجد می روییم . بعضی ها شروع می کنند ، روزی پنجاه رکعت نماز و طواف . می گویم : کجا می روی ؟ میگوید : باید فرصت ها را پر کنیم . بله ولی باید آرام آرام پر کرد . مسیر زندگی ما مثل نوار قلب است . گاهی بالا می رود و گاهی پایین میآید . یا مثل مار پله است بالا می روییم و نیش می خوریم و پایین می آییم . رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود ، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود . ما باید راه را پیدا کنیم و گام ها را بر اساس ظرفیت خودمان برداریم . خیلی از انسان های که فکر میکردند اگر پول گیرشان بیاید بنده ی خدا میشوند ، از خدا دور شدند . پول یک نعمت الهی است . آمار کسانیکه با پول بهشت خریدند بیشتر است یا آنهایی که جهنم خریدند؟ قدرت یک نعمت الهی است . در طول تاریخ آنهایی که قدرت پیدا کردند درست استفاده کردند ؟ چون برای استفاده ی این نعمت سراغ راهنما نرفته ام . این نعمت را در بیراهه مصرف کردم و حقش را به جا نیاوردم و تکلیفم را درباره ی این نعمت بجا نیاوردم . شهرت و قدرت و پول نعمت نسبی است و اگر درست مصرف بکنیم ، نعمت است و اگر غلط استفاده کنم ، نقمت است . حتی قرآن هم همین جور است . و ننزل من القرآن هو شفا ... همین قرآن در کسانی که در بیراه بودند مایه خسارت است . اگر خوارج نهروان قرآن نمی خواندند ، آسانتر سقوط می کردند . چون قرآن خوان شدند ، تندتر سقوط کردند . نفهمیدند که از این قرآن چه جوری استفاده کنند . هر کس نعمت بیشتری می خواهد ، باید ظرفیت بیشتری پیدا کند . هر کس ظرفیت بیشتری می خواهد باید بداند که با چه گامی هایی و با چه راهنمایی حرکت کند که جز ولایت و قرآن باشد . از این ها راه را بپرسیم و بعد این نعمت را با راهنمایی آنها در همین مسیر استفاده کنم ، بعد ببینم ظرفیت می دهند یا نه ؟

  • .......

