مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

مرآت دز

اگر انبوه درختان قلم، دریا مرکب، جنّیان حسابگر و انسان ها نویسنده باشند؛ قادر به شمارش فضائل علی(ع) نخواهند بود

به پرسمان خوش آمدید
لطفا از توهین و تحقیر دیگران و بیان نظر بدون آدرس و نشانی اکیدا خودداری کنید. شرعا راضی نیستم.
هدف از راه اندازی این وبلاگ -به حول و قوه الهی- پاسخ به شبهات و سوالات می باشد.
و لذا قصد ما تنها کپی برداری نبوده، بلکه جامعه هدف ما نسل جوان است.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ بهمن ۹۸، ۰۹:۵۵ - آموزش فروشندگی طلا و جواهر
    فوق العادست
نویسندگان

تفسیر

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ب.ظ
مراد از حشر حیوانات در آیه: «و اذا اَلْوُحُوشُ حُشِرَتْ» چیست؟ آیا حیوانات نیز حشر و سؤال و جواب دارند؟

پاسخ اجمالی

حشر در لغت و اصطلاح:

حشر در لغت به معناى جمع کردن و در اصطلاح، به معناى جمع آورى نمودن خلایق در قیامت توسط خداوند متعال،- جهت محاسبه و سؤال و جواب از آنان- است.

رستاخیز حیوانات:

در این مسئله به طور کلى دو نظر مطرح گردیده است. 1. آن که رستاخیز براى حیوانات نیست و حشر هر حیوانى مرگ آن است؛ زیرا که حیوانات مکلّف نیستند. در حالى که حساب و سؤال و جواب مخصوص مکلّفان است. 2. در مقابل، عده‏اى قایل اند براى حیوانات نیز همانند انسان‏ها رستاخیز است و در قیامت محشور مى‏شوند، چون همه‏ى حیوانات صاحب شعورند و نسبت به درک و شعورشان مورد بازخواست قرار مى‏گیرند.

شعور و علم حیوانات:

علاوه بر آیات و روایات زیادى که دلالت بر شعور و علم حیوانات مى‏کنند، تجارب و علم روز انسانى نیز مؤید این ادعاست. از جمله‏ى آیات مى‏توان به داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان و داستان آمدن هُدهُد به منطقه‏ى "سبا در یمن" و آوردن خبرهاى هیجان ‏انگیز براى سلیمان و شرکت پرندگان در مانور حضرت سلیمان و... که دلالت بر شعورى بالاتر از غریزه براى حیوانات دارد. همچنین روایاتى که براى بعضى حیوانات، مقاماتى را بیان مى‏کنند، دلالت بر شعور و درک حیوانات دارد و گرنه اعطاى مقام و منزلت، معنا و مفهومى نخواهد داشت. مانند روایتى از امام سجاد (ع) که فرمود: «شترى که هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حیوانات بهشتى است». از حیث تجربى و علمى مشاهده مى‏کنیم که عموم حیوانات به سود و زیان خود آگاهند، و دوست و دشمن خویش را مى‏شناسند و از خطر مى‏گریزند و به منافع خود رو مى‏آوردند و یا تعلیم پذیرى و مستعد بودن براى انجام مأموریت‏هاى گوناگون، همه حکایت از شعور و درکى بالاتر از غریزه بر حیوانات مى‏کند. بنابراین، همان گونه که درک و شعور، ملاک حشر و بازگشت انسان به سوى خداست، ملاک حشر و بازگشت حیوانات هم مى‏باشد. قایلین به حشر حیوانات به آیه ی شریفه‏ى «وإذا الوُحوشُ حُشِرَتْ» تمسک کرده‏اند و گفته‏اند: مراد از آن، جمع شدن حیوانات در روز قیامت است. این قول تقویت مى‏گردد به آیه ی شریفه‏اى که مى‏گوید: «هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده‏اى که با دو بال خود پرواز مى‏کند، مگر این که آنها هم اُمَّت هایى چون شمایند. ما در این کتاب، هیچ چیز را فروگذار نکردیم، سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند». این آیه حیوانات را به انسان تشبیه مى‏کند ، «اُمَمٌ أمْثالُکُمْ»، و با توجه به ادامه ی آیه: «ثمَّ الى ربهم یُحشَرون» که دلالت دارد بر این که آنها (حیوانات) بسان انسان‏ها مى‏میرند و پس از مرگ، دگر باره برانگیخته مى‏شوند و به سوى پروردگارشان محشور خواهند شد. این معنا مورد تأیید روایات اسلامى نیز قرار گرفته است. از جمله در روایتى از طرق اهل تسنن از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که در تفسیر این آیه فرمود: «خداوند تمام این جنبندگان را در روز قیامت بر مى‏انگیزاند و قصاص بعضى را از بعضى مى‏گیرد، حتى قصاص حیوانى که شاخ نداشته و دیگرى بى جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت».

