مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

۱۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

نشریه پرتو: در سال‌های دهه پنجاه، یکی از فعالان و مبارزان نهضت در زندان توسط منوچهری(شکنجه‌گر معروف ساواک) مورد شکنجه شدید قرار گرفت و مدام این سوال را می‌پرسید که: «آقای مصباح چه چیزهایی به شما یاد می‌دهد؟» و با شدت و غلظت تمام از زندانی می‌خواستند که اطلاعاتی درباره افکار آقای مصباح به آن‌ها بدهد. آن روزها البته ساواک با مجاهدین خلق قراری داشت مبنی بر این‌که هر زندانی تازه واردی ابتدا پانزده روز به بندهای مجاهدین سپرده شود تا این‌ها او را شست وشوی مغزی دهند؛ هرچند کار آن‌ها بی تاثیر نبود و زندانیان نهضت در سال‌های 54 – 55، در سال 57 سر از سازمان منافقین در می‌آوردند! اما به شهادت این شاگرد علامه: «کار ما به مسعود رجوی کشید.... ما از بحث توحید شروع کرده بودیم تا رسیده بودیم به بحث امامت. ایشان جوابی برای سوالات ما نداشت.... آن چه در داخل زندان به داد ما رسید که ما گمراه نشدیم، در واقع همان آموزش‌های حضرت استاد مصباح بود... آب سردی بود بر روی آتش فتنه و گمراهی منافقین. خدا رحمت کند شهید رجایی را که یک وقتی با ایشان هم صحبت می‌کردم و بحث‌های جناب استاد مصباح را مرور می‌کردیم. ایشان خیلی مرا تشویق کرد و فرمود که مواظب خودم باشم. مبادا که منافقین اطلاعاتی در این زمینه‌ها از من به دست بیاورند و بعد هم به آقای مصباح دعایی کردند که من هرگز دعای شهید رجایی در حق استاد را فراموش نمی‌کنم».(1)

 

تاریخ گواهی می‌دهد، همواره دشمن بهتر و گاه زودتر از دوستان، قدر و ارزش نیروهای فکری و نظام ساز را می‌شناسد و پی می‌برد. از دانشمندان علمی و هسته‌ای گرفته تا قهرمانان عرصه دفاعی و نظامی. این قاعده شامل حال بزرگان اسلام نیز می‌شود و قبل از همه ائمه معصومین(علیهم السلام)؛ از همین رو اگر می‌توانستند آنان را ترور فیزیکی وگرنه ترور شخصیتی می‌کردند. تا جایی که وقتی حضرت امیر(ع) در مسجد به شهادت رسید، بگویند «مگر علی هم نماز می‌خواند؟!»

 

آری! شناخت دشمن از سرمایه‌های اسلام و تشیع، اگر بهتر از شیعیان خاص نباشد، کم‌تر نیست و امروز آنان از پرونده امام زمان(ع) فقط عکس حضرتش را کم دارند! اطلاعات آن‌ها قوی‌تر و جلوتر از شیعیان است و متاسفانه اکثریت مردم، «امام» را در حد رفع مشکلات شخصی و برآورده کردن حاجات مهمه می‌شناسند؛ نه واسطه فیض الهی!

 

طبیعی است این دشمنی‌ها، پس از امام معصوم(ع)، دامن شیعیان خاص ایشان را نیز بگیرد؛ اگر بتوانند آنان را حذف فیزیکی می‌کنند؛ همچون علمای شهید از شهید اول و ثانی گرفته تا مدرس و نواب صفوی و مطهری و مدنی و صدوقی(رحمت ا... علیهم اجمیعن) و اگر نتوانند ترور شخصیتی را در پیش می‌گیرند؛ کاری سخت‌تر هم برای دشمنان و هم برای عالمان و دوستداران. کاری که با شیخ فضل ا... نوری، آیت ا... کاشانی و شهید بهشتی(رحمت ا... علیهم) و اکنون با علامه مصباح می‌کنند.

 

تخریب علامه ضد انگلیسی البته زخم کهنه‌ای است که گاه سر باز می‌کند و دوستان و شاگردان را رنج می‌دهد که یکی از عوامل آن «رابطه مراد و مریدی مقام معظم رهبری با آیت ا... مصباح» بود – و در شماره قبل به آن اشاه شد – و اکنون به اندازه مجال و مقال، دلیل دیگر این مخالفت‌ها را بررسی می‌کنیم.

 

آیت ا... مصباح؛ محصول شجره فقه، فلسفه و عرفان

حضرت علامه مصباح یزدی، پیش از بیست سالگی، از محضر علمای ربانی همچون حضرت امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره) و آیت ا... بهجت(ره) بهره مند می‌شود و در اندک زمانی با طی مدارج علمی مرسوم در حوزه و نیل به درجه اجتهاد در 27 سالگی، همچنان به تحصیل در فقه، اصول، فلسفه و عرفان می‌پردازد.

 

شاگردی کردن با رعایت آداب شاگردی و رعایت حق استادی، در محضر یکی از این بزرگواران ولو به مدت کوتاه چند روزه، برای مستعدینش، خود آغازگر تحول روحی و اخلاقی و علمی است و این مدت اگر به هشت، ده یا پانزده سال مستمر برسد، چه خواهد شد؟! این مدت زمان علاوه بر آن‌که موجب شناخت دقیق متقابل استاد و شاگرد از یکدیگر می‌شود، مراودات روحی و معنوی و اخلاقی را نیز که بسی مهم‌تر و سودمندتر است، برای شاگرد به ارمغان می‌آورد. تعابیر عجیب اساتید درباره آیت ا... مصباح، خود نشان دهنده عمق ارادت و اعتماد آن عزیزان به این ثمره و محصول شجره مبارکه حوزه علمیه است که به فرموده مقام معظم رهبری «از برکات خدا بر ملت و بر حوزه‌ها و بر جوانان»(2) است و به فرموده آیت ا... مشکینی(ره) «حوزه‌ها باید ده‌ها سال سهم امام بخورند، هزاران نفر در این‌جا تحصیل کنند، میلیاردها پول از کیسه امام(زمان) خرج بشود، میلیون‌ها انسان از اول تا حال تحصیل کنند، تا در هر عصری یک چند نفری نظیر آیت ا... مصباح به دست آید.... او یکی از خزانه‌های وجودی ماست».(3)

 

البته قدر و منزلت علامه در این زمان، نیازمند وام‌گیری از تعاریف گذشتگان نیست، اما محض فزونی ارادت دوستداران و نیز آغاز فصل آشنایی جوانان تشنه حقایق، خلاصه‌ای از این فصل با برکت زندگی آیت ا... مصباح را در چند سطر مرور می‌کنیم.

 

 

محضر امام خمینی(ره)

حضرت استاد به مدت 8 سال(از سال 1332) در دروس فقه و اصول حضرت امام خمینی(ره) شرکت کرد. آن‌چه قبل از هر چیز استاد را جذب امام کرد، بینش سیاسی و شجاعت و غیرت دینی او بود که استاد را نیز به مبارزات سیاسی وارد ساخت.

 

رابطه استاد و شاگردی به جایی رسید که در موردی که حضرت امام(ره) نیاز به دو شاهد داشت، و حضرت استاد مصباح آن شخص را تایید کرد، امام(ره) فرمود: «شهادت ایشان کافی است».(4) حدس استاد مبنی بر آزادی سریع حضرت امام(ره) از زندان، بعد از آزادی مورد توجه امام قرار می‌گیرد و با لبخندی به ایشان می‌فرمایند: «حدس شما صائب بود».(5) و این چنین مجتهد جوان 28 ساله، مورد توجه رهبر نهضت قرار می‌گیرد.