پاسخ – دلایل طلاق مختلف است. ما باید مشکل را در خودمان جستجو کنیم .ما باید بدانیم که وقتی ازدواج می کنیم باید کمی خودخواهی های مان را کم کنیم و از پوست خودمان بیرون بیاییم .اگر شما بخواهید دوتا شاخه را بهم جوش بدهید باید هر دو از پوست خودشان بیرون بیایند تا به یکدیگر جوش بخورند. بعضی ها از پوست خودشان بیرون نمی آیند و می گویند که پدر یا خانواده ی ما اینطور بوده است .کسی که می خواهد بچه ای که درحال غرق شدن است را نجات بدهد باید لخت بشود و به درون آب برود. پس ما باید از یک چیزهایی بگذریم . نداشتن گذشت ربطی به تحریم خارجی ندارد و مربوط به درون مان است. رئیس آموزش پرورش کاشان می خواست از مکتب خانه ی یکی از روستاهای اطراف کاشان دیدن کند و مجبورشد که مقداری از مسافت را با اسب طی کند. اتفاقا خادمی سر کلاس بود و داشت بچه ها را ساکت می کرد و در حال کشیدن چپق بود. مدیر به او خبر داد و او چپق خودش را نیمه خاموش کرد و در جیبش گذاشت. رئیس آموزش و پروش وارد کلاس شد و دید که دود فضا را پر کرده است و وقتی سوال کرد مدیر گفت که هیچ وقت اینطور نبوده است و این تصادفی است .روی میز خاکستر بود و وقتی رئیس از خاکستر روی میز سوال کرد مدیر گفت که هیچ وقت این طور نبوده است و امروز تصادفا این طور است .رئیس دید بوی کهنه سوخته می آید. ( چپق خاموش نشده بود و کت خادم در حال سوختن بود)و وقتی سوال کرد ،مدیر گفت که این هم اتفاقی است .رئیس یکی از بچه ها را بلند کرد که از او سوال درسی بپرسد و اتفاق این بچه در درس ضعیف بود و مدیر به او اشاره کرد که بنشیند و شاگرد زرنگ را بلند کرد که درس جواب بدهد . رئیس وقتی خواست سوال کند به شاگر گفت که من به توگفتم بلند شو؟ شاگرد گفت :خیر، مدیر به من گفت که بلند شوم. رئیس گفت :این هم اتفاقی بوده است ؟
ما هم می گوییم که همه چیز تحریم خارجی است . آیا رحم به زن و شوهر تحریم خارجی است؟ در مورد مسائل زن و شوهر یکی می گوید که تقصیر مادرش است و یکی می گوید که تقصیر ماهواره است و ... ولی هیچ کس سهم خودش را از مشکل نمی گوید. روایت داریم : کسی که بچه دارد باید بچه بشود. قرآن بر ما نازل شد یعنی پایین آمد تا انسان آنرا بفهمد. عروس و مادرشوهر باید تراشیده بشوند تا بهم پیوند بخورند.
قرآن می فرماید: اموال و اولاد شما فتنه است یعنی آزمایش است. همسر شما آزمایشی برای شما است .خدا بیست مرتبه فرموده است که من شما را آزمایش می کنم. مثلا خانمی به شوهرش می گوید :احمق و آقا می گوید که من با زنی که به شوهرش احمق می گوید نمی توانم زندگی کنم ، این اشتباه است. شرها و خیرها وسیله ی آزمایش هستند. ممکن است که انسان یک شب درآمد سرشاری داشته باشد که از سود آن، خوابش نبرد و یک شب هیچ سودی نداشته باشد و از گرسنگی خوابش نبرد. این آزمایشات باید باعث رشد ما بشود. لیمو شیرین در لحظه ای شیرین است و بعد تلخ می شود ولی لیموترش است و از آن لیموناد شیرین درست می کنند. بعضی ها شیرین هستند ولی مثل لیموشیرین و ماندگار نیستند ولی بعضی ها ترش هستند ولی ماندگارند. امیرالمومنین می فرماید: لذتی که بعد از آن آتش است ،لذت نیست. هیچ کدام از پیامبران همسرشان را طلاق نداده اند حتی داریم که همسر نوح و لوط خیانت (بی وفا بودن)کردند. بدترین حلال، طلاق است .روایت داریم : مغبوض ترین چیز نزد خدا طلاق است .شهید مطهری می فرمود: مرد درخانه حق حکومت دارد نه حق تحکم. حکومت یعنی چاره اندیشی یعنی ممکن است که آقا به خانم می گوید به فلان دلیل من صلاح نمی بینم که بافلانی رفت و آمد کنیم ولی تحکم یعنی اینکه مرد می گوید که چون من مرد هستم باید با فلانی رفت و آمد نکنیم و تو باید حرف مرا گوش بدهی .حکومت یعنی امر و نهی حکیمانه ولی تحکم یعنی امر و نهی قلدرانه . خدا جبار است و جبران می کند. اگر کسی تلخی از همسرش می بیند باید آنرا پای خدا بگذارد و بگوید :من برای رضای خدا صبر می کنم و خدا جبران می کند. درنماز عیدفطر می گوییم: و الجود و الجبروت .
در قرآن داریم که عده ای هستند که در حد این نیستند که خدا بر آنها صلوات بفرستد بنابراین خدا به پیامبر می فرماید که تو برآنها صلوات بفرست .قرآن می فرماید : صدقه را از آنها بگیر و به آنها صلوات بفرست. خدا می فرماید: کسانی که صبر می کنند خدا بر آنها صلوات می فرستد ولی کسانی که در خوشی ها صبر می کنند و به فقرا کمک می کنند پیامبر بر آنها صلوات می فرستد. ممکن است کسانی که در تلخی های زندگی شان صبر می کنند بچه هایشان به خیر برسند. یعنی بچه ی خوب و توفیقات نتیجه ی صبر است .پس بدانیم که خدا جبران می کند. در عیدقربان خدا به ابراهیم می گوید که بچه ات را بکش و ابراهیم از فرزندش دل کند و امتحان سربلند بیرون آمد. ما الان حال غذا پختن و خوردن میوه را نداریم و بجای آنها ساندویج و آبمیوه می خوریم .پدر من اگر یک تکه نان کوچک را در خاک می دید آنرا برمی داشت و روی بلندی می گذاشت و می گفت که من قحطی را دیده ام. در قرآن کلمه ی عسر دوازده تا است ولی کلمه ی یسر سی و شش تا است .گاهی ما تلخی های زندگی دیگران را نمی بینیم و فقط شیرینی های زندگی آنها را می بینیم .در قرآن داریم که همه می گفتند :خوش به حال قارون ولی وقتی قارون در گِل فرو رفت همه گفتند که خوب شد ما جای قارون نبودیم . یکی از دلایل اینکه ما از زندگی خودمان ناراضی نیستیم این است که فکر می کنیم دیگران تلخی ندارند. امیرالمومنین می فرماید : دنیا همراه با غصه است .پس همه ی زندگی ها تلخی دارد. یکی امروز تلخی دارد و یکی فردا. ما نباید غصه ی زندگی دیگران را بخوریم. سلیمان پیامبر از خدا خواست حکومتی داشته باشد که کسی در تاریخ نداشته باشد. پدر حضرت سلیمان پیامبر(داود) بود. هدهد به او گفت که من چیزی می دانم که تونمی دانی. ما نباید لحظه نگر باشیم

  • .......

رئیس ستاد اقامه نماز کشور با اشاره به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری گفت: قرآن کریم برای عزل و نصب ۱۰ آیه دارد؛ امانت داری، ایمان، تقوا، جهاد و... از جمله نکاتی است که در عزل و نصب باید مورد توجه قرار گیرد.

 به نقل از فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی پیش از ظهر امروز در همایش «یاسین در آیینه معرفت» که در دارالقرآن علامه طباطبایی برگزار شد، با اشاره به اینکه تدبر در قرآن کریم مورد تاکید خداوند متعال است، بیان کرد: قرآن برای ما جدی نیست و به جای جدی‌گرفتن قرآن دروس دیگر را جدی می‌گیریم.

وی با بیان اینکه اگر شما در ارتباط با تفسیر کاری نکنید مدیون قرآن هستید، اظهار کرد: قرآن برای همه امور ما اعم از روابط، سیاست، اقتصاد و... برنامه دارد.

رئیس ستاد اقامه نماز کشور با اشاره به اینکه در روابط خانوادگی باید به قرآن کریم تمسک کنیم، بیان کرد: یکی از مشکلات امروز ازدواج این است که تاکید می‌کنند ابتدا دختر بزرگتر ازدواج کند، مگر ازدواج نوبتی و صفی است.

وی با اشاره به اینکه امروز مردم لباس اینترنتی نمی‌خرند ولی چگونه برخی‌ها اینترنتی ازدواج می‌کنند، گفت: باید در همه امور قرآن را محور قرار دهیم و در همه امور به دستورات قرآنی توجه داشته باشیم.

قرائتی با بیان اینکه کل قرآن کریم سبک زندگی است، تصریح کرد: اگر در زندگی به قرآن و اهل‌بیت (ع) تمسک جوییم زندگی ما سامان می‌یابد.

وی با اشاره به اینکه متاسفانه هنوز مزه قرآن کریم را نچشیده‌‌ایم، ادامه داد: ساده‌ترین کلمات قرآن برای باسوادترین افرد نکته علمی دارد.

رئیس ستاد اقامه نماز کشور با اشاره به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری گفت: قرآن کریم برای عزل و نصب ۱۰ آیه دارد؛ امانت‌داری، ایمان، تقوا، جهاد، قدرت بدنی، هجرت و... از جمله نکاتی است که در عزل و نصب باید مورد توجه قرار گیرد.

وی با اشاره به اینکه در خصوص سیمای آل‌سعود، در قرآن کریم گفت و گویی داشته است، اضافه کرد: آیا اسرائیل و آمریکا عدوالله هستند یا نه؟ آیا در تاریخ وهابیت یک سیلی به مشرکین زده‌اند؟ چه جوابی خواهند داد.

قرائتی با اشاره به اینکه ۳۵ سال است که تفسیر قرآن می‌گوید، بیان کرد: باید قرآنی شویم آن‌وقت جاذبه زیادی خواهیم داشت.

وی با اشاره به اینکه هر طلبه در هر سطحی تحصیل می‌کند باید یک درس تفسیر داشته باشد گفت: باید ممارست کنید و قرآنی شوید.

انتهای پیام/

  • .......

  


گروه انیمیشین فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) در حرکتی ابتکاری با شعار «دست انتقام جهان اسلام از آستین یمنی ها بیرون خواهد آمد» اقدام به تولید نماهنگی از انیمیشن سینمایی «نبرد خلیج فارس۲» نموده است که در آن منطقه نفتی و استراتژیک «غوار» عربستان که تامین کننده نیمی از نفت آل سعود می باشد با موشک های بالستیک انصارالله یمن نابود می شود



                                             برای دریافت فایل اینجا دانلود کنید 

  • .......

تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی

تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک‌تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.

شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.

وی دوره کتاب‌های اصولی از جمله "اصول" المظفر، "رسائل" شیخ انصاری و "کفایة" آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز "اللمعة الدمشقیة" نوشته شهید اول، "جامع المدارک" خوانساری، "مکاسب" شیخ انصاری و "مستمسک العروة الوثقى" سید حکیم و دیگر کتاب‌های فقهی را مطالعه کرد.

  • .......

  • .......

یکی از جنجال برانگیزترین مباحثی که دربارة این حقیقت پیچیده و تعریف نشدنی مطرح است، بررسی جایگاه عفت و بیان نوع ارتباطی است که عشق با عفت و عفت با عشق برقرار می­کند. گروهی از صاحب نظران، این دو را در تباین با یکدیگر می دانند و معتقدند که اصولا عشق و عفت، دو مفهوم متناقض بوده و از آن جا که جمع نقیضین محال است، لازمة وجود هر یک را عدم دیگری می دانند؛ چون عشق به ابراز و وصال می اندیشد و عفت به دوری و کتمان.

در واقع، نوع رابطة عشق با عفت، بستگی به دیدگاه های متفاوت نسبت به اصل و حقیقت عشق دارد.

سعدی نیز که بدون شک بزرگ­ترین شاعر غزل عاشقانه در طول تاریخ ادبیات ایران است، گاهی در شعر خود از دیدگاه­های متفاوتی به عشق نگریسته، رابطة عشق و عفت را در عرصة شعر به چالش می­کشاند و می­گوید:

سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم

پیش تسبیح ملائک، نرود دیو رجیم

و در غزلی دیگر، درست نقطة مخالف این را این گونه بیان می­کند:

سعدیا عشق نیامیزد و عفت با هم

چند پنهان کنی آواز دهل زیر گلیم

همچنین می­گوید:

مرا مگوی نصیحت که پارسایی و عشق

دو خصلتند که با یکدگر نیامیزند

  • .......

همراه نسخه‌ی الکترونیکی رایگان کتاب

نقشه‌ی نقش بر آب

این کتاب مروری بر دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون فتنه‌ی سال ۸۸ است. پنج فصل اصلی دارد و در ابتدای کتاب مقدمه‌ای از دکتر محمدحسین صفارهرندی در باب راهبری حکیمانه‌ی امَت اسلامی درج گردیده است.

جهت دسترسی به  این کتاب نسخه‌ی الکترونیکی آن در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت.
بروز فتنه‌ی بزرگ و سازمان‌یافته‌ی ۱۳۸۸ که دشمنان قسم‌خورده‌ی این انقلاب و سرزمین سال‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند، کشور و همه‌ی آحاد جامعه را در معرض آزمونی بزرگ و سرنوشت‌ساز قرار داد. در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ماهیت "فتنه بودن" این واقعه و توطئه‌ی عظیم تأکید شده است. در کلام‌الله مجید نیز جایگاه "فتنه" در سوره‌ی بقره آیه‌ی ۱۹۱ (و الفتنة اشد من القتل) و آیه‌ی ۲۱۷ (و الفتنة اکبر من القتل) به‌روشنی بیان گردیده است و این نکته‌ای است که در بررسی وقایع فتنه و مطالعه‌ی کتاب، پیش و بیش از نکات دیگر، باید مورد توجه و مد نظر قرار گیرد.

کتاب "نقشه‌ی نقش بر آب" حاوی فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره‌ی فتنه‌ی عظیم سال ۱۳۸۸ است؛ فتنه‌ای که به مدد و لطف الهی و با رهبری حکیمانه‌ی رهبر معظم انقلاب و برکات خون شهیدان و بصیرت، مقاومت و غیرت ملت بزرگ و سربلند ایران، طومار آن در هم پیچیده شد و انقلاب اسلامی در سیر تاریخی خود پیروزمندانه این گردنه‌ی دشوار را پشت سر نهاد. همچنین در صفحات نخست کتاب مقدمه‌ای روشنگر و بصیرت‌افزا از محمدحسین صفارهرندی وجود دارد. در بخشی از این مقدمه آمده است:
«اگرچه رمز و رازهای هدایت کشتی انقلاب به دست سکاندار حکیم آن را صرفاً در کلام او نمی‌توان جست و باید نقبی به دیگر وجوه این راهبری که در مکتوبات، انتصابات، تصمیمات، ارتباطات و اقدامات ایشان مستتر است، گشوده شود، با این همه حقایق بسیاری درباره‌ی مسائل دوران فتنه در سخنان مشحون از حکمت و صداقت رهبری پرهیزگار انقلاب نهفته است که مطالعه‌ی چندباره‌ی آن را اجتناب‌ناپذیر می‌کند.»  [متن کامل مقدمه کتاب را از اینجا بخوانید]

«دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری»، «مواضع رهبری پس از انتخابات تا نماز جمعه ۲۹  خرداد»، «حوادث پس از انتخابات»، «کسب بصیرت» و «جنگ نرم»، پنج فصل این کتاب را تشکیل می‌دهند.

علاقه‌مندان برای تهیه‌ی این کتاب، که به همت پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گردآوری شده و از سوی مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده است، می‌توانند با شماره تلفن ۶۶۴۱۰۶۴۹-۰۲۱ تماس برقرار کرده یا به پایگاه book-khamenei.ir مراجعه نمایند.
  • .......