پاسخ تفصیلی

معناى لغوى و اصطلاحى:

حشر در لغت به معناى جمع کردن[1] است و در آیه‏ى «ذلک حشرٌ علینا یسیرٌ»،[2] آن، جمع کردنى است که بر ما آسان است. به همان معنا به کار رفته است. و در اصطلاح شرع، عبارت است از: جمع آورى خداوند خلایق را در قیامت، جهت محاسبه و سؤال و جواب. «از خدا بترسید و بدانید که (روزگارى) به حضور او گرد مى‏آیید».[3] و وُحُوش جمع "وحش" به معناى حیوانات وحشى در مقابل اهلى است.[4] و حیواناتى که با انسان اُنس ندارند وحشى خوانده مى‏شوند.[5]

رستاخیز حیوانات:

این موضوع از مسائل اختلافى متکلمان و مفسران است. بعضى معتقدند که چون حساب و سؤال و جواب، خاص مکلّفان است و چون حیوانات مکلّف نیستند، پس رستاخیزى براى حیوانات نیست. و حشر هر حیوانى، مرگ آن است. غیر از جن و انس که به قیامت موکول مى‏گردد. و در مقابل، اکثر دانشمندان قایل اند که همه‏ى حیوانات داراى شعورند و در قیامت محشور مى‏شوند و به نسبت درک و شعورشان مورد بازخواست قرار مى‏گیرند.

شعور و علم حیوانات:

آیات و روایات زیادى وجود دارد که دلالت بر شعور و علم حیوانات مى‏کند. ضمن آن که تجارب و علم روز انسانى نیز مؤید همین ادعاست. از میان آیات قرآن کریم مى‏توان به داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان،[6]داستان آمدن هدهد به منطقه "سبا در یمن" و آوردن خبرهاى هیجان ‏انگیز براى سلیمان،[7] شرکت پرندگان در مانور حضرت سلیمان[8] و حرف زدن پرندگان با یکدیگر و افتخار سلیمان به این که خداوند زبان پرندگان را به او آموخته است.[9] اشاره کرد که همگى دلالت بر شعورى بالاتر از غریزه براى حیوانات دارند،. یا این که قرآن مى‏گوید: «همه‏ى موجودات، تسبیح گوى خدایند ولى شما نمى‏فهمید».[10] از نظر علامه طباطبائى، این آیه بهترین دلیل است بر این که منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشى از علم، و به زبان قال است، چون اگر مُراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید.[11]در برخى روایات، براى بعضى حیوانات مقاماتى بیان شده، مثل شترى که سه بار به مکه رفته باشد، اهل بهشت است.[12] و یا امام سجّاد (ع) فرمود: «شترى که هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حیوانات بهشتى است».[13] این گونه روایات نیز دلالت بر شعور و درک حیوانات دارد و گرنه اعطاى مقام و منزلت براى آنان معنا و مفهومى نخواهد داشت و از حیث تجربى و علمى مشاهده مى‏کنیم که عموم حیوانات به سود و زیان خود آگاهند، و دوست و دشمن خویش را مى‏شناسند، و از خطر مى‏گریزند و به منافع خود روى مى‏آورند و یا تعلیم‏پذیر و مستعد براى انجام مأموریت‏هاى گوناگون اند.