 

حضرت استاد در همان سال‌های آغازین نهضت مورد توجه بیت امام واقع شده و از سوی مرحوم شهید مصطفی خمینی(ره) برای روشنگری مردم به سفر تبلیغی اعزام می‌شود؛ مدتی قبل از قیام 15 خرداد 42!(6) تنظیم و چاپ کتاب‌های فقهی امام برای اولین بار توسط آیت ا... مصباح و با همکاری یار دیرینش آقای مسعودی خمینی صورت گرفته بود.(7)

 

  • .......

.


کانال تلگرام رجانیوز: حاشیه دومین شب عزاداری فاطمیه در بیت رهبری
 
- شب قبلش تلویزیون صحبتهای آقا در جمع اعضای خبرگان را نشان داده بود. آقا گفتند ممکن است این مجلس رهبر بعدی را انتخاب کند.
 
-دیشب در مراسم روضه بیت رهبری، آخر سخنرانی حاج آقا پناهیان یک جانباز ویلچری بلند گفت به آقا بگویید از رفتن حرف نزند، از دیشب تا الان به قلبم فشار آمده.

حاج آقا پناهیان هم گفت: ما اینهمه حرف زدیم و سخنرانی کردیم، ایشان یک جمله گفت بهتر از تمام این سخنرانی

  • .......
سلام علیکم، آیاافرادی ازقبیل پسرهاودخترهایی که هنوزبه سن تکلیف نرسیده اند، خودشان چون میدانندبه سن تکلیف نرسیده اند میروندکارحرام انجام میدهندبرای اینکه فرض براین دارندکه این کارحرام آنهادرتوشه آخرتشان نوشته نمیشوندآیاواقعا اینگونه است یاخیر؟

در مورد سؤال مطرح شده در روایتی آمده است که: «وَ رُوِّینَا عَنْ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلَاثَةٍ عَنِ النَّائِمِ حَتَّی یَسْتَیْقِظَ وَ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّی یُفِیقَ وَ عَنِ الطِّفْلِ حَتَّی یَبْلُغَ»(1) حضرت علی علیه السلام می فرماید: که رسول خدا (ص) فرمودند: تکلیف از سه نفر برداشته شده است از خوابیده تا زمانی که بیدار شود و از دیوانه تا زمانی که سالم شود و از طفل تا زمانی که بالغ شود.

یکی از شرایط به فعلیت رسیدن احکام الهی در حق افراد، مکلف شدن آن ها می باشد؛ لذا کودکان قبل از سن تکلیف در پیشگاه الهی تکلیفی ندارند که عمل نکردن به آن گناه محسوب شود و مستحق عقوبت الهی گردند. (2) اما انجام تکالیف الهی مانند نماز و روزه و ... و ترک محرمات الهی در همین سنین نیز برای این افراد موجب جلب رحمت و لطف ویژه خداوند می شود و انجام عبادات برای آن ها مستحب می باشد. (3) لذا کودکانی که توان و انگیزه انجام طاعات الهی و رعایت حدود الهی را دارند. ولی از انجام آن خودداری می کنند، خود را از چنین لطفی محروم می کنند .

باید توجه داشت که برخی از گناهان علاوه بر داشتن اثر اخروی که همان غضب الهی و عذاب اخروی می باشد، آثاری وضعی و طبیعی دارند که انجام آن گناه به صورت طبیعی باعث محقق شدن آن نتیجه می شود. لذا کودکانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده اند با انجام چنین گناهی اگر چه مستحق غضب الهی و عذاب اخروی نمی شوند، ولی از اثر طبیعی و وضعی آن عمل در امان نیستند؛ مثلا : خوردن شراب اگر چه در مورد این کودکان عذاب دنیوی و اخروی الهی را نخواهد داشت؛ اما اثر طبیعی آن مثل مستی و زائل شدن موقت عقل و شعور و پرت شدن از یک ارتفاع و یا تصادف و ... را به دنبال خواهد داشت. ظلم نمودن در حق دیگران و حق الناس نیز می تواند از همین قبیل گناهان باشد که انجام آن در کودکی اگر چه گناه نیست، ولی اثر وضعی خود را دارد و باید جبران شود. اما باید به خاطر داشت که این چنین آثاری اگر چه با اراده خداوند محقق می شوند و به معنای عام عذاب الهی محسوب می شوند؛ و در واقع نتیجه خود عمل هستند.

در مورد گناهان قبل از بلوغ باید توجه کرد که میان گناهان مالی و حق الناس با گناهان غیر مالی تفاوت هست. قبل از سن بلوغ برای انسان اعم از دختر و پسر گناهی ثبت نمی شود. اما در صورتی که به طور مثال مالی را سرقت کرده و بعد از بلوغ متوجه مسئله شده باشد، باید مالی را که غصب یا سرقت کرده است برگرداند.(4)

در نتیجه جبران حق الناس لازم و ضروری می باشد. هم چنین خوب است انسان نسبت به گناهان قبل از بلوغ نیز توبه کند و از خدای متعال طلب بخشش نماید.
پی نوشتها:

1. بحارالأنوار، ج 85، ص 134، باب 4،

2. کلینى، الکافی، ج 2، ص 404

3. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، ج1 ص 42

4. استفتاء از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی

porsemani.ir

  • .......

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، صفحه اینستاگرام دفتر حفظ و نظر آثار حضرت آیت الله خامنه‌ای (khamenei.ir) تصویر دیده نشده ای از رهبر انقلاب در پشت صحنه کنفرانس حمایت از ملت فلسطین را منتشر کرد.

  • .......

به گزارش تسنیم محمد سعید احدیان مدیر مسئول روزنامه خراسان در کانال تلگرامی خویش روایتی از سفر ساده فرزند مقام معظم رهبری به مشهد برای عیادت از آیت الله واعظ طبسی به شرح ذیل نوشته است:

پرواز که نشست منتظر بودیم درهای هواپیما باز شود  میان مردم حاج آقا مجتبی پسر آقا را دیدم که آقای بروجردی هم کنارشان بودند.  میان مردم پیاده شدند فکر کنم خیلی ها کنجکاو بودند ببینند که آیا ایشان با خودروی اختصاصی پاویون می روند یا نه.  با شناختی که داشتم می دانستم جوابش چیست اما چون فاصله داشتیم این جواب را شخصا ندیدم.

درهای اتوبوس که باز شد تا پیاده شویم من و خیلی های دیگر جواب را دیدیم ایشان هم بین مردم از اتوبوس پیاده شدند. حالا دیگر من هم کنجکاو شده بودم ببینم ایشان کجا و با چه خودرویی سوار می شود. به پائین پله ها که رسیدند آقای بروجردی از ایشان جدا شد چون خودروی پلاک قرمز وی پایین پله ها منتظر بود. از نظر من طبیعی بود که حاج آقا مجتبی هم همانجا سوار خودرو شود یعنی اگر من جای ایشان بودم چنین عمل می کردم اما دیدم ایشان رفت سمت جایی که خودروهای عادی می آیند مسافران شان را پیاده می کنند و مردم سوار تاکسی می شوند.

فردی که کنار ایشان بود و من فکر می کردم محافظ است با علاقه و شوری ویژه در حالیکه مصافحه می کرد از ایشان خداحافظی کرد تازه فهمیدم شخصی از مردم است که فرصت را غنیمت دانسته و خیلی راحت هم کلام فرزند رهبر انقلاب شده.

حاج آقا مجتبی بعد از خداحافظی با وی جایی که همه مسافرانشان را پیاده و سوار می کنند، سوار خودروی پژو 405 بدون شیشه دودی شد و رفت و من با خود گفتم بیخود نیست که هیچ کس برای مردم، "آقا" نمی شود چون هیچ کس مثل "آقا" و تربیت شدگان توسط  ایشان مردمی نمی شود.

  • .......



اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق. ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است.
 
به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا. اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است. شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند  ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.
 
برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند. مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند. ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد. بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟! من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم. آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند. در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است. 
 
بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است. تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند.
www.rajanews.com/دکتر وحید یامین پور
  • .......

مدتی است که شنیده ام زیارت عاشورا سندیت ندارد چون امامان هیچ گاه کسی را نفرین نکرده اند و ما هم که پیرو آنان هستیم نبادید نفرین کنیم در حالی که در زیارت عاشورا لعن و نفرین زیاد دارد.

پاسخ

با توجه به متن شما توجه حضرتعالی را به پاسخ ذیل جلب می نماییم 
اصلی ترین و قدیم ترین متنی که زیارت عاشورا در آن وارد شده، کتاب کامل الزیارات است. مؤلف کتاب متن زیارت را با پنج واسطه از حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرده و سپس صاحب کتاب مصباح المجتهد به نقل این زیارت مبادرت ورزیده است. روایت مذکور دارای صدر و ذیل است. صدر روایت بر اساس نقل کامل الزیارات، توسط دو نفر به نام های «علقمة بن محمد حضرمی» و «مالک بن اعین جهنی» به معصوم می رسد. در هر دو طریق، صالح بن عقبة از آنان نقل کرده؛ منتها در یکی همراه سیف بن عمیره است و در دیگری به تنهایی. ذیل روایت در کتاب های یاد شده مشترک است: «صالح بن عقبة و سیف بن عمیرة از علقمة بن حضرمی از امام باقر(علیه السلام). 
راویان و سلسله سند زیارت عاشورا 
اگر مبنای مرحوم ایت الله خوئی را در مقدمه کتاب پر ارج معجم رجال الحدیث بپذیریم، سند این روایت جز در یک مورد، هیچ اشکال فنی نخواهد داشت. بر این مبنا تمام رجال سند توثیق شده اند و فقط محمد بن موسی بن عیسی الهمدانی است که نجاشی، ابن الغضائری، صدوق و دیگران، او را تضعیف کرده اند؛ گر چه به تعبیر ایت الله خوئی توثیق ابن قولویه و قولش در رجال کامل الزیارات، معارض آن تضعیف است و این تعارض در تضعیف و توثیق، به تساقط هر دو می انجامد و در نتیجه، محمد بن موسی، از نظر رجالی مجهول الحال می شود؛ اما اگر کسی مبنای توثیق مرحوم ایت الله خوئی را بپذیرد، جای دقت و توجه بیشتر را در سلسله سند می طلبد که حتی المقدور بدان می پردازیم: 
1. حکیم بن داود بن حکیم: او در کتب رجالی ظاهراً توثیقی ندارد. صاحب تهذیب از او نقل حدیث کرده و اظهار داشته که با توثیق و تضعیفی همراه نیست. محدث نوری از او به عنوان یکی از مشایخ ابن قولویه یاد کرده است. همین که توثیق عام او با تضعیفی معارض نیست، در اعتبار وی کافی است. 
2. محمد بن موسی الهمدانی: به مجهول الحال بودن وی در بیان علامه خوئی اشاره شد. 
3. محمد بن خالد الطیالسی: به رغم اینکه برخی رجالی ها، او را از مجاهیل شمرده اند، ولی علامه نوری در مستدرک پس از ذکر مقدماتی می نویسد: 
«و یظهر من جمیع ذلک انه من اجلاء الرواة و الثقاة الاثبات؛ وی از راویان گران قدر و از موثقان و اهل دقت در ثبت و ضبط احادیث است». 
سپس اظهار تعجب از کسانی می کند که وی را از مجاهیل شمرده اند. 
4. محمد بن اسماعیل بن بزیع: شیخ طوسی او را توثیق بلیغ فرموده است. ابن قولویه در کامل الزیارت حداقل 55 حدیث از طریق او نقل کرده است. افزون بر این، در کتب اربعه و سایر کتاب ها، حدود 230 روایت از طریق او نقل شده. همچنین در رجال نجاشی بیاناتی از حضرت امام رضا(علیه السلام) در مدح و ستایش محمد بن بزیع نقل شده که بیانگر وثاقت و جایگاه والای او است. 
5. عقبة بن قیس کوفی: او پدر صالح از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است. ظاهراً توثیق و تضعیفی ندارد و از مجاهیل محسوب می شود. عقبه هم صدر روایت را از حضرت امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است. 
در طریق دوم چنان که ذکر شد، نقل کننده از امام(علیه السلام)، مالک الجهنی است که مقصود همان مالک بن اعین الجهنی است. وی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) و به تعبیر شیخ مفید ممدوح آن بزرگوار بوده است. در فراز اصلی روایت از اصل زیارت عاشورای معروف که ذیل روایت قبلی است، نام افراد زیر نیز آمده است: 
6. صالح بن عقبة: در کامل الزیارت، واسطه 27 نقل حدیث است. علامه خوئی نیز در مورد او پس از ذکر مقدماتی نوشته: «... فالرجل من الثقات». 
7. سیف بن عمیرة: علامه خوئی پس از مقدماتی، نقل شهید ثانی را در تضعیف او آورده و فرموده: «تضعیف ناموجهی است که منشأ آن، توهّم واقفی بودن سیف است و از نظر زمانی نمی تواند صحیح باشد. علاوه بر این، واقفی بودن وی، منافاتی با وثاقت ندارد. 
8. علقمة بن محمد الحضرمی: وی از اصحاب حضرت امام باقر(علیه السلام) و ناقل متن اصلی زیارت عاشوراست. ظاهراً تنها روایت رسیده از او در کتب روایی ما، همین روایت زیارت عاشورا است و مدح و توثیق وی به ذکر و مدح برادرش در منابع روایی ما بر می گردد که اشاره است به برخورد علقمه و برادرش ابوبکر بن محمد الحضرمی از یک سو و جناب زید بن علی بن الحسین(علیه السلام) از سوی دیگر. همین برخورد را فی الجمله متضمن مدح او دانسته اند. 
خلاصه، حاصل سخن این است که به فرض، مبنای مرحوم ایت الله خوئی و توثیقات عام ایشان را نپذیریم، روایتِ زیارت عاشورا ضعیف نیست و هیچ تضعیفی در هیچ کدام از رجال سند دیده نمی شود. گذشته از این، اقبال بزرگان و اولیای دین به این زیارت و تقید و التزام به خواندن آن و توصیه به مریدان و پیروان خود آشکارا جبران کننده تضعیف هاست. به عنوان نمونه، علامه طباطبائی، صاحب تفسیر المیزان، در تمام ماه محرم و صفر، به زیارت عاشورا و توسل به امام حسین(علیه السلام) مقید بود و از نسخه استاد خود، مرحوم ایت الله سید علی قاضی استفاده می کرده که کلمه «بک» در «اکرمنی بک» را حذف می کرده و به جای «امام هدی»، «امام مهدی» می فرموده است. مرحوم شهید قدوسی هم که ناقل این فراز است، خود به زیارت عاشورا مقید بوده. 
امام خمینی، بنیان گذار نظام اسلامی ایران، در دهه اول محرم، هر روز زیارت عاشورای معروف را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن می خواندند. 
  
اما در مورد لعن 
لعن و نفرین به عنوان «برائت»، یکی از شروط «تقرّب» است؛ همان گونه که در زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏گوییم: 
  
«یا ابا عبداللّه! انّی اتقرّب الی اللّه و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک بموالاتک و بالبرائة ممّن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائة ممّن اسّس اساس الظّلم ...»[1] 
  
ای حسین! من تقرّب می‏جویم به خدا و به رسول او و به امیرمؤمنان و به فاطمه زهرا و به حسن مجتبی و به تو، به وسیله موالات و دوستی تو و به وسیله برائت و بیزاری جستن از هرکس که با تو جنگید و جنگ را علیه تو برپا ساخت و به وسیله برائت جستن از هرکس که پایه ظلم و ستم را درباره شما نهاد.... 
  
برائت از امتیازهای مکتب اسلام است؛ زیرا تأکید بر مرز دوستی‏ها و دشمنی‏ها می‏شود تا پیروان این آیین با نمایان ساختن این مرزها، «حبّ» و «بغض» خود را آشکار سازند و هماره بین حقّ و باطل، خیر و شرّ، عدل و ظلم و حسین و یزید، یک طرف را برگزینند که: 
  
«فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی...»[2] 
  
هرکس به طاغوت کفر ورزید و به خداوند ایمان آورد، همانا به دستگیره مستحکم الهی، که هرگز گسسته نخواهد شد، چنگ زده است. 
  
با این نگرش، به خوبی درمی‏یابیم که «ایمان به خداوند» و قرار گرفتن در صراط هدایت و رستگاری، با انجام مقدمه‏ای که «کفر به طاغوت و نفی طاغوتیان» است، صورت می‏پذیرد و هریک از خدا باوران باید در درون خود، «کفر نسبت به طاغوت» و «ایمان نسبت به اللّه» را داشته باشند؛ زیرا: 
  
کفر و ایمان، قرین یکدگرند  هر که را کفر نیست، ایمان نیست  
  
این بینش ناب، تجلّی‏بخش حقیقتی است که در آن فرهنگ تولّی و تبرّی[3]، به معنی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا، به عنوان «گرایش و گریز» در عرصه «اندیشه‏های آسمانی» و در شیوه‏های رفتاری فردی و اجتماعی نمود می‏یابد تا هریک از دین باوران متعهد، مرزهای دوستی و دشمنی را که باعث تقویت یا تضعیف آرمان‏های آسمانی می‏شود، حفظ نمایند و در نگاه دوستان و دشمنان، برجسته سازند؛ همان گونه که این شیوه را در پاسداری از اموال و دارایی خویش نسبت به دیده‏ها و دل‏های اطرافیان به کار می‏گیرند. 
  
بی‏تردید این بینش و شیوه بر اساس فطرت و خرد است و خدا جویان را افرادی آرمان گرا، صاحب نظر و ارزشی تجلّی می‏دهد تا هرگز در سیاهی لشکر دشمن قرار نگیرند و زبونانه «تساهل و تسامح» و استراتژی «لبخند و صلح و سلام» را بهانه بی بهانگی خویش قرار ندهند. 
  
شما نیز می توانید به لینک زیر که قبلا توسط این مرکز پاسخ داده شده مراجعه فرمایید

شما نیز می توانید به لینک زیر که قبلا توسط این مرکز پاسخ داده شده مراجعه فرمایید؛ 
سند و متن زیارت عاشوراء 
                           



[1] زیارت عاشورا ،ر.ک: بحارالانوار، ج 98، ص 293.

[2] بقره/ 256.

[3] ر.ک: الکافی، ج 1، ص 185 و 210.
  • .......
: این روزها حمایت صریح بی‌بی‌سی و رسانه‌های ضدانقلاب از لیست هاشمی رفسنجانی و تاکید بر لزوم رای نیاوردن سه عالم انقلابی آیات جنتی، یزدی و مصباح یزدی به خط‌کش مهمی در تشخیض جریانات سیاسی کشور تبدیل شده است.
 
به گزارش رجانیوز اشاره رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر خود درباره توصیه رسانه‌های انگلیسی برای رای دادن و رای ندادن به برخی چهره‌ها در انتخابات خبرگان کافی بود تا تقسیم‌بندی جدیدی در صحنه انتخابات خبرگان شکل بگیرد. رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر خود فرمودند: « رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسی‌ها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی میخواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا میکرد و از او میپرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیس‌ها یک روزی این‌جور در امور کشور دخالت میکردند؛ بعد هم آمریکایی‌ها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است.» 
 
این سخنان رهبرمعظم انقلاب تلاش جریان هاشمی رفسنجانی درباره خط‌کشی بین نیروهای انقلاب با دوگانه افراط _ اعتدال که تداوم خط دوساله دولت و اعتدالی‌ها بود را ناکام گذاشت و توجه همه را به دشمن بیرونی انقلاب یعنی استعمار و استکبار جهانی جلب کرد. پس از این سخنان بود که تحلیلهای دوهفته‌ای رسانه‌های دشمن و ضدانقلاب مثل بی‌بی‌سی و رادیو فردا که در حاشیه‌سازیهای هاشمی و یارانش کمرنگ شده بود؛ در کانون توجهات جریانهای دلسوز داخلی قرار گرفت. این رسانه‌ها در خط خبری هماهنگ، «رای سلبی به لیست هاشمی» برای رای نیاوردن سه عالم انقلابی یعنی آیات جنتی، مصباح و یزدی را مطرح کردند. 
 
پس از این اشاره راهگشای رهبرانقلاب بود که موجی از اعلام برائت‌ها از لیست هاشمی رفسنجانی و حمایت صریح انگلیش از آن به راه افتاد. چهره‌های مختلف انقلابی حمایت رسانه های استعماری از جریان هاشمی را نشانه دلبستن استعمار به جریان او به خاطر عملکرد دوساله اش دانستند. همچنین این هدف‌گیری مغرضانه توسط رسانه های ضدانقلاب باعث افزایش محبوبیت این سه عالم انقلابی شد. سه چهره‌ای که شاید مهمترین ویژگی مشترکشان، کوتاه نیامدن از دشمنی با دشمنان اسلام و انقلاب بود. مساله‌ای که باعث شد نام آنها در کنار چهره‌های درخشان تاریخ ایران مثل شیخ فضل‌الله نوری قرار بگیرد. عالمی که معتقد بود «مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانی ها نمی خورد.»
 
پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان تحت‌الحمایه انگلیس و محاصره خانه شیخ فضل‌الله توسط آنها؛ یک نفر از سفارت روس وارد خانه شد و از ایشان خواست که به سفارت روسیه پناهنده شوند. اما شیخ بشدت مخالفت کرد بعد، آن شخص اظهار کرد که اگر حاضر نمی‌شوید بیایید لااقل پرچم را بالای در خانه نصب نمایید باز همشیخ فضل‌الله جواب داد که «اسلام زیر بیرق کفر نمی‌رود. آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کرده‌ام حالا بیایم بروم زیر بیرق کفر؟»‌ پس از آن شیخ همه اطرافیان را مرخص کرد تا به ایشان آسیبی نرسد.
 سرانجام شیخ فضل‌الله را دستگیر کرده و پس از سه روز محاکمه‌ای صوری تشکیل داده و یکی از منحرفان روحانی‌نما حکم اعدام ایشان را صادر کرد. در آستانه اعدام، یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید. ایشان در جواب گفت: « دیشب رسول خدا را در خواب دیدم فرمودند: فردا شب مهمان منی و من چنین امضایی نخواهم کرد». مرحوم جلال آل‌احمد در کتاب خدمت و خیانت روشن‌فکران می‌نویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.»
 
 
اکنون سی و هفت سال پس از انقلاب، بازهم انگلستان از یک جریان اعلام حمایت کرده است. بازهم روحانیت متعهد و دشمن شناس که هیچگاه حاضر به مسامحه و کوتاه آمدن از اصول نبوده، مورد بغض استعمار قرار گرفته است. اگر صد و ده سال پیش انگلستانمی‌کوشید شیخ فضل‌الله را با انگ مخالفت با مشروطه و خواست مردم معرفی کند، حالا نیز می‌کوشد آیات سه گانه را با برچسب تندروی منزوی کند. خط همان خط است..
rajanews.com
  • .......

از بُعد مجاهدت و حضور در صحنه‌ی تصمیم‌گیریهای عظیم اجتماعی فاطمه زهرا در قلّه قرار دارد. یعنی بعد از رحلت پیغمبر، در قضیه خلافت، زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها، با همه‌ی وجود با سخنش، با علمش، با تلاشش، با همه‌ی جسمش وارد میدان شد. ۱۳۷۲/۰۹/۱۷  زندگی جهادی فاطمه‌ی زهرا  بسیار عظیم، بینظیر و یک نقطه‌ی درخشان و استثنایی است. امّا مقام معنوی این بزرگوار، نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او، باز به مراتب بالاتر است. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶

  • .......



گروه سیاسی رجانیوز: حضرت آیت الله شیخ احمد جنتی، سالیان مدیدی است که هدف طعن و کینه حسودان و منافقان قرار دارد. نزدیکی او به خط ولایت، سربازی بی‌چون و چرای او برای امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای ای(مدظله)، پشتکار و جدیتش که با صراحت لهجه و قاطعیت در اعلام بدون ملاحظه فساد همراه شده به اتفاق دهها ویژگی‌ دیگر تجمیع یافته در شخصیت او، موجب شده تا دشمنان لجوج و زخم خورده، او را همواره مورد تهاجم و تهدید قرار دهند.
 
شخصیت حقیقی در پرده شخصیت حقوقی
 
آیت‌الله شیخ احمد جنتی از جمله مصادیق بارزی است که شخصیت حقیقی و منش ویژه شخصی او غالباً در مظلومیت و نیز ابهت شخصیت حقوقی‌اش قرار گرفته و از این‌رو مورد غفلت و نسیان واقع شده است. البته پرهیز از خودنمایی، راحت‌طلبی، رفاه‌خواهی و روحیه دائمی‌اش در «مکتوم بودن» و پرهیز دائمی‌ از «شهرت»، مزید بر این علت شده است. او را بیشتر به عنوان با سابقه‌ترین فقیه عضو شورای نگهبان و دبیر این نهاد می شناسند و شاید اگر حضور در این سنگر مهم برای دفاع از اسلام و نظلم اسلامی نبود، ابعاد شخصیتی این عالم ربانی، بیشتر نمایان می‌‌گردید. متاسفانه دشمنان، او را بیشتر از دوستان می‌شناسند و اهمیت لحظه لحظه عمر و خدمات او را بیش از ما فهمیده‌اند و می‌دانند که این پیرمرد انقلابی و ساده‌زیست، در  چه موقعیت‌ حساسی قرار دارد و چه گلوگاه مؤثری را رصد می‌کند. هم از اینروست که دشمنان، لحظه‌ای از ترور شخصیت و منش او غفلت نمی‌کنند و از طول عمر بابرکت و خدمت طولانی او به انقلاب اسلامی بیمناک‌اند. اما دوستان انقلاب، نه تنها برای دفاع از این سرباز فرزانه انقلاب و اسلام اقدام شایسته‌ای نکرده‌اند بلکه خود نیز چندان شناختی از شخصیت آن بزرگوار ندارند. و حتی در مواقعی با دشمنان همصدا می شود.
ز بهشت خاکستری «مهاجرانی» تا طعنه های «خوئینی ها»
 
دشمنان بیرونی او، همان دشمنان انقلاب و رهبری‌اند و البته دشمنان داخلی‌اش نیز همانانی‌اند که از انقلاب اسلامی تودهنی خورده و امروز گونه خویش را از سیلی مردم رنگین می‌بینند. جریان شیفته غرب و مدعی اصلاح‌طلبی وقتی از ناسزاگوئی به آیت الله جنتی طرفی نبستند کوشیدند در قالب ادب و هنر، صورتی فانتزی و رمانتیک به فحاشی‌های خود بدهند. این سنت تاریخی و پوسیده جریان وابسته به غرب است که چون منطق کارآمدی در برابر مردم ندارد شعبده‌بازی خود را صورت هنرمندانه می بخشد. میرزاملکم خان، در دارالفنون، به جای علم آموزی مدعی شعبده بازی می شد. جمال الدین واعظ- پدر بابی مسلک و فراماسونر – وقتی در برابر منطق استوار شیخ فضل الله نوری و آقا نجفی اصفهانی، پاسخی نداشت آنان را در رمان «رؤیای صادقه» تخریب می کرد. پسرش محمد علی جمال زاده، در قصه «فارسی شکر است»، راه پدر را در پیش گرفت.
 
... و مهاجرانی وقتی تشت رسوائی‌اش از بام افتاد، با نگارش رمان «بهشت خاکستری»، از شخصیتی به نام «جنت‌ساز» سخن گفت تا عالمان ربانی را به تمسخر گیرد. راستی عاقبت ملکم‌خان، جمال الدین واعظ، جمال زاده... و مهاجرانی به کجا کشید؟ شاید زمانی که مهاجرانی بهشت خاکستری را نگاشت،‌ موسوی خوئینی‌ها از نحوه شخصیت پردازی «جنت‌ساز» در پوست خود نمی‌گنجید. اما داستان‌پردازی‌های او نیز نتوانست از احترام «آیت الله جنتی» در چشم مردم با بصیرت بکاهد. با این حال، شاید طعن‌های مهاجرانی و خوئینی‌ها و «نامه‌های سراسر توهین» کروبی و سایر عناصر دشمن و رمان‌ها و پیامک‌های فکاهی تولید و توزیع شده از مرکز واحد فتنه علیه «آیت الله جنتی» دلیلی روشن بر آن باشد تا ما اندکی بیشتر از ابعاد شخصیتی او بدانیم و دریابیم که این‌همه حقد و نفرت از «مبارزی عدالت‌خواه» برای چیست؟
 
تنفّر دائمی او از ظلم و بی‌عدالتی 
 
آیت الله شیخ احمد جنتی در سوم اسفند ماه سال ۱۳۰۵ در روستای لادان واقع در سه کیلومتری غرب اصفهان متولد شد. پدرش ملا هاشم(ره) از روحانیون اخلاقی منطقه و ملجأ و پناه مردم در رسیدگی  به مشکلات‌شان بود. علیرغم آنکه شیخ احمد تنها فرزند خانواده بود اما زندگی خانواده با عسرت و تنگدستی فراوانی روبرو بود و به سختی می‌گذشت. دوران تحصیل وی در مکتب‌خانه اصفهان و سپس در قم با دوران اختناق رضاخانی همراه بود. وی خاطرات تلخی از این دوران به یاد دارد و می‌گوید: «حدود ۱۵ سال از عمرم را در زمان اختناق رضاخانی گذراندم، زمانی که لباس روحانی ممنوع شد و حتی لباس‌های سنتی و عمامه‌ها را بر می‌داشتند، کلاه‌های نمدی را پاره می‌کردند، به قبا و عبا ایراد می‌گرفتند، کت و شلوار تا حدی اجباری شده بود، مخصوصاً برای کارکنان دولت، کشف حجاب اجباری بود حتی در روستای ما زنان جرأت نداشتند با آن چادرهای محلی ضخیم به نام چاپپ بیرون بیایند. مادرم یک روز با ترس و لرز بیرون آمده بود، لب جوی آب لباس می‌شست که پاسبانی را از دور دید، به دالان خانه مجاور پناه برد، پاسبان آن جا را تفتیش کرد و چادر را از سرش کند. پدرم نیز ناچار به پوشیدن پالتو و کلاه پهلوی شد و مدتی از ترس سربازی به شهر و مدرسه علمیه نمی‌رفت. مدارس دینی بعضی تعطیل و بعضی تبدیل به دبستان و امثال آن شده بود، بعضی طلاب و روحانیون برای همین، تغییر هویت دادند و بعضی به عسرت گذراندند، مجالس روضه تعطیل شده بود، اندکی هم که مانده بودند احساس حقارت می‌کردند، امیدی به آینده نداشتند، مساجد خلوت شده بود؛ غرب، کعبه آمال شده بود، پیشرفت‌های علمی و صنعتی همه مردم را با احساس حقارت و غرب زدگی مواجه کرده بود، روزی را هم دیدم که نیروهای متفقین در شهر اصفهان کنترل شهر را به عهده گرفته بودند و سر چهارراه‌ها ایستاده بودند، هزار شکر که آن دوران و دوران پس از آن گذشت و امروز به برکت امام عزیز و انقلاب اسلامی و ایثار مردم، دین، محترم و اسلام حاکم است و آیه شریفه «و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا» مصداق پیدا کرد». اختناق دوران رضاشاه قلدر و سپس محمدرضا خائن تأثیرات شگرفی بر شخصیت وی گذارد به صورتی که بخش عمده‌ای از روحیه عدالت خواهی و ضد فساد فعلی او در مدت این سالها شکل گرفت. وی در همین رابطه می‌گوید: «شخصیت سیاسی و اجتماعی من با تنفّر از ظلم و بی‌عدالتی، تبعیض، اختلاف طبقاتی و زورگویی شکل گرفت که از کودکی در وجودم ریشه داشت. همچنین انزجار از دستگاه حاکم به‌دلیل مخالفت با مظاهر دینی، اشاعه فساد و ظلم به اقشار محروم و ضعیف جامعه در شخصیت من مؤثر بود».  وی سپس تأثیرات فراوان از شخصیت‌ امام راحل (ره) و هدایت‌گری او در جامعه را از دیگر عوامل مؤثر بر شکل‌گیری شخصیت سیاسی و اجتماعی‌اش برمی‌شمارد.
 
 ویژگی‌های برجسته اخلاقی
 
اما شاید بتوان عمده ویژگی‌ شخصیتی آیت الله جنتی را وجه بارز اخلاقی بودن منش و سلوک ایشان دانست. وجه برجسته‌ای که البته از دیدگاه بسیاری از دوستان مورد غفلت قرار می‌گیرد. شاگردان، همراهان، کارمندان و ملازمان این عالم زاهد همواره از ظرافت‌های بی‌نظیر سلوک اخلاقی ایشان سخن می‌گویند. اینکه تقریبا کمتر جلسه کاری است که ایشان در ابتدای آن همچون اساتید اخلاق، نکات جالبی از اخلاق و آداب اسلامی را گوشزد نکند و البته بیش‌ و پیش از همه، خود آن را کاملا عمل نکرده باشد. نمازهای یومیه ایشان که در جمع کارکنان دفتر شورای نگهبان برگزار می‌شود جزو باصفاترین و پربهره‌ترین اوقات معنوی همراهان ایشان به شمار می‌رود؛ به صورتی که بسیاری از افراد به واسطه همین نمازها، مجذوب شخصیت اخلاقی این عالم خدوم شده و مهمترین دستاوردهای معنوی خود را بهره‌مندی از این فضای خاص می‌دانند. این حالات اخلاقی معنوی آیت الله جنتی شاید برگرفته از عمر طولانی ملازمت و شاگردی او در محضر علمایی همچون امام راحل و آیات عظام بروجردی، حجت، شهید صدوقی، گلپایگانی و بهاء‌الدینی باشد چه آنکه هم مباحثگی او با علمایی نظیر آیات مشکینی(ره)، سبحانی، مصباح یزدی، شهید قدوسی، شهید بهشتی، مکارم شیرازی، شهید ربانی شیرازی، شهید مفتح و شهید سعیدی بر استمرار این وجه بارز در شخصیت وی تأثیرگذار بوده است. واقعیت آن است که آیت الله جنتی را عمدتا به‌واسطه حضور او در شورای نگهبان می‌شناسند ولی اصرار او بر بی‌نام و نشان ماندن، باعث شده تا بسیاری از جنبه‌های اخلاقی، فقهی، سیاسی و اجتماعی وی پنهان بماند.
 
 دقت فراوان در مصرف بیت‌المال
 
حساسیت فوق‌العاده ایشان در مصرف بیت‌المال و دقت وسواس‌گونه وی در هزینه کردن از منابع عمومی از دیگر ویژگی‌های کمتر پرداخته شده به آن در شخصیت او است. آنچنانکه یکی از مسائل مبتلا به همکاران وی، نحوه اخذ اجازه از ایشان برای مصرف بیت‌المال است. در سال اصلاح الگوی مصرف با ارائه یک منشور اخلاقی-کاربردی از همکارانش خواست، عملاً برای صرفه‌جوئی اقدام کنند. از جمله توصیه‌های اکید وی آن بود که حتی اگر می‌توانید مطلبی را در کاغذ کوچکی بنویسید آن را در A۴ و A۵ و ... ننویسید تا حتی به همان مقدار هم ضربه به بیت‌المال وارد نیاید. گفته می شود در جلسه‌ای یکی از مسئولان در حال سخنرانی بود و برای او چای ‌آوردند. وی به دلیل سخنرانی نتوانست آن چای را بیاشامد. آیت الله جنتی بدون اینکه به سخنران قبلی اشاره مستقیم داشته باشد، در حین سخنان خود پس از تشریح ضرورت صرفه جوئی، گفت؛ مثلاً اگر فرصت ندارید چای بخورید و چای‌تان سرد می‌شود و هدر می رود بگوئید برایتان چای نگذارند. او احتیاط بسیاری در خرج کردن از بیت‌المال دارد. به گونه‌ای که حضرت آیت الله یزدی نقل می‌کند: «وقتی من به عضویت شورا در آمدم، اتاق جلسات، در نداشت. من گلایه کردم که جلسه باید نظم و نسقی داشته باشد. اعضا باید هر کدام اتاق جداگانه داشته باشند. یکی از حقوقدانان شورا گفت: حضرت آیت الله جنتی، برای اختصاص هزینه نصب در برای اتاق جلسات هم احتیاط می کنند. من(آیت الله یزدی) گفتم: خوب ما تقاضای اتاق جداگانه برای اعضا داریم که حضرت آیت الله جنتی لااقل به تب راضی شوند!» حضرت آیت الله یزدی همچنین یادآوری می کند که احتیاط حضرت آیت الله جنتی، در صرف بیت‌المال موجب شد تا برای تأسیس دفاتر نظارتی شورای نگهبان در استانها، زمانی که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، از ایشان نسبت به صرف هزینه کار کسب مجوز کردیم تا آیت الله جنتی، برای تخصیص هزینه‌های آن دغدغه شرعی نداشته باشند. تعبیر آیت الله یزدی آن بود که بالاخره لازم بود مسئولان نظارتی شورای نگهبان در استانها، دفاتری برای استقرار داشته باشند تا بتوانند مستقل از دستگاه‌های دولتی تشکیل جلسه بدهند و فعالیت‌های ضروری خود را انجام دهند. زهد و ساده‌زیستی در امور شخصی نیز از دیگر وجوه بارز شخصیتی آیت الله جنتی است. به طوری‌که رفت و آ‌مدهای شخصی وی پس از سال‌ها مسئولیت در نظام اسلامی با خودرویی کاملاً معمولی صورت می‌گیرد و منزل ایشان دارای امکاناتی معمولی‌تر و ساده‌‌تر از پائین‌ترین اقشار جامعه است. با این حال وی همواره در جلسات زمانی که متوجه می‌شود فردی قصد تجلیل از او را دارد رو ترش کرده و با طرح مسائل کاری یا موضوعی مهم یا نقل روایتی از مقام و منزلت اهل بیت(س)، سعی می کند، مسیر بحث فرد تجلیل کننده را تغییر دهد.
 
 اوصیکم بتقوی‌الله و نظم امرکم 
 
نظم در زندگی آیت الله جنتی زبانزد خاص و عام است. همواره ایشان در جلساتی که قرار است حضور یابد از ۵ دقیقه قبل حاضر است و کمتر مواقعی شده که او از این قاعده همیشگی خود عدول کند. وقتی در جلسه‌ای حاضر می‌شود و به دلیل طولانی شدن مباحث قبلی، هنوز موضوع بحثی که قرار است با حضور وی طرح شود، در دستور کار قرار نگرفته است، گلایه می کند و حاضران را به نظم در برنامه ریزی دعوت می کند. گفته می‌شود وی را برای ایراد خطبه عقدی دعوت کردند. یکی از اعضای خانواده عروس، ملاحظه کرد که ۱۰- ۵ دقیقه به موعد مقرر باقی است ولی وی، به محل نرسیده است، نگران شد. اما آیت الله جنتی دقیقا سر وقت به محل رسید و از اینکه کمی زودتر از موعد نرسیده بود، عذرخواهی کرد و یادآور شد که یکی از نزدیکانش بیمار بوده و ناگزیر همراه با او به بیمارستان رفته است. با این حال مسائل بیمار را طوری پیگیری نمود تا سر وقت به مجلس عقد برسد.
 
حساسیت در رعایت حق‌الناس 
 
علی‌رغم آنکه دشمنان خارجی و داخلی تیغ حمله علیه آیت الله جنتی را برکشیده و رد صلاحیت داوطلبان فاقد صلاحیت را موجب تضییع حقوق آنان قلمداد می کنند، حضرت آیت الله، دقت خاصی در رعایت حق‌الناس و عدم پایمال شدن حقوق حتی یک داوطلب دارد. او همواره به ناظرین شورای نگهبان توصیه می‌کند که برای ملاحظه سوابق افراد، حتما بایستی حجت شرعی نزد خدا داشت و بدون سند موثق و متقن، نباید نظر داد تا حقوق افراد تضییع نگردد. حتی نقل است در یکی از ادوار مجلس، بنابر اخبار و اطلاعات رسیده، انتخابات یک حوزه ‌انتخابیه باطل اعلام شد و فرد منتخب، در ابتدا از ورود به مجلس بازماند. اما پس از چندماه گزارش‌های تکمیلی بازرسان مامور آیت الله جنتی از حوزه مربوطه دریافت شد، مشخص گردید که برخی از اخبار ابتدائی، نادرست و ناموثق بوده و فرد منتخب،‌ منتخب واقعی مردم بوده است. در این فاصله گروهی پیشنهاد دادند منتخب مزبور بدلیل رعایت مصالح! از حق خود بگذرد و دوره بعد کاندیدای مجلس شود. اما آیت الله جنتی شخصا از وی دعوت کرد و بعد از دلجوئی از وی، صحت انتخابیه حوزه مربوطه را اعلام کرد. نکته قابل توجه آنکه فرد منتخب از برادران اهل سنت بود. حضرت آیت الله جنتی، تصریح کرده بود که اتفاقا مصالح و آبروی شورای نگهبان در گرو آن است که وقتی فهمید در جایی اشتباه کرده، از آن اشتباه عذرخواهی کند و آن را جبران نماید. بدین ترتیب فرد مورد نظر چند ماه پس از تشکیل مجلس، با تأیید دوباره انتخابات به مجلس راه یافت. دبیر شورای نگهبان حتی در تریبون نماز جمعه هم اعلام کرد که اگر ما هم در جایی اشتباه کردیم حاضر به پذیرفتن آن هستیم که ناظر به همین اتفاق بود.
 
 استقامت و پشتکار در برابر حملات مداوم
 
برخلاف آنکه آیت الله جنتی سالهای طولانی، هدف حملات تخریبی دشمنان و عوامل داخلی آنان بوده است و به ویژه در ماه‌های اخیر انبوهی از پیامک‌های ساختگی علیه او که عمدتا با هماهنگی مرکزی واحد برای تخریب وجهه اوست منتشر می‌شود، پشتکار و جدیت او در عمل به وظیفه، وجه مثال‌زدنی شخصیت اوست. اینکه او برخلاف رویه اکثر پیرمردها از محافظه‌کاری، تن پروری، راحت‌طلبی،‌ رفاه و آسایش دست کشیده و سمبلی از کار و تلاش و کوشش است، به نحوی که به جوان‌ترها روحیه می‌دهد؛ از جدیت او در برداشتن بار سنگین انقلاب حکایت دارد. این است که آیت الله مصباح یزدی در وصف آیت الله جنتی می‌گوید: «آیت الله جنتی یکی از بهترین‌های کشور از لحاظ صفا و اخلاص، تقوا، ساده‌زیستی و خدمتگذاری است و در حال حاضر با بیش از ۸۰ سال سن چندین مسئولیت بزرگ برعهده دارند در حالیکه ۲۰ سال از سن بازنشستگی ایشان گذشته است. 
 
 تبحر شگفت در فقاهت حکومتی
 
وجه مغفول دیگر شخصیت‌ آیت‌الله جنتی، فقاهت بی‌نظیر او به ویژه در امور حکومتی و ناظر به موارد مبتلابه جامعه و حکومت اسلامی است. به گونه‌ای که از وی شخصیتی ساخته که در حوزه عملیاتی و اجرایی،‌ فقه سیاسی و حکومتی را به کار گرفته و از مستندات فقهی و اصولی برای رفع مشکلات اجتماعی و سیاسی بهره برده است. او سالهاست عضو شورای مشورتی فقهی رهبر معظم انقلاب بوده و اِشراف خاصی به مباحث فقهی دارد. به صورتی‌که به یقین اگر اشتغالات امروزی او در حوزه اجرا نبود، او جزو برجسته‌ترین مراجع تقلید عصر خود محسوب می‌شد. این هم البته از جمله فداکاریهای وی محسوب می‌شود که امر انقلاب را بر امر مرجعیت ترجیح داده است. حلقه شورای مشورتی فقهی شورای نگهبان در منزل ساده و محقر وی در قم تشکیل می‌شود و مجتهدین جوان و خوش فکر، استدلالات فقهی را از لابه‌لای متون نقلی و عقلی برای رفع احتیاجات استخراج می‌کنند. به نظر می‌رسد انتشار مباحث فقهی درون جلسات شورای نگهبان حداقل برای اثبات قدرت فقاهت اعضا و به‌ویژه آیت الله جنتی می‌تواند نکات نابی را به طالبین آن اهدا کند ضمن آنکه این مباحث به یقین ذخیره متقن و قوی از آمد و رفت‌های فقهی در مورد موارد مبتلابه نظام اسلامی در بر دارد که امید است با موافقت شورای نگهبان در انتشار آنها - حداقل به صورت دوره‌ای - حوزه‌های علمیه و فضلای جوان از عمق مباحث آن بهره‌مند گردند.
 
 دوری از مظاهر دنیا و حتی تعلق خاطر به «محبت فرزند» 
 
آیت الله جنتی یکی از  مظاهر و نمادهای  ایستادگی در برابر وساوس شیطان و سربازی جبهه حق به شمار می‌رود به طوری که حتی در این راه از فرزند خود به دلیل عضویت او در گروهک منافقین چشم پوشیده و او را طرد نمود. فرزندی که در ابتدای انقلاب عضو این گروهک تروریستی بود و در همان ایام هم جان سپرد. دست شستن او از علاقه پدر و فرزندی در مقابله علاقه و ارادت او به انقلاب، امام و اسلام و مردم امری بی‌نظیر و تاریخی است؛ او همچون حضرات آیات مشکینی، گیلانی و خزعلی حبّ فرزند را بر زمین نهاد و راه اعتقادی خویش را ادامه داد. اهمیت این موضوع، زمانی به خوبی درک می‌شود که دریابیم افرادی نظیر لاهوتی یا هاشمی رفسنجانی در نقطه مقابل اینان قرار گرفتند و حبّ فرزندان اجازه نداد از فتنه‌ها سالم عبور کنند.محبتی که در تاریخ اسلام نیز نمونه‌هایی مانند زبیر داشته و باعث شد تا زبیر سیف الاسلام در مقابل امیر‌المومنین- علیه السلام- صف آرایی کند.
 
آیت الله علم الهدی که رابطه نزدیک خانوادگی با آیت الله جنتی دارند نقل می کند از روزی که فرزند ایشان مسیرش را از اسلام جدا کرد و به جریانات چپ پیوست آیت الله جنتی دیگر حتی نام او را به زبان نیاورده است.
 
با شنیدن این خاطره دیگر نباید از قاطعیت آیت الله جنتی در برابر نفوذی ها و فاسدین در رد صلاحیت آنها تعجب کرد. وقتی که می شنویم او مردی است که اول از همه فرزندش را برای انقلاب رد صلاحیت کرده است.
 
 کادرسازی و فعالیتهای تأسیسی
 
یکی دیگر از وجوه مبرّزه شخصیت آیت الله جنتی، اهتمام وی برای کادرسازی برای انقلاب اسلامی و مسئولیت‌پذیری در حوزه فعالیت‌های تأسیسی نهادهای انقلاب است. وی بدین منظور به همراه شهیدان بهشتی و قدوسی و آیت الله مصباح یزدی پیش از انقلاب اسلامی اقدام به تأسیس و هدایت مدرسه حقانی نمود. هدف این بود که مدیران متناسب با حکومت اسلامی از این مدرسه خارج شده و عهده‌دار مسئولیتهای آتی انقلاب اسلامی شوند. پس از انقلاب اسلامی نیز عمده مسئولیت‌های وی تاسیسی بوده به گونه‌ای که پیش از آن، هیچگونه تجربه چنین اقداماتی در میان نبوده و او از نقطه صفر، شروع به بنا نهادن نهادهای تاسیسی مختلف کرده است. البته به همین دلیل و نیز اهتمام او بر جدیت و مراقبت در امور، باعث شده تا اغلب نهادهای تأسیسی او اینک از اتقان و سلامت نهادی خاصی برخوردار باشند. ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و حتی شورای نگهبان از جمله این نهادها است.
 
 امر به معروف صاحبان قدرت و ثروت
 
برخلاف تبلیغات و جوسازی رسانه‌ای علیه ‌آیت‌الله جنتی، ایشان چه پیش و چه پس از انقلاب اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر را در سطح کلان پیگیری کرده است. در نظرگاه وی، منکر شامل همه منکرها و معروف شامل تمام معروف‌هاست و البته صاحبان قدرت و ثروت و گردن کلفت‌ها مستحق بیشترین نکوهش و مذمت هستند. برخوردهای جدی وی با دانه درشت‌ها و صاحبان مکنت و زور شاید یکی از عمده‌ترین دلایل تخریب‌های اخیر علیه ایشان باشد. آیت الله جنتی به واقع چه در خطبه‌های نماز جمعه و چه در موقعیت‌ دبیری شورای نگهبان قانون اساسی سر ناسازگاری با فساد داشته و این مخالفت خود را برابر مفسدین بارها علنی ساخته است.
چنانچه برخوردهای روشنگرانه او با فتنه‌گران سال ۸۸ و ریشه‌های آن، آقازادگان و گردن کلفت‌های فتنه‌جو و پدران و حامیان آنها، زبانزد عام و خاص است.
 
 سربازی بی ادعا برای ولایت 
 
ابراز ارادت آیت‌الله جنتی به امام راحل و مقام معظم رهبری از جمله افتخارات جاودان شخصیت وی به شمار می‌رود. او در اوج دوران انقلاب اسلامی در زیر شکنجه ها و تبعیدها و زندان‌ها تنها به تبلیغ امام راحل (ره) می‌پرداخت. حضورش در حلقه اولیه موسسین جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پیش از انقلاب اسلامی از این امر حکایت دارد. پس از انقلاب اسلامی نیز هر مسئولیتی که امام(ره) به او سپرد را بر زمین ننهاد. این مسئولیت‌ها را با قوت و قدرت گرفت و از آن در جهت پیشبرد انقلاب اسلامی بهره برد. مسئولیت‌ خطیر او در جایگاه شورای نگهبان قانون اساسی که با حکم امام راحل در اولین دوره این شورا آغاز و همچنان با احکام مقام معظم رهبری تداوم دارد، از این حقیقت حکایت دارد که او هیچگاه مسئولیت‌های خود را واگذار نکرده و سنگر مهم شورا را نگاهبانی کرده است. او از جمله شخصیت‌های بی‌نظیری است که در سربازی ولایت نیز تمام همّت خود را به کار بسته و از ابراز ارادت به ولایت فروگذار نکرده است.
 
حتی زمانی که رهبر فرزانه و حکیم انقلاب برخلاف تصمیم شورا و بنابر مصالح جامعه اسلامی حکمی حکومتی داده‌اند- نظیر آنچه در تأیید صلاحیت معین و مهرعلیزاده در سال ۸۴ به وقوع پیوست - نه تنها اندکی از این ارادت کاسته نشد که بر عمق آن افزوده شد. این گواهی آشکار بر آن است که او به‌راستی حقیقت ولایت مداری و ولایت‌پذیری را درک کرده و در عمل به درس آموزی ولایت مداری اهتمام ورزیده است.
 
 از ترور قدوسی و بهشتی تا ترور مصباح و جنتی 
 
دشمنان انقلاب اسلامی از سالهای دور تاکنون نشان داده‌اند که تاب تحمل اندیشه، روش و منش شخصیت‌‌های انقلابی را نداشته و آنان را یکی پس از دیگری حذف کرده‌اند. از حذف فیزیکی شهیدان بهشتی و قدوسی تا ترور شخصیتی آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جنتی، همگی نشان می‌دهد که میزان تأثیرگذاری شخصیت‌های انقلابی بر جامعه اسلامی و نیز نمادسازی از آنان در جهان اسلام تا چه حدی برای دشمن خطرناک است . پس بعید نیست که موسوی خوئینی‌ها از طول عمر آیت الله جنتی نگران شود، یا مهاجرانی فحشنامه‌ای در قالب رمان علیه ایشان بنگارد یا کروبی و خاتمی و سایر فتنه‌گران داخلی و خارجی او را مورد کینه و بغض خویش قرار دهند. آنها اما مثل اسلافشان آرزوی هلهله و پا کوبی در پای دار شیخ فضل الله‌ها را به گور خواهند برد. آیت الله جنتی، سرباز ولایت بوده و هست و امید آنکه با صحّت، سلامت و قدرت به این سربازی ادامه دهد. «حفظه الله فی حصنه الحصین.» 
  • .......