حشر حیوانات و شباهتش با حشر انسان:

از آیات و روایات به روشنى استفاده مى‏شود که حیوانات نیز همانند انسان چون داراى درک و شعوراند، اگرچه در مرتبه‏ى پایین‏تر و به اندازه‏ى خود، پس به همین ملاک که ملاک حشر و بازگشت انسان به سوى خداست، آنها نیز داراى حشر و بازگشتشان به سوى خداست. از جمله آیاتى که مورد تمسک واقع شده، همین آیه‏ى شریفه ی «و اذا الوحوش حُشِرت»[14] است که گفته‏اند: مُراد از آن، جمع شدن حیوانات در روز قیامت است. اگرچه بعضى گفته‏اند: این آیه، راجع به مقدمات قیامت و ابتداى فناى عالم است،[15] ولى بسیارى از مفسران با توجه به آیه‏ى شریفه‏اى که مى‏گوید: «هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده‏اى که با دو بال خود پرواز مى‏کند، مگر این که آنها هم اُمّت هایى چون شمایند. ما در این کتاب، هیچ چیز را فروگذار نکردیم، سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند».[16]، قول حشر حیوانات در قیامت را تقویت مى‏کنند. گرچه در همین آیه در مورد تشبیه حیوانات به انسان، (أُممٌ أمثالُکمُ)، برخى بر این باورند که منظور این است که آنان (حیوانات) بسان شما آفریده‏ى خداى یکتا هستند و هر کدامشان نشان و دلیل بر قدرت و عظمت و علم و حکمت آفریدگار خویش‏اند.[17] به باور برخى دیگر، منظور این است که آنها نیز بسان شما انسان‏ها در موضوع تغذیه، پوشش، خواب و بیدارى و راهیابى به چگونه زیستن، نیازمند تدبیرگرى فرزانه‏اند تا خطوط زندگى شایسته و بایسته را براى آنان ترسیم نماید.[18] عدّه‏ى بسیارى با توجه به ادامه‏ى آیه، «ثم الى ربهم یُحشرون»، مى‏گویند: منظور این است که آنها (حیوانات) بسان شما مى‏میرند و پس از مرگ دگر باره برانگیخته مى‏شوند و به سوى پروردگارشان محشور خواهند شد.[19] همین معنا مورد تأیید روایات اسلامى نیز قرار گرفته است. از جمله از ابوذر نقل شده که مى‏گوید: "ما خدمت پیامبر اکرم (ص) بودیم که در پیش روى ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند، پیغمبر (ص) فرمود: مى‏دانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر (ص) فرمود: "ولى خدا مى‏داند چرا، و به زودى در میان آنها داورى خواهد کرد".[20] و در روایتى از طرق اهل تسنن از پیامبر (ص) نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: "خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر مى‏انگیزاند و قصاص بعضى را از بعضى مى‏گیرد، حتى قصاص حیوانى که شاخ نداشته و دیگرى بى جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت.[21] و[22]

 

 

[1] قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 2، ص 145.

[2] ق، 44.

[3] بقره، 203.

[4] قاموس قرآن، ج 7، ص 189.

[5] مفردات راغب، ماده‏ى وحش.

[6] نحل، 18.

[7] نحل، 21.

[8] نحل، 17.

[9] نحل، 16.

[10] اسرى، 44.

[11] علامه طباطبایى، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوى همدانى، 2 جلدى، ج 17، ص 609، بنیاد علمى و فکرى طباطبائى، 1363.

[12] العروسى الحویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 715، حدیث 68، مؤسسه ی مطبوعاتى اسماعیلیان، چ 1373 هش،.

[13] همان، حدیث 70.

[14] تکویر، 5.

[15] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 173 و 174.

[16] انعام، 38.

[17] طبرسى، تفسیر مجمع البیان، دارالمعرفة، چاپ دوم، 1408 هق، ج 3 و 4، ص 461.

[18] همان.

[19] همان.

[20] همان؛ تفسیر نورالثقلین، همان، ج 1، ص 715، حدیث 69.

[21] محمد رشید رضا، تفسیر المنار، همان، ج 7، ص 326.

[22]  برای آگاهی بیشتر به بحارالانوار، ج 7، ص 353 تا 377 مراجعه شود

.http://www.islamquest.net/

  • .......

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی